تغییر رفتاری بهائیان در مورد اشخاص

  • 1396/01/28 - 07:18

عدم ثبات در مواضع بهائیان موج می‌زند به گونه‌ای که حسینعلی نوری که دم از جان‌سپاری و اطاعتِ صبح ازل می‌زند، مدتی بعد، بدترین توهین‌ها را به او روا می‌دارد. چگونه می‌توان تا به این حد تغییر موضع داشت؟ از چنین فرقه‌ای چگونه می‌توان انتظار داشت که به سایر ادیان و سایر افراد، احترام بگذارند؟

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فرقه‌ی بهائیت را می‌توان گروهی نامید که عدمِ ‌ثبات در مواضعشان موج می‌زند. از سیرِ ادعاهای باب و حسینعلی نوری گرفته تا مواضعی که در مورد افراد مختلف گرفته‌اند.
میرزا یحیی که به صبح ازل هم معروف است، کسی است که علی محمدباب او را مأمور کرد که کتاب بیان را کامل کند و این‌گونه او را به عنوان جانشین، معرفی می‌کند. در کتاب بیان فارسی خطاب به او آورده است: «اذا انقطع عن ذلک العرش تتلو من آیات ربک ما یلقی الله علی فؤادک ذکراً من عندالله انه هو المهیمن القیوم[1]؛ چون عرش از آن منقطع شد، آیات خدای خود را که بر قلب تو القاء می‌کند، بر می‌خوانی که تذکاری از سوی خدا بوده و او (خدا) همان خدای گواه و کارگزار است.»
شواهد زیادی وجود دارد که حسینعلی نوری هم تا مدتها جانشینی او را قبول دارد و به میرزا یحیی احترام زیادی می‌گذارد. او در کتاب ایقانِ خود آورده است: «و این عبد در کمال رضا، جان بر کف حاضرم که شاید از عنایت الهی و فضل سبحانی، این حرفِ مذکورِ مشهور، در سبیل نقطه و کلمه علیا فدا شود و جان در بازد.»[2] منظور از «حرف مذکور» اشاره به خود دارد و مراد از کلمه «نقطه»، علی محمد باب را در نظر دارد و از کلمه‌ی «کلمه علیا» میرزا یحیی را اراده کرده است.
حسینعلی نوری، بعد از این که به میان دوستان بابی خود برگشت، کم کم زمینه‌ی جداییِ خودش از دستگاه ریاستِ ازل، فراهم آورد و این موضوع، سبب اختلاف شدید بین آنها گردید. شدت این اختلافات به قدری بود که دو برادر به جان هم افتاده و بسیاری از پیروان هم دیگر را به قتل رساندند. اینجاست که حسینعلی نوری در توهین، چیزی کم نگذاشت و برادرش را تکفیر کرد و حتی او را «عِجل» یعنی گوساله نامید[3] و در کتاب بدیع، خطاب به یکی از پیروانِ ازل می‌نویسد: «تعبدون البقر و لا تعرفون».[4]
بهایی‌گری دچار تناقضات بسیاری است که حتی بزرگانِ آن به این تناقضات دچار شده‌اند. چگونه می‌شود کسی که برای یکی از بزرگانِ خود، جانش را می‌دهد و به این امر افتخار می‌کند و این امر را یک کار الهی می‌داند، مدتی بعد این‌گونه توهین را سرازیر کند؟ و چگونه حسینعلی نوری به خود اجازه می‌دهد کسی که مأمورِ تکمیل کتاب بیان است، را گاو و گوساله بخواند؟ این تازه یکی از بزرگانِ خودشان است که از توهین‌های خودشان در امان نیست. پس چگونه می‌توان از این فرقه، احترام به سایر ادیان و مذاهب را انتظار داشت؟

پی‌نوشت:

[1]. علی محمد باب، بیان فارسی، نسخه‌ی الکترونیکی، آخر کتاب، ص 331.
[2]. حسینعلی نوری، ایقان، نسخه‌ی الکترونیکی، ص 71.
[3]. اشراق خاوری، رحیق مختوم، نسخه‌ی الکترونیکی، ج1 ،ص 553.
[4]. حسینعلی نوری، بدیع، نسخه‌ی الکترونیکی، ص 172.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.