ابوبکر امام و حضرت علی(ع) مأموم!

  • 1395/10/12 - 13:49
در برخی از کتب تاریخی آمده است که: رسول خدا (صلى الله عليه وآله و سلم)، اميرالمؤمنین (عليه السلام) را به دنبال ابوبكر فرستاد، تا پشت سر ابوبكر نماز بخواند، و با این کار قصد برتری دادن ابوبکر نسبت به حضرت علی را داشته است و منظور خلافت ابوبکر بعد پیامبر هم می‌باشد. اما این سخنان آن‌ها بدون دلیل و مدرک است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برخی از بزرگان اهل سنت آورده‌اند: رسول خدا (صلى الله عليه وآله و سلم)، اميرالمؤمنین (عليه السلام) را به‌دنبال ابوبكر فرستاد، تا پشت سر ابوبكر نماز بخواند و قصد ایشان برای برتری دادن ابوبکر نسبت به حضرت علی (علیه السلام) و همین‌طور نشان دادن امامت او بعد از پیامبر به دیگران بوده است.
فخر رازى می‌گوید: «وقيل قرر أبا بكر علي الموسم وبعث علياً خلفه لتبليغ هذه الرسالة، حتى يصلي على خلف أبي بكر ويكون ذلك جارياً مجرى التنبيه على إمامة أبي بكر، والله أعلم.[1] گفته‌اند كه رسول خدا ابوبكر را امير موسم قرار داد، على را به‌دنبال او و به منظور تبليغ اين رسالت فرستاد، تا پيش ابوبكر نماز بخواند، و اين قضيه اشاره‌اى باشد بر امامت ابوبكر.»
در جای دیگر به نقل از علمای اهل سنت نيز آمده: «گفته‌اند كه پیامبر، على را به اين مأموريت فرستاد، تا پشت سر ابوبكر نماز بخواند و اين قضيه اشاره‌اى باشد، بر امامت ابوبكر بعد از رسول خدا؛ زيرا آن حضرت ابوبكر را اميرالحاج و سرپرست موسم قرار داد، و على را به‌دنبال او فرستاد تا سوره برائت را بخواند؛ پس ابوبكر امام و على مأموم بوده، ابوبكر، خطيب و على شنونده بوده است. ابوبكر سرپرست امر موسم و امير بر مردم بوده؛ در حالى‌كه على اين چنين نبوده است؛ پس اين دلالت مى‌كند، بر مقدم بودن ابوبكر بر على و برترى او.[2]

در جواب بزرگان اهل سنت باید چند چیز را روشن کنیم:
اولاً: علمای اهل سنت اگر امکان دارد، روایتی در این زمینه که حضرت علی پشت ابوبکر نماز خوانده است، را بیاورند؛ چرا که بی‌دلیل اقامه‌ی چنین امری را کرده‌اند و هیچ سند و مدرکی بر این حرف خود ندارند.

