بررسی مسأله خاتمیت از نگاه سید کاظم رشتی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مهمترین مسأله برای اثبات ادعای نبوت بهاءالله، خدشه وارد کردن به مسألهی خاتمیت است و اینکه پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) آخرین فرستاده خدا نبوده است. سيد کاظم رشتي که به قول مورخين و نويسندگان بهائی، استاد علی محمد شیرازی و به گفته خود علی محمد شیرازی، مبشر او است، در ابتدای کتاب مجموعة الرسائل خویش، در ضمن وصيت خود میگويد: «و سپس امام دوازدهم حضرت حجت بن الحسن که هادی و قائم منتظر است و خداوند به وجود او روی زمين را از عدل پر میکند، بعد از غلبه جور و ظلم و آن حضرت زنده است و نخواهد مرد تا هنگامی که جبت و طاغوت را از ميان بردارد و شهادت میدهم که شريعت اسلام تا روز حساب باقی خواهد بود.»[1]
او همچنین میگوید: «دنیا، هر اندازه هم که رو به گسترش نهد و ترقی کند، باز هم در دائرهی پیامبری حضرت رسول اکرم است؛ زیرا زنجیرهی پیامبری پیامبران پیشین به وجود مبارک آن عزیز گسسته گشته است. پس از بعثت آن حضرت دیگر به هیچ روی شایسته نیست که کسی پیامبر شود و هر کس که پس از آن حضرت بیاید، باید پیرو او باشد و محال است پس از ایشان نبوت، که رتبهی مستقلی است، به وجود آید.»[2]
او در جای دیگری ميگويد: «تشريع مانند تکوين است و همانطوريکه در عالم تکوين براي کمال انسان شش طبقه موجود است (نطفه، علقه، مضغه، عظام، لحم و روح) مراتب تشريع نيز شش است (شرع آدم، شرع نوح، شرع ابراهيم، شرع موسي، شرع عيسي، شرع محمد) و چون رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) ظاهر شد، اقتضاءات گوناگون سپري شده و مقتضيات کليه برقرار و کامل گشته و وجود تکوين و تشريع با هم ديگر مطابقه نموده و شريعت آن حضرت براي هميشه ثابت و لا يتغير و باقي ماند.»[3]
و بالأخره در یکی دیگر از نامههایش اینگونه به مسألهی ختم نبوت شهادت میدهد: «اجماع تمامی مسلمانان به صورت قطعی و ضروری، بر آن است که نبوت و پیامبری به بعثت رسول گرامی اسلام پایان یافته است و تا پایان روزگار هر کس که مکلف به تکلیف شود، باید زیر پرچم پیامبر به سر ببرد.»[4]
ناگفته نماند که سید کاظم رشتی کسی است که بهاءالله در کتاب ایقان خود، از او و شیخ احمد احسائی با عبارت «قدس الله تربتهما» به بزرگی یاد میکند و آنها را «نورین نیرین» معرفی مینماید.[5]
با توجه به اذعان این مطلب توسط افراد مقدسِ نزد بهائیان، جامعهی بهائی دیگر چه بهانهای برای اثبات ادعای خود دارد؟ آیا آنها مدعی دینی هستند که پیامبر ندارد؟ یا اینکه پیامبر دروغینی را با توجیهات پوچ و بیاساس خویش پیروی میکنند؟
پینوشت:
[1]. سید کاظم رشتی، مجموعة الرسائل، ابتدای کتاب در ضمن بیان اعتقادات.
[2]. سید کاظم رشتی، مجموعة الرسائل، رساله ملاحسینعلی، ص 281.
[3]. سید کاظم رشتی، رسالهي غريبه، ص 138.
[4]. سید کاظم رشتی، مجموعة الرسائل، رساله عزیه، ص 147.
[5]. حسینعلی نوری، ايقان، لجنه ملّی نشر آثار بهائی به زبان فارسی و عربی، مؤسّسه ملّی مطبوعات بهائی آلمان، هوفمايم، آلمان، چاپ اوّل (نشر جديد)، ۱۵۵ بديع، ۱۳۷۷ شمسی، ۱۹۹۸ ميلادی، ص 43.
دیدگاهها
ادمین کانال نقد...
1395/08/03 - 13:17
لینک ثابت
سلام علیکم
افزودن نظر جدید