موارد عام و فراگیر وجه مشترک دجالها
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ موارد عام و فراگیر همیشه دستآویز دجاجله و مدعیان دروغین بوده است تا بتوانند بدین طریق دروغ خود را راست جلوه داده و جذب نیرو بکنند. در بحث استخاره غلام احمد قادیانی یک قرن پیش ادعا کرده بود هر کسی که میخواهد بر صداقت وی مطمئن گشته و او را پیغمبر خدا خطاب کند استخاره کند تا خداوند وی را با الهامات خود یاری کند.
همین ادعا را نسبت به خواب نیز کرده است! غلام احمد قادیانی مینویسد: «زمانیکه دوره جوانی را رد کرده و بهسن چهل سالگی رسيدم با عنایات پروردگار نسيم وحی نزد من آمد تا یقين و معرفتم بيشتر گردد و حجابها برداشته شود و از اهل یقين باشم؛ پس اولين بابی که برویم باز شد خواب و رؤیای صالحه بود و من خوابی نمیدیدم جز اینکه در نهایت وضوح باشد و من در آن روزها قریب به دو هزار یا بيشتر خواب صادقه و صالحه دیدم که برخی از آنها در ذهنم هست و بسياری را فراموش کردهام؛ شاید خداوند باز هم آن حالت را باری دگر تکرار کند و ما هم اميدواریم.»[1] (جالب که هم احمد دجال و هم غلام احمد دجال هر دو شروع ادعایشان با خواب بوده؛ یکی نبی را می بیند و دیگری مهدی را!)
همچنین حیدر المشتت کذاب نیز دقیقاً چنین روالی را برای دعوت خود در نظر داشت. شیخ علی کورانی در کتاب دجال البصرة مینویسد: «وقتي حيدر مشتت [2] نزد من آمد گفت شيخ علی من فرستاده ای از طرف مهدی (عليهالسلام) هستم! و نزد من دو نامه موجود است؛ یکی از برای تو و دیگری برای آیة الله العظمی سيد علي خامنهای (دامظلهالوارف). آقای کورانی در جواب گفتند: حيدر! میدانی چه میگویی؟ این ادعای بزرگی است! آیا تو معجزهای داری؟
حيدر گفت: چه معجزهای میخواهی؟ شيخ کورانی گفتند: همان معجزهای که صدوق اول از دجال زمان خود حلاج خواست! این ریشهای سفيد من را گرفته و مرا به دوران جوانی برده ریشهای سياه عطا کن! حيدر مشتت که حيران مانده بود در جواب گفت: شيخ علی! میخواهی کاری کنم تا خواب ببينی و ایمان بياوری؟ شیخ علی کورانی که چنين سخن مضحکی را شنيده بود پی به کذب و دغلکاری و نقص عقل وی برد.»[3]
حال چه فرقی بین غلام احمد القادیانی و احمد بصری است؟ چه فرقی بین حیدر المشتت و احمد بصر ی است؟ آنهایی که با خواب به حیدر مشتت وغلام احمد قادیانی ایمان میآوردند با افرادی که صرفاًخواب را مستمسک خود برای ایمان به احمد بصری کردهاند، چه توفیر ومفارقهای دارند؟
پینوشت:
[1]. ولمَّا بلغت أشدّ عمری وبلغت أربعين سنة جاءتني [کذا] نسيم الوحي برَّیا عنایات ربّي ، ليزید معرفتي ویقيني، ویرتفع حجبي، وأکون من المستيقنين،فأوّل ما فُتِحَ عليَّ بابه هو الرؤیا الصالحة، فکنت لا أرى رؤیا إَّلا جاءت مثل فلق الصبح، وإنّي رأیت في تلك الأیام رؤیا [کذا] صالحة صادقة قریباً من ألفين أو أکثر من ذلك، منها محفوظ في حافظتي وکثير منها نسيتها، ولعلَّ الله یکرّرها في وقت آخر ونحن من الآملين. التبلیغ، غلام احمد قادیانی، ص 105.
[2]. حیدر المشتت یاور اصلی احمد بصری و اولین شریک وی در جریان یمانیت احمد بصری بود؛ ولی بعدتر معاملهشان به هم خورده و سرسختترین دشمن وی گشت و ادعاهای دیگری برای خود ترتیب داده و در همین راه نیز جان خود را از دست داد! همکنون شبهات حیدر مشتت علیه احمد بصری بلای جان کواطع است.
[3]. دجال بصره، علی کورانی عاملی، بوستان کتاب، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، فصل چهارم کتاب ،ص 39.
برای اطلاع بیشتر: ردیهای قاطع بر احمد بناسماعیل الکاطع، اکبر بیرامی، ص37.
افزودن نظر جدید