ثانیاً: بنابر اقوال علما و بزرگان اهل سنت امام جماعت بودن فضیلت محسوب نمی‌شود، چرا که آن‌ها در اسناد و کتب خود آورده‌اند، پشت سر هر امام جماعتی می‌توان نماز خواند. چنان‌چه که عبدالله‌بن‌عمر بارها پشت سر حجاج بن یوسف که فاسق‌ترین افراد تاریخ است، نماز خوانده است. ابن ابی‌العز حنفی چنین می‌گوید: «وَفِي صَحِيحِ الْبُخَارِيِّ: أَنَّ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عُمَرَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ كَانَ يُصَلِّي خَلْفَ الْحَجَّاجِ بْنِ يُوسُفَ الثَّقَفِي.[3] در صحیح بخاری آمده است که عبدالله بن عمر پشت سر حجاج بن یوسف ثقفی نماز می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوانده است.»
ابن تيميه هم در اين‌باره گفته: «به همين خاطر علما در عقاید گفته‌اند كه خواندن نماز عيد و جمعه، پشت سر هر امامى، چه نيكوكار و چه بدكار جايز است؛ هم‌چنين اگر در قريه، يك امام بيشتر نباشد، بايد پشت سر او نماز خواند؛ زيرا نماز جماعت بهتر از نماز فرادا است؛ اگر چه امام فاسق باشد. اين مذهب اكثر علما، از جمله احمد بن حنبل، شافعى و ديگران است؛ بلكه نماز جماعت بنا بر مذهب احمد، بر بزرگان واجب است؛ و هر كس نماز جمعه و يا جماعت را پشت سر امام بدكار ترك كند، از ديدگاه امام احمد و ديگر پيشوايان سنت، بدعت‌گذار است؛ چنان‌چه عبدوس و ابن مالك و عطار آن را ذكر كرده‌اند. ديدگاه صحيح اين است كه پشت سر امام فاجر نماز بخواند و آن را اعاده نكند؛ چرا كه صحابه نماز جمعه و جماعت را پشت سر امام فاجر مى‌خواندند و اعاده نمى‌كردند؛ چنان‌چه پسر عمر پشت سر حجاج، ابن مسعود و ديگران پشت سر وليد بن عقبه نماز خوانده‌اند، در حالى‌كه وليد بن عقبه شراب مى‌خورد؛ تا اين‌كه يك‌بار نماز صبح را چهار ركعت خواند و سپس گفت: آيا مى‌خواهيد كه بيشتر بخوانم؟»[4]
پس اگر اميرمؤمنان (عليه السلام) پشت سر ابوبكر نماز خوانده باشد،‌ به اين دليل بوده كه نمى‌خواسته بدعت‌گذار باشد؛ چون ترك نماز جمعه و جماعت پشت‌سر امام فاجر، بر طبق مبناى احمد بن حنبل و ابن تيميه بدعت است!!! البته مدارك زيادى در اين‌باره وجود دارد، كه ما تنها به همين يك مورد بسنده مى‌كنيم. حتى علماى اهل سنت،‌ نماز خواندن پشت يك بچه را كه نمى‌توانسته عورت خود را بپوشاند، جايز دانسته و آن را از صحابه نقل كرده‌اند.
محمد بن اسماعيل بخارى در صحيح خود مى‌نويسد: «أبوقلابه مى‌گويد: در فتح مكه هر قوم و گروهى در اسلام آوردن،‌ سبقت مى‌گرفتند، پدر من هم با دار و دسته‌اش مسلمان شدند، وقتى كه برگشت، گفت: از نزد پيامبرى آمدم، كه بر حق است و دستور داد تا نماز بخوانيم و سفارش مى‌كرد، كه فلان نماز را در فلان وقت بخوانيد، وقتى كه زمان برگزارى نماز رسيد، اذان بگوييد و يك نفر از شما كه قرآن بيشتر بلد است، بايد امام بر شما باشد، وقت اذان رسيد،‌ ديدند كسى بيشتر از من قرآن بلد نيست. پس مرا امام جماعت قرار دادند؛ در حالى‌كه شش يا هفت‌ساله بودم و بردى بر بدنم پوشانده بودم، كه وقت سجده رفتن كنار مى‌رفت و عورتم پيدا مى‌شد، زنى از قبيله حى گفت: عورت پيش‌نمازتان را از ما بپوشانيد. پيراهنى براى من خريدند، كه براى چيزى مانند آن پيراهن خوشحال نشده بودم.»[5]

ثالثاً: خود ابوبكر در موارد متعدد پشت سر افرادى از أصحاب نماز خوانده است، از جمله پشت سر سالم مولى أبى‌حذيفه.
«حدثنا عُثْمَانُ بن صَالِحٍ حدثنا عبد اللَّهِ بن وَهْبٍ أخبرني بن جُرَيْجٍ أَنَّ نَافِعًا أخبره أَنَّ بن عُمَرَ رضي الله عنهما أخبره قال: كان سَالِمٌ مولى أبي حُذَيْفَةَ يَؤُمُّ الْمُهَاجِرِينَ الْأَوَّلِينَ وَأَصْحَابَ النبي في مَسْجِدِ قُبَاءٍ فِيهِمْ أبو بَكْرٍ وَعُمَرُ وأبو سَلَمَةَ وَزَيْدٌ وَعَامِرُ بن رَبِيعَةَ.[6] از عبدالله بن عمر نقل شده كه گفت: سالم مولى أبى‌حذيفه، امامت نماز جماعت نخستين مهاجرين و اصحاب رسول خدا را در مسجد قباء به عهده داشت، ابوبكر،‌ عمر، ابوسلمه، زيد و عامر بن ربيعه نيز در اين نماز جماعت شركت داشتند.»
پس طبق مبناى فخررازى و دیگر علمای اهل‌سنت بايد سالم مولى أبى‌حذيفه كه امام ابوبكر بوده، بعد از رسول خدا خليفه مى‌شد، نه ابوبكر.
بنابراين اهل سنت می‌گویند که امامت جماعت بودن فضیلتی ندارد، پس هیچ دلیلی بر فضیلت ابوبکر از حضرت علی (علیه السلام) وجود ندارد.

