آیا بهائیان کافر و نجس هستند؟!

  • 1396/01/20 - 13:20

در یکی از مقالاتی که در شبکه‌های مجازی بهائی به انتشار درآمد، با بررسی سه ملاک کُفر و در نتیجه نجاست افراد در اسلام، این سه ملاک بر اعتقادات بهائیت وارد دانسته نشد. اما حقیقت آنست که بهائیان با انکار وحدانیت خدا و انکار خاتمیت پیامبر گرامی اسلام و انکار ضروریات دین، به اتفاق نظر تمامی مسلمین، کافر و در نتیجه نجس هستند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ تیتر بالا، عنوان مقاله‌ای است که در شبکه‌های مجازی وابسته به فرقه‌ی ضالّه‌ی بهائیت، به انتشار درآمد. در مقاله‌ی مذکور، با بررسی تعداد نجاسات در دیانت اسلام، یکی از اسباب نجاسات در این آیین، کُفر معرفی شد. نویسنده‌ی بهائی این مقاله در ادامه، با بررسی ملاک‌های کُفر در اسلام، سعی در انکار کُفر و نجاست بهائیان داشت. از این‌رو در این مقاله می‌خوانیم:
«كافر يعنی كسی كه منكر خدا باشد و يا برای خداوند متعال شريک قائل باشد و يا اين‌كه پيغمبری حضرت خاتم الانبياء محمّد بن عبدالله (صلّی الله علیه و آله) را قبول نداشته باشد. همچنين كافر به كسی گفته می‌شود كه ضروری دين، يعنی چيزی را مثل نماز و روزه كه همه‌ی مسلمانان جزء دين اسلام می‌دانند، منكر شود... با توجه به پاسخ سؤال "تهمت در مورد کافر بودن بهائيان"، درمی‌يابيم که بهائيان کافر نيستند، زيرا هيچ‌يک از موارد ذکر شده در مورد آن‌ها صدق نمی‌کند... چرا که بهائيان نه تنها حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله)، بلكه تمام پيغمبران قبل را نيز قبول داشته و به همه آن‌ها احترام می‌گذارند. اما صرف قبول داشتن و احترام گذاشتن دليل بر پيروی از آن‌ها نمی‌باشد، زيرا به عقيده بهائيان، دوره ديانت اسلام به پايان رسيده و ما اكنون پيرو پيامبر ديگری هستيم. بنابراين چون بهائيان کافر نيستند، پس نجس هم نيستند».[1]
همان‌گونه که در مقاله‌ی بالا نیز بدان اشاره شد، سه ملاک برای کُفر اشخاص (و در نتیجه نجاست آن‌ها) مشخص گردیده است. در ادامه، با بررسی سه ملاک مطرح شده در بالا (که هریک به تنهایی، دلیل کُفر اشخاص به حساب می‌آید) و مقایسه‌ی آن‌ها با تعالیم بهائیت، سعی در حقیقت‌جویی مسئله‌ی کُفر بهائیان، خواهیم داشت.
ملاک اول: «منکر خدا و یا شریک قرار دادن برای خدای یکتا»: بهائیان خود را پیرو کسانی می‌دانند که صراحتاً خویشتن را پروردگار جهان معرفی کرده‌اند. هم‌چنان که پیامبرخوانده‌ی این مسلک می‌گوید: «إنَّهُ یَقُول حِینئذٍ إنَّنی أنا اللهُ لا إلهَ إلّا أنا کما قَال النُقطة مِن قَبل و بِعینِهِ یَقُولُ مَن یَأتِینی مِن بَعد [2]؛ به درستی که خدایی جز من نیست، همان‌گونه که نقطه (علی‌محمد شیرازی) قبل از من چنین گفت و نیز همان‌گونه که کسی که پس از من می‌آید نیز چنین خواهد گفت». جالب است بدانیم که اغنام‌الله [3]، به ظاهر این عبارات کُفرآمیز پیشوای خود اکتفا ننموده و به تشریح و تبیین خدایی این بشر ناقص العقل نیز پرداخته‌اند.[4] بنابراین، یکتاپرستی در بهائیت، هیچ جایگاهی نمی‌تواند داشته باشد.
ملاک دوم: «انکار پیغمبری خاتم الأنبیاء»: همان‌گونه که می‌دانیم، انکار خاتمیت پیامبر گرامی اسلام، به منزله‌ی انکار خود رسول الله (صلّی الله علیه و آله) می‌باشد. آری؛ چگونه می‌توان خود را پیروان واقعی پیامبر گرامی اسلام نامید در عین حال، تمامی آیات و روایات آورده‌ی او، مبنی بر ختم نبوت و رسالت به وسیله‌ی ایشان را نادیده گرفت و به پیامبری شخصی کذّاب گردن نهاد؟![5]
ملاک سوم: «انکار ضروری دین»: همان‌گونه که می‌دانیم، پیروان فرقه‌ی ضالّه‌ی بهائیت، ادعای نسخ تمامی احکام اسلام (چه ضروری و چه غیر ضروری آن) را دارند. بلأخص بهائیان، منکر یکی از سه اصل اساسی دین اسلام، که همان اعتقاد به معاد جسمانی باشد، شده و معاد موعود اسلام را به ظهور پیامبرخوانده‌ی خود تأویل می‌کنند![6] این در حالیست که کتاب آسمانی قرآن، منکران معاد جسمانی را صراحتاً کافر خطاب می‌کند: «ذلِکَ جَزاؤُهُمْ بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِآياتِنا وَ قالُوا أَ إِذا کُنَّا عِظاماً وَ رُفاتاً أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَديداً [اسراء 98]؛ این کیفر آن‌هاست، بخاطر این‌که نسبت به آیات ما کافر شدند و گفتند: آیا هنگامی که ما استخوان‌های پوسیده و خاک‌های پراکنده‌ای شدیم، بار دیگر آفرینش تازه‌ای خواهیم یافت؟»
با در نظر داشتن سه ملاک بررسی شده و سنجش آن‌ها با اعتقادات فرقه‌ی بهائیت، جای هیچ شک و تردیدی در کُفر و در نتیجه نجاست پیروان این فرقه باقی نمی‌ماند. از این‌روست که تمامی مسلمانان (گذشته از برخی اختلافات موجود)، همگی در کُفر و نجاست بهائیان، یک‌صدا هستند. چنان‌كه شوراى فقه اسلامى در پنجمين اجلاس كنفرانس سران اسلامى سال 1987 ميلادى (1365 شمسى) كه در كويت برگزار شد، ضمن بررسى همه‌جانبه‌ی ادعاهاى باب و بهاء و اظهارات كفرآميز آن‌ها، فرقه‌ی ضاله بهائيت را تكفير كرد و نظر خود را درباره اين فرقه‌ی ضاله، چنين بيان نمود: «واجب است گروه‏‌هاى اسلامى در تمامى نقاط جهان، خطر اين گروه و جريان الحادى را كه دستيابى به اسلام را در ابعاد اعتقادات، احكام شريعت و حيات طيبه اسلامى مورد هجمه قرار داده است با تمام امكانات خود از بين ببرند» و مقرر داشتند: «آن‌چه را كه بهاءاللَّه ادعا كرده از رسالت و نزول وحى و... تغييراتى را كه به وجود آورده و در فروع دين به تواتر ثابت شده است، انكار ضروريات و مسلمات دين به شمار می‌رود و منكر اين ضروريات به اجماع همه مسلمانان، مشمول احكام كفار می‌شود».[7]

