قادیانیه: آیات قرآن، دلالت بر خاتمیت پیامبر ندارد !
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در عقاید قادیانیه آمده است که آیات قرآن، دلالت بر خاتمیت پیامبران ندارد و خداوند به سخن گفتن با بندگان خود ادامه میدهد، البته شریعت اسلام تا آخرالزمان پایدار است، ولی مردانی ظهور میکنند که نور وحی پیامبر را میگیرند و در هیئت مصلحان ظاهر میشوند و در صورت ازدیاد فسق و فجور، پیامبری ظهور میکند. یکی از این پیامبران غلام احمد است که بدون نسخ اسلام عمل میکند و تنها پیامبر غیر شریعت آورِ خداست.
یکی دیگر از دیدگاههای قادیانیه آنکه، پسر غلام احمد ادعا کرد که قرآن هیچ معجزهای به پیامبران نسبت نداده و آنچه در قرآن آمده به معنی مجازی است و معجزۀ پیامبر فقط خبر دادن از غیب است.[2] این اعتقاد در مباحث بهائیت هم آمده است و اخیرا هم جزوات جدیدی منتشر کردهاند که تمام معجزات طرح شده قرآن و نیز عذاب و ثواب بهشتی را کنایی و نوعی از تمثیل و شکل نمادین میدانند. باتوجه به بررسی این مسائل در شبهات بهائیت و نیز بررسی حرفهای قادیانیه در مورد سوره الحاقه و ... دیگر در اینجا به همین مقدار اکتفا میکنیم، ضمن آنکه بحث اعجاز خود قرآن و معجزه داشتن پیامبر از مفروضات این تحقیق است و شبهات آن در جای دیگر باید بررسی شود.
این مدعی در پاسخ سؤالی که میگویند چرا رفتار و خوراکت و سیگار کشیدنت به سیره مهدی موعود نمیخورد، میگوید: «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا [کهف/110] بگو من انسانی هستم همانند شما به من وحی میشود هر آينه خدای شماخدايی است يکتا هر کس ديدار پروردگار خويش را اميد میبندد، بايد کرداری شايسته داشته باشد و در پرستش پروردگارش هيچ کس را شريک نسازد.» من میخورم و مینوشم و هنگامی که قات[3] مینوشم، بوی خوش عطر از من منتشر میشود و هنگامی که سیگار میکشم، از دهانم دود سیاهی خارج میشود و اینها همه از نشانههای حق بودن من است.
بررسی و نقد:
آیه در واقع، پاسخی به مشرکان و کافران بوده است که فکر میکردند، حیات معمولی پیامبر با دیگران متفاوت است، لذا اشکال میکردند «وَقَالُوا مَالِ هَذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ لَوْلَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيرًا [فرقان/7] گفتند : چيست اين پيامبر را که غذا میخورد و در بازارها راه میرود؟ چرا فرشتهای بر او فرود نمیآيد تا با او بيم دهنده باشد؟». چرا این پیامبر غذا خوردن و رفت و آمدش عادی و طبیعی است؟[4] روشن است که پیامبران و امامان در احساسات و عواطف و شیوه زندگی بشری مانند دیگر انسانها هستند، اما در بعد معنوی و هدایتگری، از هدایت خاص الهی برخوردارند: «أُوْلَـئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ [انعام/90] اينان کسانی هستند که خدا هدايتشان کرده است، پس به روش ايشان اقتدا کن بگو: هيچ پاداشی از شما نمیطلبم، اين کتاب جز اندرزی برای مردم جهان نيست.» «وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ [انعام/87] بعضی را هدايت کرديم ، و ايشان را برگزيديم و به راه راست راه نموديم.» «وَكُلاًّ فضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ [انعام/86] که همه را بر جهانيان برتری نهاديم.» پس دارای صفات ویژه و برگزیدگی خاص میباشند و گرفتار آنها هم وحیانی است «إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى [نجم/4] نيست اين سخن جز آنچه بدو وحی میشود».
این مسألهای است که مفسران هم بر آن تأکید میکنند، آلوسی ذیل همین آیه سوره کهف بیان میکند: «پس این مشارکت [در صفات پیامبر و انسانهای عادی] و از جهتی تفاوت، لازمه بهره گیری از پیامبر است.»[5]
اگر به استناد این آیه هر پیامبر یا فرستاده الهی مجاز باشد هر کاری که دیگران انجام میدهند، او هم انجام بدهد، چه تفاوتی با دیگران دارد که به او وحی شود و ملاک انتخاب و برگزیدگی پیامبران چه میباشد؟ در حالی که در خود قرآن موارد مختلفی وجود دارد که علت انتخاب و برجستگی اولیای الهی روشن شده است، مانند برگزیدگی حضرت ابراهیم به امامت «وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا[بقره/124] و پروردگار ابراهيم او را به کاری چند بيازمود و ابراهيم آن کارها را به تمامی به انجام رسانيد خدا گفت: من تو را پيشوای مردم گردانيدم.»
