نژادپرستی خلیفه معروف در روایات صحیح اهل سنت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ تمام پیامبران خدا هيچگونه امتياز نژادی و قومی را نمىپذيرفتند، بلكه تمام نژادها، با هر زبانی، در نظرشان يكسان بود؛ در آیهای از قرآن میخوانیم که: «يا ايُّهَا النّاسُ انّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا انَّ اكْرَمَكُمْ عِنْدَاللَّهِ اتْقاكُمْ.[حجرات/13] اى مردم ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيرهها و قبيلهها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد (ولى اينها ملاك امتياز نيست) گرامىترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست!»
در حديث معروفى از پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) نقل شده است كه ایشان در سرزمين منى (در مراسم حج) در حالىكه بر شترى سوار بود، رو بهسوى مردم كرد، و اين سخنان را ايراد فرمود: «اى مردم! بدانيد: خدای شما يكى است و پدرتان يكى، نه عرب بر عجم برترى دارد، و نه عجم بر عرب، نه سياهپوست بر گندمگون، و نه گندمگون بر سياهپوست، مگر به تقوا، آيا متن دستور الهى را ابلاغ كردم؟ همه گفتند: آرى! فرمود: اين سخن را حاضران به غائبان برسانند!»[1]
اما ببینیم که چگونه خلیفه دوم بر خلاف این آیات و روایات عمل میکرده و دستور میداده است. در تاریخ معتبر اهل سنت آمده است که: «عمر منع كرده بود، كه غير عرب از عرب، دختر بگيرد، يا عربِ غير قريش، از قريش دختر بگیرد.»[2] سیوطی در کتاب خود چنین میگوید: «تعصّب عربى تا اين حد بوده است، که در پايتخت اسلام، كسى از غير عرب اجازه ماندن نداشت.»[3]
در مؤطّأ مالك آمده است: «عمر حكم كرده بود، اگر مرد عرب از عجم (غير عرب) زن گرفت و بچهاى از اين ازدواج به دنيا آمد، چنانچه آن بچه در بلاد عرب، بهدنيا بيايد، از پدرش ارث مىبرد و اگر در سرزمين غير عرب، بهدنيا بيايد، از پدرش ارث نمىبرد».[4]
قضاوت با خوانندگان! آیا کسیکه بر خلاف دستورات قرآن و روایات عمل میکند، شایستگی زعامت و رهبری مسلمانان را دارد؟
پینوشت:
[1]. «يا ايُّهَا النّاس! الا انَّ رَبَّكُمْ واحِد وَ انَّ اباكُمْ واحِد، الا لا فَضْلَ لِعَربِىٍ عَلى عَجَمىٍّ، وَ لا لِعَجَمىٍّ عَلى عربىٍّ، وَلا لَاسْوَدٍ عَلى احْمَرٍ وَلا لَاحْمَرٍ عَلى اسْوَدٍ، الّا بِالتَّقْوى، الا هَلْ بَلَّغْتُ؟! قالُوا نَعَم! قالَ لِيُبَلِّغِ الشّاهِدُ الْغائِبَ.» قرطبی، الجامع لأحكام القرآن، ناشر: ناصر خسرو، مكان چاپ: ايران،تهران،سال چاپ: 1364 ه. ش، ج16، ص: 342
[2]. علامه عسکری، سقيفه، بررسى نحوه شكل گيرى حكومت پس از رحلت پيامبر، ناشر: دانشكده اصول دين، مكان چاپ: قم، سال چاپ: 1387 ه. ش، ص: 157
معالم المدرستين، علامه عسکری، ج2، ص364؛ به نقل از وافى، چاپ اوّل، 1412 ه.
[3]. همان (سیوطی، تاريخ الخلفاء ص 133)
[4]. «و حَدَّثَنِي عَنْ مَالِك عَنْ الثِّقَةِ عِنْدَهُ أَنَّهُ سَمِعَ سَعِيدَ بْنَ الْمُسَيَّبِ يَقُولُ أَبَى عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ أَنْ يُوَرِّثَ أَحَدًا مِنْ الْأَعَاجِمِ إِلَّا أَحَدًا وُلِدَ فِي الْعَرَبِ.» مالك بن أنس، الموطأ، الناشر، مؤسسة زايد بن سلطان آل نهيان، الطبعة: الاولى 1425هـ 2004م، المحقق : محمد مصطفى الأعظمي، جزء 3 ص 743
افزودن نظر جدید