سنت‌شکنی باب و بهاء در انزال کتاب به زبان قوم

  • 1395/04/30 - 23:43
خداوند متعال در قرآن کریم، یکی از ویژگی‌های پیامبران الهی را سخن گفتن به زبان قومی که در آن مبعوث شده‌اند، معرفی می‌کند، اما بر خلاف این سنت الهی، اشخاصی نظیر علی‌محمد شیرازی (ملقب به باب) و حسینعلی‌نوری (ملقب به بهاءالله) که آگاهی کمی از زبان عربی نیز داشتند، کتاب‌های به ظاهر مقدسشان را به زبان عربی، نگاشته‌اند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از ویژگی‌های تمامی حجت‌های الهی و پیامبران، سخن گفتن و بیان آیات الهی، به زبان قومی است که در آن مبعوث شده‌اند؛ چرا که خداوند متعال در قرآن کریم، سخن گفتن به زبان قوم را، یکی از ویژگی‌های پیامبران الهی بیان می‌دارد: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ بِلِسانِ قَوْمِهِ [ابراهیم/4]؛ ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش، نفرستادیم». به طور مثال، حضرت موسی (علیه‌السلام) که در میان قوم بنی‌اسرائیل مبعوث شده بود، به زبان عبری سخن می‌گفت؛ پیامبر اسلام حضرت محمّد (صلّی‌الله علیه و آله)، هرچند که آئینی جهانی داشت [1] و برای هدایت تمامی انسان‌ها مبعوث شده بود، اما از آن‌جا که در میان اعراب مبعوث شده بود، به زبان عربی سخن و کتاب قرآن نیز، به همین زبان نازل گشت.
علّت این مسأله کاملاً واضح است؛ چرا که نزدیک‌ترین افراد به یک پیامبر، اهل شهر و قوم اویند و مهم‌ترین راه انتقال مفهوم؛ تکلم و پس از آن، نوشتن و نگارش است. لذا برای آن که یک پیامبر یا حجت الهی بتواند با اهل شهر و دیار خود، به مفاهیم‌ صحیح و منطقی سخن گوید، لازم است با زبانی که می‌شناسند و با آن مأنوس‌اند، با ایشان گفت و گو کند.
اما با این حال، علی‌محمد شیرازی و یا همان باب، (که بهائیان آن را ناسخ اسلام و مبشر خود می‌دانند) و حسینعلی‌نوری (بهاءالله) با آن‌که در میان فارسی زبانان می‌زیستند، اما نوشته‌های خویش را کاملاً به زبان فارسی ارائه نمی‌کرد. علی‌محمد شیرازی، با اینکه تنها شش ماه در کربلا زندگی کرده بود و زبان عربی را به خوبی نمی‌شناخت، شروع به تألیف کتاب‌هایی به زبان عربی کرد. کتاب‌های او، از منظر استادان زبان‌شناسی و دانشمندان صرف و نحو، دارای اشکالات فراوان ساختاری، در دستور زبان و گاهی استفاده از کلمات نادرست بوده است. بهاءالله هم با اعتراف به عجز خود در زبان عربی [2]، بسیاری از آثارش را به این زبان نگاشت.
علی‌محمد شیرازی، به علاوه‌ی ضعف در ادبیات عرب، هرجا که معادل کلمه‌ی فارسی یا لاتین در زبان عربی را نمی‌دانست، از همان واژه‌ی فارسی یا لاتین، در نوشته‌ی خود استفاده می‌کرد. به طور مثال: «ثُمَ العَاشر إذا استَطَعتُم کُلَّ آثَار النُقطة تَملِکونَ وَ لَو چاپاً... [3]؛ تا آن‌جا که می‌توانید تمام آثار نقطه را مالک شوید، هرچند که آن اثر، چاپ شده باشد...». در این‌جا مشاهده کردیم که علی‌محمد شیرازی، از واژه‌ی «چاپ» استفاده کرده، با این‌که در زبان عرب، اصولاً حروف «چ-پ» به کار نرفته و تلفظ نمی‌شود. این مثال خود به تنهایی، گویای عمق جهل و بی‌سوادی کسی است که ادعای علم الهی دارد!
با توجه به این مطالب؛ این سؤال برایمان پیش می‌آید که چگونه می‌شود، اشخاصی نظیر علی‌محمد شیرازی (باب) و حسینعلی‌نوری (بهاءالله) ادعای پیامبری از جانب خداوند را کنند و بر خلاف سنت الهی، کتاب‌های مقدسشان را به زبان عربی بنگارند؟
این تناقض به وجود آمده، یا از جانب خداوند است که بر خلاف وعده‌ی خود در قرآن (که فرموده: ما هیچ پیامبری را نفرستادیم، مگر به لسان قومش) عمل کرده، یا اینکه ادعای پیامبری این دو تن (باب و بهاء)، به ناحق و باطل بوده است و از آن‌جا که خداوند در وعده‌ی خود تخلف نمی‌کند [4]، درمی‌یابیم که ادعای پیامبری باب و بهاءالله، باطل بوده است.

پی‌نوشت:

[1]. «تَبارَکَ الَّذي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلي‏ عَبْدِهِ لِيَکُونَ لِلْعالَمينَ نَذيراً [فرقان/1]؛ زوال ناپذیر و پر برکت است کسی که قرآن را بر بنده‌اش نازل کرد تا بیم دهنده‌ی جهانیان باشد».
[2]. حسینعلی‌نوری، اقدس، بمبئی: چاپ ناصری، 1314 ق، ص 28؛ حسینعلی‌نوری، مجموعه الواح مبارکه، قاهره: مطبعه‌ی سعادت، 1338 ق.
[3]. علی‌محمد شیرازی، بیان عربی، ص 26.
[4]. «...إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ [آل‌عمران/9]؛ ...مسلماً خداوند خلف وعده نمی کند».

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.