در مورد حضرت مریم طهارت و پاکی ایشان ذکر میشود و همراه آن برگزیدگی ایشان «وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِينَ[آل عمران/42]و بر زنان جهان برتری داد.» و از آنجا که المفلحی نوعی ادعای موعود بودن را هم دارد، خوب است توجه شود که حتی یاران ویژه موعود هم صفات خاص دارند، یاران خاص پیامبران هم ویژگیهای اعتقادی و اخلاقی و اجتماعی خاص داشتهاند، حتی از زنان پیامبر خواسته شده است که مانند دیگران در برخوردها و رفتارشان نباشد «يَا نِسَاء النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء[احزاب/32] ای زنان پيامبر، شما همانند ديگر زنان نيستيد.»
بنابراین به نظر میرسد یکی از اشکالات عمده در این نوع برداشت از آیه آن است که هم در چگونگی معنای مفردات آن [یعنی لفظ «مثل»] اشتباه انجام گرفته و هم بدون توجه به آیات دیگر و احادیث و تفاسیر نظر داده است و تنها به ظاهر آیه بسنده شده است، ضمن آنکه المفلحی تطبیق ناصحیح شخص خود را بر صفات نبوی انجام داده است. ادعای مشابه دیگری که برخی مدعیان مطرح نموده آن است که با استفاده از آیه 15 سوره اسراء میگوید: من رسولی هستم که لازم بوده قبل از آمدن عذاب برای انسانها بیاید؛ آیه چنین است: «مَّنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا[اسراء/15] هر كس به راه آمده تنها به سود خود به راه آمده و هر كس بيراهه رفته تنها به زيان خود بيراهه رفته است و هيچ بردارندهاى بار گناه ديگرى را بر نمىدارد و ما تا پيامبرى برنينگيزيم به عذاب نمىپردازيم.»
در مورد آیه مورد استفاده این مدعیان علاوه بر این اشکال که ادعای بدون دلیل مطرح کرده است، میتوان گفت که قید «حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا» به عنوان رحمت و رأفت با بعثت رسول، کاملتر میشود، پس امکان وقوع عذاب قبلا هم وجود داشته است؛ در این صورت و با این توضیح، مدعی باید اثبات کند که قبلا حجت تمام شده است؛ اگر این مطلب اثبات کند که ادعاهای خود را پس گرفته و اگر حجت را متوقف برخود بداند و قبل از خودش حجت را تمام نداند با نظر تحقیقی عالمان اصولی و تفسیری مخالف است. و از سوی دیگر لفظ (رسول) به کار رفته است که منصب خاصی در امت است که مستلزم حکم فصل است و براساس حکم فصل، بهرهمندی و تمتع از دنیا تا مدتی محدود خواهد بود و عذاب استیصال در انتظار گمراهان است،[6] حال با توجه به ادعاهای «وی» با آمدنش، هیچ اتفاق مهم و خاصی نیفتاده است که اثبات کند وضعیت مردم به طور اساسی تغییر کرده و عذاب در پی آن باشد، افراد متعددی بودهاند که خواستهاند بدون روش علمی، مقطع زمانی خود را، ویژه جلوه دهند.
پینوشت:
[1]. دیباچه تفسیر قرآن، مجمع ذخائر اسلامی، قم، ص 166-167 و 552 - 568؛ آشنایی با فرق تسنن، ص 180.
[2]. همان، ص 529 تا 534.
[3]. قات: چای عربستانی است.
[4]. مقاله نقد سخنرانی مجتهد شبستری پیرامون عصمت پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله)، علی ربانی گلپایگانی، مجله افق حوزه، سال هفتم، شماره 225، چهارشنبه 1388/2/2، ص 4.
[5]. روحالمعانی فی تفسیر القرآن العظیم، دارالکتب العلمیة، بیروت، 1415 ق، ج8، ص 376.
[6]. المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبایی، موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، 20 جلدی، قم، 1393ق، ج 13، ص 58.
برای اطلاع بیشتر، اشباح انحراف، جواد اسحاقیان، 1392، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود، ص 118.
افزودن نظر جدید