علاقه جنسی يا گناه ذاتی
پايگاه جامع فرق، اديان و مذاهب_ برای ما مسلمانان كه علاقه دو همسر را به يكديگر يكی از نشانههای بارز وجود خداوند میدانيم، چنانكه قرآن كريم فرموده است: «يكی از نشانههای او اين است كه خود شما برای شما همسر آفريد تا با او آرام گيريد و ميان شما مهر و محبت قرارداد»[1] نكاح سنت بوده و تجرد یک نوع شر محسوب میشود.
برتراند راسل فيلسوف اجتماعی مشهور معاصر میگويد: «عوامل و عقايد مخالف جنسيت در دوران گذشته وجود داشته و بخصوص در هر جا كه مسيحيت و دين بودا پيروز شد، عقيده مزبور نيز برتری يافت، از ايران، اين عقيده به سمت باختر پخش شد كه ماده عين تباهی است و به همراه آن اين اعتقاد به وجود آمد كه هرگونه رابطه جنسی ناپاك است و اين عقيده با جزئی اصلاح، اعتقاد كليسای مسيحيت محسوب گرديد».[2] ظاهراً علت اينكه فكر پليدی علاقه و آميزش جنسی در ميان مسيحيان تا اين حد اوج گرفت، تفسيری بود كه از بدو تشكيل كليسا، از طرف كليسا برای مجرد زيستن حضرت عيسی مسيح (عليهالسلام)، صورت گرفت.
به عقيده ارباب كليسا تقوا ايجاب میكند كه انسان از ازدواج خودداری كند. كليسا ازدواج را به نيت توليد نسل جايز میشمارد؛ اما اين ضرورت، پليدی ذاتی اين كار را ازنظر كليسا از ميان نمیبرد، علت ديگر جواز ازدواج، دفع افسد به فساد است يعنی به اين وسيله از آمیزشهای بیقیدوبند مردان و زنان جلوگيری میشود. راسل میگويد: «طبق نظريه سن پول، مسئله توليد نسل هدف فرعی بوده و هدف اصلی ازدواج همان جلوگيری از فسق بوده است، اين نقش اساسی ازدواج است كه در حقيقت دفع افسد به فاسد شمرده است». ممكن است علت ممنوعيت طلاق و غیرقابلفسخ بودن ازدواج ازنظر كليسا اين باشد كه خواسته است برای كسانی كه از بهشت تجرد راندهشدهاند، جريمه و مجازاتی قائل باشد. [3]
پینوشت:
[1]. روم/ 21
[2]. به نقل از اخلاق جنسی در اسلام و غرب، مرتضی مطهری، 1353 ش، ص 10.
[3]. همان.
افزودن نظر جدید