پی‌نوشت:

[1]. التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب، الرازي الشافعي، فخر رازی، دار الكتب العلمية، بيروت، ج15، ص175.
[2]. تحفة الأحوذي بشرح جامع الترمذي، المباركفوري، أبو العلا محمد عبد الرحمن،  دار الكتب العلمية، بيروت، ج8، ص387. «وقيل إنما بعث عليا في هذه الرسالة حتى يصلي خلف أبي بكر ويكون جاريا مجرى التنبيه على إمامة أبي بكر بعد رسول الله لأن النبي بعث أبا بكر أميرا على الحاج وولاه الموسم وبعث عليا خلفه ليقرأ على الناس ببراءة فكان أبو بكر الامام وعلى المؤتم وكان أبو بكر رضي الله عنه الخطيب وعلى المستمع.وكان أبو بكر المتولي أمر الموسم والأمير على الناس ولم يكن ذلك لعلي فدل ذلك على تقديم أبي بكر على علي وفضله عليه انتهى.»
[3]. شرح العقيدة الطحاوية، ابن أبي العز الحنفي الوفاة، المكتب الإسلامي، بيروت، ص 421.
[4]. كتب ورسائل وفتاوي شيخ الإسلام ابن تيمية، ابن تيميه الحراني الحنبلي، مكتبة ابن تيمية، ج23، ص353.
[5]. البخاري، صحيح البخاري، دار ابن كثير، بيروت،ج4، ص1564، ح4051، باب50، بَاب من شهد الفتح. «حدثنا سُلَيْمَانُ بن حَرْبٍ حدثنا حَمَّادُ بن زَيْدٍ عن أَيُّوبَ عن أبي قِلَابَةَ عن عَمْرِو بن سَلَمَةَ قال قال لي أبو قِلَابَةَ... فلما كانت وَقْعَةُ أَهْلِ الْفَتْحِ بَادَرَ كُلُّ قَوْمٍ بِإِسْلَامِهِمْ وَبَدَرَ أبي قَوْمِي بِإِسْلَامِهِمْ فلما قَدِمَ قال جِئْتُكُمْ والله من عِنْدِ النبي صلى الله عليه وسلم حَقًّا فقال صَلُّوا صَلَاةَ كَذَا في حِينِ كَذَا وَصَلُّوا صَلَاةَ كَذَا في حِينِ كَذَا فإذا حَضَرَتْ الصَّلَاةُ فَلْيُؤَذِّنْ أحدكم وَلْيَؤُمَّكُمْ أَكْثَرُكُمْ قُرْآنًا فَنَظَرُوا فلم يَكُنْ أَحَدٌ أَكْثَرَ قُرْآنًا مِنِّي لِمَا كنت أَتَلَقَّى من الرُّكْبَانِ فَقَدَّمُونِي بين أَيْدِيهِمْ وأنا بن سِتٍّ أو سَبْعِ سِنِينَ وَكَانَتْ عَلَيَّ بُرْدَةٌ كنت إذا سَجَدْتُ تَقَلَّصَتْ عَنِّي فقالت امْرَأَةٌ من الْحَيِّ ألا تغطون عَنَّا اسْتَ قَارِئِكُمْ فاشتروا فَقَطَعُوا لي قَمِيصًا فما فَرِحْتُ بِشَيْءٍ فَرَحِي بِذَلِكَ الْقَمِيصِ.»
[6]. امام جماعت بودن دلیلی بر تصدی خلافت نیست.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.