دیدگاه انحرافی صوفیه نسبت به نواب اربعه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از طرف ائمهی معصومین (علیهمالسلام) دربارهی شأن و جایگاه والای نواب اربعه که نائبان خاص حضرت ولیعصر (عجل الله فرجه) بودند روایاتی وارد شده است. بعضی از افراد و فرقهها سخنان نامربوط و عوامانهای را مطرح کردند که دور از شأن و جایگاه این نواب اربعه است. یکی از این افراد نورعلی تابنده قطب گنابادیه است که برای رسیدن به مقصود دنیوی خود، جایگاه رفیع این نواب اربعه را، کم ارزش جلوه داده و در اینباره گفته است: «در زمان امام دوازدهم خصوصیت وکلای اربعه (نواب اربعه) فقط اين بود كه واسطه ارتباط با امام بودند، مثلا چون محل اقامت حضرت به آنها گفته شده بود و آن را میدانستند، عریضههایی که شیعیان مینوشتند را میگرفتند و به حضرت میرساندند و جواب اخذ کرده و به صاحبش رد میکردند.»[عرفان ایران، ص9] نورعلی تابنده جایگاه این نواب را فقط واسطه بین امام و مردم میداند و برای اینکه خود و اقطاب قبل از خود را، ولیّ مردم و نائب حقیقی از طرف امام بداند، مسئله بیعت ایمانی را پیش میکشد تا مردم را به اطاعت از خود بکشاند، وی در اینباره نسبت به نواب اربعه حضرت ولیعصر (عجل الله فرجه) گفته است: «این چهار نفر بههیچ وجه نه خودشان مدعی اخذ بیعت بودند و نه در کتب نوشته شده است که بیعت میگرفتند امر اخذ بیعت در این زمان از طرف امام، برعهده شیخ جنید بغدادی بود.»[همان] این سخن تابنده که جنید را نائب امام در اخذ بیعت میداند کاملا ساختگی و کذب محض است که اولا در هیچ کتب روایی وارد نشده و ثانیا در روایتی حضرت ولیعصر (علیهالسلام)، مدعیان نائب خود را دروغگو خواندند و در اینباره به نائب چهارم خود فرمودند: «برای نیابت به احدی وصیت نکن، غیبت صغرا تمام شد و غیبت کبرا آغاز شد، هرکسی که از این تاریخ به بعد ادعا کند که نایب خاص امام زمانم، قطعاً دروغ است و باید او را تکذیب کرد.»[الغیبه للطوسی، ص395]
پینوشت:
آزمایش، مصطفی، عرفان ایران، تهران، انتشارات حقیقت، 1380، شماره1، ص9.
پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب_ غیبت حضرت حجة بن الحسن (عجل الله فرجه) به دو مرحله تقسیم شد که یکی به غیبت صغری معروف است و دیگری به غیبت کبری، در هیچ یک از این دو غیبت، پیوند و ارتباط امام با مردم، بهطور کلی قطع نشد و در هر دو غیبت، امر «نیابت» وجود داشته و دارد. در غیبت صغری، این ارتباط توسط نواب اربعه که نائبان خاص حضرت بودند و به اسم و رسم، معرّف حضور مردم بودند، انجام میشد و در غیبت کبری نیز امام عصر (عجل الله فرجه)، مردم را به نائبان عام خود ارجاع دادند که صفات، مشخصات و ضابطهای كلی را بيان فرمودند که در هر عصری اگر آن صفات و ويژگیها در هر فردی وجود داشته باشد، نايب عام امام (عجل الله فرجه) شناخته میشود. چنانچه حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در توقیعی، مردم را به راویان حدیث که فقها باشند ارجاع میدهند. «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِم[1] و اما آنچه بعدها حادث میشود درباره آنها به راويان حديث ما رجوع كنيد ايشان حجت ما بر شما هستند و من حجت خدا بر ايشان هستم»
