عدالت صحابه؛ شمشیر دو لبه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ وهابیان صحابه را به مثابه یک پناهگاه به حساب میآورند. زمانیکه آنان در عقاید خود احساس خطر میکنند و این احساس خطر برگرفته از انتقاد به صحابه است به شدت از آنان دفاع میکنند و به جانپناه عدالت صحابه (اینکه تمام صحابه عادل هستند) وارد میشوند.
اما عدالت صحابه نیز به عنوان سنگر مخالفان وهابیت مورد استفاده قرار میگیرد. به عبارت دیگر، عدالت صحابه شمشیر دو لبه است. از طرفی وهابیت با استفاده از آن، پوششی برای عملکرد غیر اسلامی خلفا ساختهاند و از طرفی دیگر نیز، مخالفان وهابیت از همین عدالت صحابه، عملکرد خلفا را به نقد میکشانند.
اما مصداق استفاده از عدالت صحابه در جهت انتقاد به عملکرد خلفا در تقابل میان صحابه و حاکمان یافت میشود. در طول تاریخ تعارض شدیدی میان خلفا و صحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله) دیده میشود. برای شرح این تعارض، کلامی از سید قطب بیان میشود. وی در اینباره میگوید: «فساد مالی حکومت عثمان باعث شد که ابوذر به مبارزه با این مفسدین مالی برخیزد و در مقابل معاویه و بنیامیه بایستد و به بذل و بخششهای عثمان از بیتالمال انتقاد کند».[1] این کلام سید قطب، تصویر مجسمی از تعارض و تقابل میان عثمان به عنوان خلیفه مسلمین و ابوذر به عنوان صحابه بزرگ پیامبر (صلی الله علیه و آله) میباشد.
ربیع المدخلی یکی از سران وهابی پس از نقل این کلام مینویسد: «این نوشتار سید قطب، حاوی دروغهایی درباره ابوذر است، که شیعیان آن را نقل کردهاند».[2] جالب اینجاست که ربیع مدخلی ناخودآگاه به یکی از اندیشمندان مورد قبول اهلسنت یعنی سید قطب، نسبت دروغگویی میدهد و آن را در پوشش شیعیان مخفی میکند.
علاوه بر این، کلام ربیع المدخلی به گواهی تاریخ دروغی بیش نیست. ذهبی یکی از استوانههای اهلسنت درباره انتقادهای سرسختانه ابوذر چنین مینویسد: «روشنگریهای ابوذر در شام به جایی رسید که معاویه در نامهاش به عثمان مینویسد: «همانا، ابوذر شام را فاسد کرده است» و زمانی که عثمان او را نزد خویش میخواند، وی میگوید که نیازی به دنیای شما ندارد».[3]
ابوذر به عنوان صحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله) از صفت عدالت برخوردار است و از روی ظلم کاری انجام نمیدهد؛ لذا اگر به عمل عثمان نقدی وارد کرده است نیز در پرتوی صفت عدالت خود بوده است. بنابراین شمشیر عدالت صحابه که در این نگاشته در قالب عدل ابوذر بود، سر عملکرد عثمان، خلیفه سوم اهلسنت را قطع کرد.[4]
پینوشت:
[1]. سید قطب، العداله الاجتماعیه، مصر: دار الشروق، چاپ دوم، 1993م؛ ص174.
[2]. مدخلی، ربیع، اضواء الاسلامیه علی عقیده سید قطب و فکره، ص47.
[3]. ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، قاهره: المکتبه التوقیفیه، بیتا؛ ج3، ص558.
[4]. برگرفته از مقاله سلفیه درباری، قم، موسسه دارالاعلام لمدرسه اهلالبیت، مجله سراج منیر، ج4، ص63
افزودن نظر جدید