اعتقاد به رجعت از منظر غلات

  • 1395/12/01 - 09:28

از اعتقادات امامیه، رجعت است که به آیات و روایات فراوان مستند است، این‌که قبل از قیامت، که منجی بشریت ظهور می‌کند، افرادی خاص بعد از مردنشان دوباره زنده شده، و به دنیای خاکی برمی‌گردند، اما فرق غلات غیر رجعت به این معنا، به رجعتی به معنای تناسخ نیز معتقدند و با همین معنامسئله بهشت و جهنم و بعث را توجیه می‌کنند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ رجعت در لغت به معنای بازگشت می‌باشد و در اصطلاح عبارت است از بازگشت برخی از افراد خاص از مردگان به این دنیا بعد از انقلاب و ظهور حضرت مهدی (عجل الله فرجه الشریف) و قبل از روز قیامت می‌باشد. در میان همه‌ی فرقه‌های مختلف مسلمین، تنها شیعیان به این تعریف اصطلاحی اعتقاد دارند، در حقیقت اعتقاد آن‌ها به رجعت، یکی از فروع اعتقاد آنان به مهدویت می‌باشد، و از طرف دیگر با بررسی عقاید غالیان در باب رجعت این‌طور به‌دست می‌آید که فرق مختلف غلات، رجعت را به دو معنای کاملاً متفاوت به‌کار می‌برند.

معنای اول همان رجعتی است که شیعیان به آن قائلند یعنی بازگشت، البته با کمی اختلاف و این بازگشت مختص به بزرگانی از همان فرق هستند که خود منسوب به آن بوده‌ا‌ند، لذا این‌گونه معنا را درباره‌ی فرقه کیسانیه نسبت به محمد بن حنفیه به‌کار بردند و گفتند او اگرچه مرده، اما قبل از روز قیامت برخواهد گشت.[1] و هم‌چنین برخی فرقه‌ها مانند کربیّه – پیروان ابن کرب -، و فرقه صائدیّه  - پیروان صائد نهدی - و فرقه بیانیّه - پیروان بیان بن سمعان - نیز معتقدند که رهبرانشان به همراه یاران خویش، دوباره به دنیا باز خواهند گشت و منتظر رجوع آنان بودند.[2]
لذا با بررسی تاریخ غلات، فکر رجعت به این معنا در غلات در دهه‌های بعدی کمتر به چشم می‌خورد، چرا که فکر مهدویت در غلات متاخر به این صورت بود که آن‌ها منکر مرگ رهبران خود می‌شدند و می‌گفتند آنان غایب شده و در آخرالزمان ظهور خواهند کرد.

معنای دوم نزد غلات، در حقیقت بخشی از نظریه تناسخ است؛ به این معنا که روح پس از مردن بدنی به بدن دیگر می‌رود، این همان رجعت است که به آن - رجعت کرّات - تعبیر می‌کنند.[3] و بدین جهت به آن کرّات گویند که طبق نظریه‌ی تناسخ غلات، یک روح به دفعات فراوانی از بدنی به بدن دیگر منتقل می‌شود، و با همین معنای دوم رجعت بود که مسئله بهشت و جهنم و بعث و ... را توجیه می‌کنند، لذا می‌گفتند رجعت روح به بدن دارای رفاه، همان بهشت و به بدن دارای سختی و عذاب، همان جهنم است، و جالب توجه در این معنا این است که اهل سنت با همین معنای دوم رجعت نسبت به شیعه با شدّت هرچه تمام‌تر به مذهب تشیع می‌تازند و نظریه‌ی رجعت را که از اعتقاداتشان است را محکوم می‌کنند.[4] در حالی‌که این معنای دوم رجعت، تحریف رجعت شیعه می‌باشد، چرا که شیعه همان‌طور که تناسخ را به شدت ردّ می‌کند، با این معنای دوم رجعت هم مخالف است.

مستشرقان غربی هم در کتب خود به این معنای رجعت اشاراتی داشته‌اند، مثلاً فان فلوتن فرانسوی می‌نویسد: غلات می‌گفتند، آن جزء از روح الهی که در شخصی مثل امام حلول یافته و باعث رسیدن او به خدایی شده، ممکن است پس از مرگ او به مقرّ الهی خود باز گردد، تا در نوبتی دیگر در شخصی دیگر تجسّد پیدا کند، این فاصله زمانی را که روح در بدن کسی تجسّد نیافته -غیبت - می‌گفتند و رجوع دوباره روح الهی به زمین و تجسّدش در شخص دیگر را رجعت می‌نامیدند.[6]
اما در مقابل سخن این مستشرق فرانسوی - ولهاوزن- می‌گوید: متاخرین از غالیان، معنای دیگری از رجعت را فهمیده‌اند، و آن به این‌گونه است که می‌گفتند: امام صادق (علیه السلام) مدتی غیبت کرده و بعد از مدتی دوباره ظهور می‌کند و این همان رجعت است.[7] که البته این معنا در حقیقت، همان معنای اول رجعت با کمی تحریف و اختلاف است.
در نتیجه می‌توانیم به اهداف غالیان در موضوع رجعت برسیم که اینان دو علت را دنبال می‌کردند، اول زنده کردن روح امید به آینده، درمیان پیروان خود و دوم ادعای نیابت در زمان رجعت و در نهایت از ساده‌دلی مردم سوء استفاده می‌کردند و انحرافات دینی و عقیدتی را به‌وجود می‌آوردند و چند صباحی را به‌خاطر هوا و هوس دنیایی خود بر گرده‌ی مردم سوار می‌شدند.

پی‌نوشت:

[1]. فرق الشیعه، نوبختی، مکتبه الحیدریه، نجف، ایران، (1388ق)، ص48.
[2]. مقالات الاسلامیین، علی بن اسماعیل اشعری، امیرکبیر، تهران، ایران، ترجمه محسن مویدی، ص14.
[3]. المقالات و الفرق، ابی خلف اشعری قمی، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ایران، (1361ش)، ص45.
[4]. الخطط المقریزیه، مقریزی، داراحیاء العلوم و دار العرفان، بیروت، لبنان، ج3 ص310.
[5]. السیاده العربیه و الشیعه و الاسرائیلیات فی عهد بنی امیه، فان فلوتن، مکتبه النهضه المصریه، قاهره، مصر، (1965م)، ص80.
[6]. الاحزاب المعارضه السیاسیه الدینیه فی صدر الاسلام، الخوارج و الشیعه، ولهاوزن، وکاله المطبوعات، کویت، چاپ دوم، ترجمه عبدالرحمن بدوی، (1976م)، ص174.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.