مبنایی بودن حج در زندگی روزمره

  • 1394/10/05 - 10:00
حج به عنوان بزرگ‌ترین اجتماع و گردهمایی مسلمانان جهان از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار است که قلم از بیان آن به صورت جامع ناتوان است و ناگزیر هر کس به اندازه ظرف وجودی خود با استناد به آیات و روایات و اثرات اجتماعی این پدیده عظیم، نکاتی را برداشت می‌کند. از این رو ما نیز در حد توان و برداشت ناقص خود، به اندازه ظرفیت این مقاله...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حج به عنوان بزرگ‌ترین اجتماع و گردهمایی مسلمانان جهان از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار است که قلم از بیان آن به صورت جامع ناتوان است و ناگزیر هر کس به اندازه ظرف وجودی خود با استناد به آیات و روایات و اثرات اجتماعی این پدیده عظیم، نکاتی را برداشت می‌کند. از این رو ما نیز در حد توان و برداشت ناقص خود، به اندازه ظرفیت این مقاله به نکاتی درباره این رخداد عظیم انسانی می‌پردازیم که امید است مفید فایده قرار گیرد. خداوند از ابتدای خلقت انسان، موضوع حج را نیز به او گوشزد کرده به نحوی که به حضرت آدم ابوالبشر دستور ساخت آن را داده و او نیز پس از انجام ساخت بنای کعبه بارها و بارها مراسم حج را (چه به صورت تمتع و یا عمره) به جا آورد که البته قطعا کیفیت برگزاری آن، با آن‌چه ما در این دوره یعنی دوره آخر الزمان مبادرت به انجام آن می‌ورزیم، کاملا متفاوت بوده و صد البته که این کار نیز کاملا منطقی است، چرا که گرچه خداوند در طول دوران‌ها به عنوان یک دستور واحد از همه انسان‌ها توحید و خداپرستی را خواسته ولی کیفیت انجام آن را در هر عصر و دوره‌ای متفاوت قرار داده است.
اما این‌که خداوند حج را به گونه‌ای داخل در زندگی روزمره انسان‌ها قرار داده، می‌توان با ذکر مثال‌هایی به این واقعه اشاره نمود.  به عنوان مثال خداوند در نقل جریان اجاره و استیجاری که بین حضرت موسی و حضرت شعیب واقع گردید، مدت اجاره را «هشت حج» می‌خواند و حال آن‌که متداول آن است که از آن به «هشت سال» یاد می‌نمود: هم‌چنان‌که در قرآن کریم می‌خوانیم: «عَلَىٰ أَن تَأْجُرَ‌نِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ [قصص/27] هشت حج، اجیر من هستی» هشت سال را به صورت هشت حج یاد کرده اند. نفرمود: تو اجیر من باش، مدّت اجاره هشت سال است، بلکه فرمود: مدت اجاره هشت حج است چون سالی یک بار برگزار می‌شود و هر حجّی نشانه یک سال است. این ساده‌ترین قراردادی است که با نام حج،[1] یادگار حضرت ابراهیم همراه است.
دوم اعطای مقام نبوت به موسی کلیم در میقات است. روزهایی که به آن اضافه گردید تا به چهل روز رسید که با ذکر آیه قرآنی به توضیح مختصر آن خواهیم پرداخت. وقتی موسای کلیم به مقام والای نبوت رسید، خداوند سبحان می‌خواست بهترین و مهم‌ترین قرارها را با پیامبر خود تنظیم کند، زیرا انتخاب مدّت قرار، به عهده متکلّم است نه بر عهده کلیم خدا. بنابراین به موسای کلیم فرمود: تو چهل‌شب مهمان من می‌باشی، امّا در مراسم حج «وَوَاعَدْنَا مُوسَىٰ ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ‌ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَ‌بِّهِ أَرْ‌بَعِينَ لَيْلَةً [اعراف/142] ما به موسی وعده سی شب دادیم (که تا سی شب میهمان ما باشد) سپس این سی شب را با ده شب دیگر تکمیل نمودیم (و وعده دادیم که ده شب گذشته از آن سی شب میهمان ما باشد.) پس میقات موسای (کلیم) با خدای (سبحان) چهل شبه تمام شد». این قرار اربعین از آغاز ذی قعده شروع شد و تا دهم ذیحجّه به طول انجامید که مهم ترین مراسم حج و زیارت در این اربعین است و بهترین فرصت برای چلّه‌گیری همین چهل روز می باشد.[2]
بنابراین انجام موسم حج از اهمیت و جایگاه ویژه‌ای در پیش‌گاه خداوند برخوردار است و علاوه  بر این‌که خداوند آن را بر کسانی که شرایط انجام آن را دارند تکلیف نموده‌ است، در مقاطع مختلف نیز ضرورت اهمیت به آن را متذکر شده است. از این رو جا دارد نسبت به فتنه وهابیت و دشمنان اسلام هوشیار بوده و گزافه‌گویی‌های ایشان را پاسخ دندان‌شکن گفته و به تفرقه‌افکنی‌های ایشان اهمیت ندهیم و حج را جزء معیارهای اصلی زندگی خود قرار دهیم.

پی‌نوشت:
[1]. آیت الله جوادی آملی، بنیان مرصوص، قم، نشر اسوه، 1375، ص 262.
[2].همان 

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.