بعضی از افراد و فرقهها دربارهی نواب اربعه که نائبان خاص حضرت ولیعصر (علیهالسلام) بودند سخنان نامربوط و عوامانهای را مطرح کردند که دور از شأن و جایگاه والای نواب اربعه است. یکی از این افراد نورعلی تابنده معروف به مجذوب علیشاه است که برای رسیدن به مقصود دنیوی خود، جایگاه رفیع این نواب اربعه را، کم ارزش جلوه داده و در اینباره گفته است: «در زمان امام دوازدهم خصوصیت وکلای اربعه (نواب اربعه) فقط اين بود كه واسطه ارتباط با امام بودند، مثلا چون محل اقامت حضرت به آنها گفته شده بود و آن را میدانستند، عریضههایی که شیعیان مینوشتند را میگرفتند و به حضرت میرساندند و جواب اخذ کرده و به صاحبش رد میکردند.»[2] نورعلی تابنده جایگاه این نواب را فقط در واسطه بین امام و مردم میداند و برای اینکه خود و اقطاب قبل از خود را، ولیّ مردم و نائب حقیقی از طرف امام بداند، مسئله بیعت ایمانی را پیش میکشد تا مردم را به اطاعت از خود بکشاند، وی در اینباره نسبت به نواب اربعه حضرت ولیعصر (علیهالسلام) گفته است: «این چهار نفر بههیچ وجه نه خودشان مدعی اخذ بیعت بودند و نه در کتب نوشته شده است که بیعت میگرفتند امر اخذ بیعت در این زمان از طرف امام، برعهده شیخ جنید بغدادی بود.»[3] این سخن نادرست و ساختگی تابنده که جنید را نائب امام در اخذ بیعت میداند از کدام کتاب روایی یا تاریخی آورده شده است؟ لازمهی این ادعای کذب، چیزی جز فریب دادن مردم و خود را ولی مردم دانستن، نیست. چنانکه اقطاب صوفیه مسئله بیعت را از مهمترین ارزشها دانسته و معتقدند در دوران غیبت نیز، اشخاص باید با امام یا نائب او بیعت ایمانی کنند تا ایمان و عمل آنها کامل و صحیح باشد. ملاسلطان گنابادی در اینباره میگوید: «ولایت عبارت است از بیعت با ولی امر که بهواسطه آن، صورت ملکوتی شیخ داخل قلب میشود و مقصود از ایمان همان بیعت با مرشد است که خداوند دیگر صاحب بیعت را عذاب نکند، اگرچه قاصر باشد»[4]
این سخنان کذب و نادرست از سوی صوفیان درحالی مطرح شده که در روایات مختلف اولا به غیر از نواب اربعه، به کسی دیگر از سوی امام اشاره نشده تا مردم با او ارتباط داشته یا بیعت کنند و ثانیا علاوه بر ذکر جایگاه رفیع نواب اربعه، در روایتی آمده که امام عصر (عجل الله فرجه)، هنگام رحلت نائب چهارم خود «علی بن محمد سمری» در نامهای به ایشان فرمودند که بعد از خود جانشینی را انتخاب نکند و حتی کسی که ادعای نیابت از طرف امام داشته باشد را دروغگو خوانده است، در این نامه آمده است: «دوستان را جمع کن و بدان که تا شش روز دیگر فوت میکنی، آماده شو و برای نیابت به احدی وصیت نکن، غیبت صغرا تمام شد و غیبت کبرا آغاز شد. هرکسی که از این تاریخ به بعد ادعا کند که نایب خاص امام زمانم، قطعاً دروغ است و باید او را تکذیب کرد.»[5]
بنابر این عقیدهی صوفیه، که ایمان تمام افراد را به بیعت گره زدهاند و ارزش ایمانی شخص را به بیعت با قطب مشروط کردهاند، نواب اربعه و تمام علمای بزرگ اسلام و همهی مسلمانان، به خاطر اینکه با جنید بغدادی و دیگر اقطاب صوفیه دست نداده و بیعت نکردهاند، نعوذبالله بیایمان و بیولایت هستند.
پینوشت:
[1]. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمه، بهتصحیح علىاكبر غفارى، تهران، انتشارات اسلاميه، 1395 ق، چاپ دوم ، ج2، ص 484.
[2]. آزمايش، مصطفی، عرفان ایران، تهران، انتشارات حقيقت، 1380، شمارهی1، ص9.
[3]. همان، ص9.
[4]. گنابادی، ملاسلطان محمد، ولایتنامه، تهران، انتشارات حقیقت، چاپ دوم، 1384، ص 173.
[5]. الغیبه للطوسی، محمد بن ابراهیم نعمانی، تهران، انتشارات صدوق، 1397ق، ص 395.
افزودن نظر جدید