پی‌نوشت:

[1]. به نقل از کانال‌های تلگرامی وابسته به تشکیلات بهائیت.
[2]. حسینعلی نوری، بدیع (در جواب اسئله قاضی)، چاپ سنگی از روی نسخه خطی، کاتب حرف الزاء، ربیع الأول، ص 154.
[3]. اغنام الله به معنای گوسفندان خدا، لقبی است که سرکردگان بهائی به پیروان چشم و گوش بسته‌ی خود داده‌اند.
[4]. جهت مطالعه‌ی بیشتر، بنگرید به مقاله‌ی: مبلّغان بهائی و تبیین خدایی حسینعلی‌بهاء !
[5]. جهت مطالعه‌ی بیشتر، بنگرید به مقاله‌ی: مصداق مسلمان واقعی از دیدگاه بهائیان!
[6]. ر.ک: حسینعلی نوری، بدیع (در جواب اسئله قاضی)، چاپ سنگی از روی نسخه خطی، کاتب: حرف الزاء، ربیع الأول، ص 338.
[7]. محمدعلى تسخيرى، تقارير عن المؤتمرات الدوليه، محورالاول مع مؤتمرات مجمع الفقه الاسلامى، داراحيأ التراث العربى، الطبعه الاولى، 1424هـ.ق، 2003 م، صص 327- 326.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.