سوء استفاده سران بهائی از موضوع مهدویت

  • 1395/02/24 - 00:30
تفکرات غلط شیخ احمد احسائی در مورد امام عصر (ارواحنا فداه) به انحراف گروه‌های بسیاری از اسلام منجر شد و تا آن‌جا پیش رفت که آئین‌های خود ساخته‌ای همچون بهائیت، به خود جرأت نسخ اسلام را دادند و خود را به عنوان دین آسمانی به جامعه معرفی کردند. حسینعلی نوری با کنار زدن آئین بابیت و ترویج آئین گمراه خود...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ همزمان با آغاز غیبت کبری، بازار مدعیان مهدویت و نیابت امام زمان برای تحمیر و سوء استفاده از مردم ساده آرزومند دیدار حضرت، رفته رفته گرم‌تر می‌شد و هر از گاهی یکی علم مهدویت را به نام خویش بالا می‌برد و عده‌ای از مردم عاشق ظهور موعود را فریب می‌داد و دور هم جمع می‌کرد.
در این آشفته بازار غیبت، "شیخ احمد احسائی" با استفاده از توهمات خویش و نادیده گرفتن احادیث مربوط به وجود امام عصر در زمین، کره خاکی را خالی از حجت خدا دانست و تنها راه ارتباط با ایشان را تمسک به رکن رابع معرفی نمود.[1] از همین‌جا بود که مکتب شیخیه با زاویه گرفتن از موازین حقه اسلام شکل گرفت. شاگردان شیخ احمد نیز بر همین اساس، کرسی‌های درس بنا می‌نهادند و به زعم خودشان از حجت خدا پیروی و اطاعت می‌نمودند.
بر سر سفره‌ای که شیخ احمد پهن کرد، شخصی به نام "علی محمد شیرازی" نشست. او که در درس سید کاظم رشتی -جانشین شیخ احمد- حاضر می‌شد، پس از مرگ سید کاظم، ادعای جانشینی استادش را داشت و در ابتدا خود را باب امام زمان و پس از مدتی کوتاه، موعود قائم معرفی کرد. اما این پایان کار نبود و او دامنه ادعاهایش را به نبوت و سپس الوهیت گسترش داد.[2]
در حراجی بازار ادعا، "حسینعلی نوری" که نمی‌خواست از این قافله عقب بماند، ابتدا خود را مرید و جانشین علی محمد شیرازی خواند، اما پله پله از نردبان ادعاهایش بالاتر رفت تا همچون مراد خود بر تخت الوهیت تکیه زد.[3]
اما او تصمیم دیگری داشت و آن نسخ اسلام و ایجاد آیینی نو در جهان بود که البته سالها پیش از جلوس بر کرسی جانشینی باب، در واقعه بدشت این سناریو را کلید زده و بابیت را جایگزین اسلام معرفی کرده بود.[4]
او پس از جانشینی باب، تصمیم خود را پیاده کرد و ضمن اعلام نسخ اسلام، حتی به مراد خود یعنی علی محمد شیرازی هم رحم نکرد و کتابها و آیین ساختگی او را نیز منسوخ شده نامید و به جای آن آیین بهائی را جایگزین نمود. و این آغاز راهی بود که او برای خود و پیروانش ترسیم کرده بود.
 اکنون با گذشت بیش از صد و هفتاد سال، نه تنها هیچ‌گونه تغییر و دگرگونی در زمین رخ نداده و نه‌تنها عدل و داد در زمین گسترده نشده بلکه دامنه ظلم به مراتب وسیعتر از گذشته شده است و مقرّ بهائیت نیز درمرکز فتنه و ظلم جهان یعنی اسرائیل واقع است و بیت العدل نیز از بزرگترین حامیان آن به شمار می‌رود.
این تنها حاصل تفکر غلط شیخ احمد احسائی بود که حاصل آن داغ‌تر شدن بازار مدعیان دروغین مهدویت و خروج از دایره اسلام و ایجاد آیین‌های ساختگی بود. اینجاست که این شعر به ذهن انسان تداعی می‌کند که: «خشت اول گر نهد معمار کج / تا ثریا می‌رود دیوار کج»

پی‌نوشت:

[1]. جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی: اعتقاد شیخیه در خصوص انتقال روح امام عصر (عج)  
[2]. جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی: ادعاهای مختلف علی محمد باب
[3]. حسینعلی‌نوری، مبین، ص286.
[4]. اشراق خاوری، تاریخ نبيل زرندي، ص 271-273.

برچسب‌ها: 
تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.