راه تشرف به محضر امام زمان (عج)

  • 1397/02/12 - 09:04
آیا می توان امام زمان را ملاقات کرد؟ حدیث «من ادعی الرویه فهو کذاب» با داستان‌هایی که از تشرف به محضر حضرت نقل شده است چگونه قابل جمعند؟ با نقل داستان تشرف یک کارگر که در منزل میرزا رضی تبریزی کار می‌کرد به این سوال، پاسخ داده شده و با استناد به حدیث، راه تشرف به محضر امام عصر (ارواحنا فداه)، اخلاص در عمل دانسته شده است.

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شاید تاکنون از خود پرسیده باشید، آیا می‌توان به محضر قطب عالم امکان، امام زمان (ارواحنا فداه) مشرف شد یا خیر؟ اگر تشرف به محضر آن امام همام، ممکن است، پس حدیث «مَن اِدَّعَی الرُّویَةَ فَهُوَ کَذّابٌ مُفتَرٍ.[1] هر کس ادعای رویت کند، دروغ‌گو و افتراء زنده است.» را چه کنیم!؟ و اگر این حدیث درست است، تشرفات بسیاری از علماء و شیعیان مخلص را چگونه توجیه نماییم!؟
قبل از پاسخ به این سوال، با هم جریان تشرف یک کارگر به محضر امام عصر را مرور می‌کنیم:
مرحوم آقا میرزا رضی تبریزی (رحمة الله علیه) از علمای بزرگ و مجتهدی مسلّم در تبریز بود، او کسی بود که وقتی به قم آمده و مهمان امام خمينی (رحمة الله علیه) شده بود، امام به خانواده خودشان فرموده بودند: اگر کسی از این آقا میرزا رضی، تقلید کند می‌تواند از صحت تقلیدش خاطر جمع باشد! اين كلام امام، گواه محکمی بر مقام علمی و درجات عملی مرحوم سید رضی تبریزی است.
مرحوم آقا ميرزا رضی می‌گوید: بخشی از منزل ما نیاز به تعمیر و بنایی داشت، از یک بنا خواستم که این کار را انجام دهد. فردای آن روز بنّا همراه با چند کارگر به منزل ما آمدند و شروع به‌کار کردند، در بین کارگرها، فردی بود که با دیگران تفاوت داشت، کم حرف و سر به‌زیر بود و زیر لب، ذکر می‌گفت، صورتی نورانی و چشمانی نافذ داشت، ابتدای اذان ظهر در حالی‌که سایر کارگران مشغول کار بودند، کار را تعطیل می‌کرد و با توجه خاصی به نماز می‌ایستاد! هنگامی‌که کارگران برای ناهار تعطیل می‌کردند، دور هم می‌نشستند و با خنده و شوخی غذا می‌خوردند، او گوشه‌ای می‌نشست و جدا از دیگران غذا می‌خورد، دنبال بهانه‌ای می‌گشتم تا با او صحبت كنم و حقیقت حالش را بفهمم... .
یک روز برای كار، نياز به نردبان داشتيم، كه باید از محلی نزدیک منزلمان آن را كرايه می‌کردیم، یکی از کارگران برای آوردن نردبان رفت و در زمانی کمتر از 15 دقیقه نردبان را آورد، پس از اتمام کار با نردبان، بنا شد آن كارگر محجوب، نردبان را ببرد و تحويل دهد، اما رفتن و برگشتن او بیش از مقدار متعارف طول کشید.
من که بهانه‌ای به‌دستم افتاده بود، تا سر صحبت را با او باز کنم، او را به گوشه‌ای کشیده و به او گفتم: آقا! شما چرا کم‌کاری می‌کنید!؟ چرا کاری را که دیگران در زمان اندکی انجام می‌دهند، شما دیر انجام می‌دهید!؟ او جواب داد، نردبان بلند و کوچه‌ها باریک بود، برای این‌که سر نردبان به دیوار خانه‌ی مردم اصابت نكند و من مديون نشوم، با احتياط بيشتری حركت می‌كردم، با این حال اگر شما احساس می‌کنید در حق شما اجحاف شده است، من پس از پایان کار، لحظاتی می‌مانم تا حق شما ضایع نشود! من که از تقیّد او به مسائل دینی، شگفت‌زده شده بودم، گفتم: مساله فقط این نیست! شما در زمانی که هنوز کار تعطیل نشده، کار را تعطیل می‌کنید و به نماز می‌ایستید، شاید در آن زمان به‌وجود شما نیاز باشد! در حالی‌که بعد از اتمام كار هم وقت برای نماز خواندن داريد! چرا در زمانی که باید برای من کار کنید، نماز می‌خوانيد؟
