نحوه ارتباط حكومت ساسانی با دولت‌های جزيرة العرب را بنويسيد.

  • 1395/01/13 - 17:44
حضرت ختمي مرتبت در عام الفيل چشم به جهان گشودند كه مصادف با سي و نهمين سال پادشاهي خسرو انوشيروان در ايران بوده است و اين به سال 570 ميلادي بوده است. بنابراين بعثت آن حضرت در سال 610 ميلادي اتفاق افتاده است. وقتي حضرت رسول اكرم به مدينه هجرت فرموده و حكومت اسلامي را تشكيل دادند، سي و چهار سال بود خسرو پرويز بر مسند امپراطوري...

حضرت ختمي مرتبت در عام الفيل چشم به جهان گشودند كه مصادف با سي و نهمين سال پادشاهي خسرو انوشيروان[1] در  ايران بوده است و اين به سال 570 ميلادي بوده است[2]. بنابراين بعثت آن حضرت در سال 610 ميلادي اتفاق افتاده است.
وقتي حضرت رسول اكرم به مدينه هجرت فرموده و حكومت اسلامي را تشكيل دادند، سي و چهار سال بود خسرو پرويز بر مسند امپراطوري ايران، تكيه زده بود[3]. در مورد ارتباط جزيرة العرب با حكومت ساساني از زمان بعثت تا فتح ايران توسط سپاهيان اسلام تا آنجا كه گزارش شده است به چند مورد مي توان اشاره نمود.
1. دست نشاندگي حكام عرب از سوي امپراطور ايران:
مي دانيم كه ملوك حيره دست نشانده پادشاه ايران بوده اند و عزل و نصب آنها گاه بطور مستقيم توسط پادشاه ايران انجام مي گرفت.
اما پادشاهي حيره كه از قلاع و باغ ها و كشتزار هايي تشكيل يافته بود و با برج ها و باروها محصور بود، در سال   195.م توسط نعمان اول، كه راهنماي سپاه ايران بوده است، پي افكنده شد و تقريباً تا پايان دوره ساسانيان كه    خسرو پرويز دودمان نعمي را برانداخت و حاكمي ايراني بر شهر حيره گماشت. خاندان نعمان همچنان بر آنجا حكومت مي كرده اند.[4]
در سال 602 م خسرو پرويز، نعمان چهارم را از پادشاهي حيره برداشته و آنجا را به اياس بن قبيصه طايي سپرد كه تا سال 611 حكمراني مي كرده است. او از خاندان مسيحي محلي بوده و در كنار او مرزبان ايراني به نام نخويرگان در كار حكومت نظارت مي كرد.[5]
همچنين گزارش شده است كه خسرو پرويز حكمراني ناحيه ابله در جنوب عراق را به قيس بن مسعود شيباني واگذاشت،  به اين شرط كه او ضمانت نمايد كه از حملات افراد قبايل بكر بن وايل به ايران جلوگيري كند.[6]
2. جنگ ذي قار اولين پيروزي اعراب بر ايرانيان:
چنانچه مشهور است، خسرو پرويز به دختر نعمان بن منذر چشم طمع داشته است؛ اما نعمان عذر آورده و از اهداء دختر خود به دربار خسروي ايران امتناع ورزيد. از اين رو خسرو پرويز در اين سال (611.م) با سپاهي انبوه به سوي حيره آمد. امّا در مقابل سپاهي از اعراب كه متشكل از قبايل تغلب و اياد بوده است شكست خورده و تا سواد عقب نشست.
بعضي روايت كرده اند كه چون خبر پيروزي اعراب به گوش پيامبر اكرم رسيد فرمود: امروز نخستين روزي است كه اعراب از ايرانيان مكافات كشيدند و اين به خاطر من بود كه خداوند ياريشان نمود.[7]
3. جنوبي ترين منطقه شبه جزيره تحت سيطره ايران:
از دوره انوشيروان، يمن تحت نفوذ امپراطوري ايران بوده است و تا مدتي پس از هجرت نيز نيروهاي اشغالگر در آنجا حضور داشته اند.[8]
4. قضيه نامه نگاري پيامبر اكرم به خسرو پرويز:
پس از صلح حديبيه پيامبر اكرم نامه هايي را به سران كشورهاي بزرگ آن روزگار ارسال نمود، از جمله اينها، دربار ايران بود، زماني نامه آن حضرت به خسرو پرويز رسيد كه او مشغول انعقاد قرارداد صلح با دولت روم بوده است، فلذا از دشمن ديرينة غربي خود خيالي آسوده داشت. او به حاكم ايراني خود، باذان، در يمن دستور داد تا پيامبر را دستگير و روانه ايران نمايد و خود از برخورد مستقيم خودداري كرد، تا بدين ترتيب نشان دهد كه دستورات او در داخل شبه جزيره نيز اجرا مي گردد.[9]
اما موقعي كه فرستادگان يمن به مدينه رسيدند پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ خبر قتل خسرو پرويز توسط پسرش را به آنها داد و چون باذان توسط پيك شيرويه، جانشين و پسر خسرو پرويز از صحت گفتار پيامبر آگاهي يافت اسلام آورد و از سوي پيامير اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در حكومت يمن ابقاء گرديد.[10]
5. بحران سياسي در ايران:
در سال 627.م خسرو پرويز جايش را به پسرش شيرويه داد، او تمام برادران و برادرزادگان خود را از دم تيغ گذراند با اين وصف دربار سلطنت ساسانيان به هم ريخت به قسمي كه در مدت چهار سال 9 پادشاه اعم از زن و مرد به تخت نشستند. دين رسمي كشور به چندين شعبه تقسيم شده بود و آيين هاي ديگري از قبيل مزدك و ماني پديد آمده بودند. در اين وضع اسفناك بود كه نهضت اسلامي در عربستان رو به توسعه گذاشته بود و مردم ستمديدة ايران و همچنين روم براي تحصيل آزادي و فرار از تعديات فرمانروايان خود به شبه جزيره عربستان پناه مي آوردند.[11]

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تاريخ ايران،،نویسنده:  ايوانف و ديگران، ترجمه سيروس ايزدي.
2. خدمات متقابل اسلام و ايران،نویسنده:  شهيد مطهري.

پي نوشت ها:
[1] . مسعودي، التنبيه والاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاينده، تهران، علمي فرهنگي، چاپ دوم، 1365، ص208
[2] . گوستاو لوبون، تاريخ تمدن اسلام و عرب، ترجمه سيد هاشم حسيني، تهران، اسلاميه، چاپ سوم، 1358، ص100
[3] . مسعودي، پيشين، ص212
[4] . جمعي از نويسندگان، تاريخ ايران (دانشگاه كمبريج) ترجمه حسن انوشه، تهران، امير كبير، چاپ دوم 1373، ج3، قسمت اول، ص599
[5] . همان، ص 720.
[6] . همان، ص718.
[7] . همان، ص720
[8] . همان، ص720
[9] . بهرام واهيم، خسرو پرويز وجنگ هاي 27 ساله ايران و روم، تهران، گلريز، چاپ دوم، 1370، ص604
[10] . مطهري، مرتضي، خدمات متقابل ايران و اسلام، تهران،  صدرا، چاپ پانزدهم، 1368، ص84
[11] . جرجي زيدان، تاريخ تمدن اسلام، ترجمه علي جواهر كلام، تهران، امير كبير، چاپ ششم، 1369، ص31

 

بازنشر

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.