او در جواب من اين آیه را خواند که «وَاَنَّ المَساجِدَ لِلّه فَلا تَدعُوا مَعَ اللهِ اَحَداً.[الجن/18] و مساجد مخصوص خداوند است، پس نبايد با خدا احدی غير او را پرستش كنيد.» و گفت: اگر کلمه‌ی «مساجد» در این آیه، اسم زمان باشد، زمان نماز خواندن، تخصصاً از موضوع قرارداد من و شما خارج است، و من می‌توانم در این وقت نماز بخوانم، با این حال باز هم حاضرم برای جلب نظر شما، لحظاتی در پایان کار بمانم.
با اين جوابِ او که در سطح پاسخ‌های مرحوم صاحب جواهر (یکی از فقهای بزرگ معاصر) بود، پاهايم لرزيد و نتوانستم خودم را كنترل كنم، همان‌جا نشستم و فهميدم او شخص فوق العاده‌ای است. از او عذرخواهی كردم و گفتم: این سوالات بهانه بود و غرض من از اين مطالب اين بود، كه خواستم ببینم تو کیستی!؟ آقا میرزا رضی می‌گوید: با همان روش‌هایی که بلد بودم، او را به حرف کشیدم، او پس از اصرار شدید من گفت: ما گروهی هستیم که جلساتی داریم و گاهی اوقات، لطف خدا شامل حالمان می‌شود و حضرت حجت (ارواحنا فداه) به جلسه‌ی ما تشریف می‌آورند! من که مبهوت شده بودم، گفتم آیا می‌شود اجازه بگیرید، تا من هم حضرت را ببینم!؟ جواب داد: اتفاقاً گاهی بعضی از اعضای جلسه، همین درخواست را از حضرت دارند، اما آقا می‌فرمایند: به آنان بگویید اگر مراقب خودشان باشند، من خودم به دیدار آنان می‌روم...!
ساعت کار کارگران تمام شد و رفتند، آن روز را با حسرت گذراندم، فردای آن روز که کارگرها برای ادامه کار آمدند، آن فرد در بین آن‌ها نبود، از بنّا سراغ او را گرفتم، هیچ نشانی از او نداشت![2]
آری عزیز من! حدیث «من ادعی الرویة...» مربوط به کسانی است که ادعا می‌کنند، نایب حضرت هستند، یا با حضرت در ارتباط هستند و هرگاه بخواهند، می‌توانند آن حضرت را ببینند، که طبق این حدیث، آنان را باید تکذیب کرد. اما این‌که بعضی از علمای ربانی و اهل دل، گاهی به این سعادت بزرگ نائل گشته‌اند، قابل انکار نیست، چنان‌چه مرحوم شیخ طوسی می‌فرماید: «اگر دشمنان مانع ظهور حضرت شدند، هرگز نتوانستند مانع ملاقات حضرت با اولیائش شوند.»[3] و البته آنان که به محضر آن خورشید تابان شرف‌یاب می‌شوند، به دنبال شهرت نیستند!
هر که را اسرار حق آموختند            مهر کردند و دهانش دوختند!
اکنون اگر شما هم مشتاق شده‌اید، که بدانید راه تشرف به محضر آن یگانه‌ی دوران چیست!؟ به این حدیث نورانی که از احادیث قدسی است توجه کنید! خداوند به پیامبر اکرم فرمود: «... مَن عَمِلَ بِرِضایَ اُلزِمُهُ ثَلاثَ خِصالٍ... وَلا أُخفِیَ عَلَیه عِلمَ خاصَّةَ خَلقیِ.[4] کسی‌که به رضای من عمل کند، سه ویژگی به او می‌دهم... . بندگان خاص خودم را از او مخفی نمی‌کنم.» آری! باید  تمام اعمال را فقط برای خدا انجام داد! و با چلّه‌نشینی و اوراد و اذکار و در عین حال غفلت از حضور در برابر خداوند، نمی‌توان راه به جایی برد!

پی‌نوشت:

[1]. ابو منصور احمد طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص 297.
[2]. به نقل از آیت الله شیخ جواد مروی، حاشیه درس خارج فقه، سال 1395.
[3]. مجلسی، محمَّد باقر، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء، چاپ دوم، ج 74، ص 27.
[4]. شیخ طوسی، تلخیص الشافی، ج4، ص221.

برچسب‌ها: 
تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.