مسلمان شدن مورخ انگليسی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مورّخ مشهور انگلیسی «مستر ولز» میگوید: «هر دینی که با مدنیت در تمام شئونات زندگی همراهی نداشته باشد، آن را بر دیوار زده و هرگز در آن تأمّل نکنید؛ زیرا دینی که همپای مدنیت و جامعه و در کنار آن نباشد، شرّی است بر اصحاب آنکه آنها را به هلاکت خواهد کشاند. تنها دیانت حقّی که من مشاهده کردم با مدنیت همراهی دارد، همان دیانت اسلامی است. هرگاه کسی خواست از این مطلب آگاهی پیدا نماید باید قرآن را مطالعه کند و در آنچه از نظریات علمی و قوانین و نظامهای مربوط به مجتمع آمده، تأمّل نماید؛ ادامه صحبتهای مستر ولز: زیرا قرآن کتاب دینی، علمی، اجتماعی، تهذیب اخلاقی و تاریخی است و بسیاری از نظامها و قوانینش، حتی در این زمان قابلاستعمال و پیاده شدن است، چنانکه تا روز قیامت نیز قابلاجرا خواهد بود؛ و اگر کسی از خوانندگان از من طلب کند تا برای او دین اسلام را تعریف کنم، آن را اینگونه توضیح میدهم: اسلام دین مدنیت است. آیا در توان کسی هست تا برای من موقعیتی را ذکر کند که دین اسلام مغایر با مدنیت و پیشرفت ظهور پیداکرده است؟ محمّد پیامبر (صلیالله علیه و آله)، شخصی زراعت کار و طبیب و قانون دان و رهبر بود؛ و اگر آنچه را که در احادیثش آمده مطالعه نمایی، به صدق گفتار من واقف خواهی شد. تو را بس است ازآنچه از او رسیده که فرمود: «نحن قوم لانأکل حتّی نجوع و إذا اکلنا لانشبع،[1] ما قومی هستیم که تا گرسنه نشویم غذا نمیخوریم و هنگامیکه غذا میخوریم به حدّ سیری نمیخوریم.» این کلام اساسی است که علم صحت و طب بر آن استوار است؛ و طبیبان با کثرت و مهارتی که دارند، تاکنون نتوانستهاند نصیحتی بهتر از این را بیاورند...»[2]
جناب ولز در بیان علت مسلمان شدن خود به سنتهای حضرت پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) و قوانین اسلام استناد میکند و برای تائید سخنان ایشان چند نمونه ذکر میکنیم:
1. در بیان اینکه اسلام دین اجتماعی است چند نمونه ذکر میکنیم، این آیه قرآن کریم حاکی از این است که قرآن اسلام به همه جهات زندگی اجتماعی توجه دارد، حتی مسائل ریز زندگی: «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ، الَّذِینَ إِذَا اکْتالُوا عَلَی النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ، وَ إِذا کالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ. [مطففین: 1-3]؛ وای بر کمفروشان، کسانی که وقتی از مردم پیمانه میگیرند تمام میگیرند و چون پیمانه به مردم دهند یا برای ایشان وزن کنند بکاهند.» همچنین در تائید اینکه گفتند اسلام دین اجتماعی است، امیرالمؤمنین (علیهالسلام) خطاب به خوارج فرمودند: «فإن ید اللّه مع الجماعة و إیّاکم و الفرقة! فإن الشاذّ من الناس للشیطان، کما أنّ الشاذّ من الغنم للذئب؛[3] ای مردم، خداوند با جماعت همراه است، از تفرقه بپرهیزید زیرا انسانهای تنها اسیر شیطان میشوند همچنان که گوسفند تنها شکار گرگ میشود». و یکی دیگر از مسائل مهم در زندگی اجتماعی انسانها این است که اصلاح یک نفر برای همه مردم اهمیت داشته باشد و بهاصطلاح مردم سر در لاک خود نبرده و نسبت به اخلاق دیگران بیتفاوت نباشند، امام رضا (علیه السّلام) نقل نمود رسول خدا (صلیالله علیه و آله و سلّم) که فرمودند: «هنگامیکه امّت من امربهمعروف و نهی از منکر را ترک کردند، باید آماده جنگ باخدای متعال باشند.»[4]
2. یکی از بیانات مستر ولز این است که حضرت پیامبر (صلی الله علیه و آله) یک قانونگذار بوده، این مطلب قابلذکر است که در دین اسلام اصل بر برابری همه مردم در اجرای قانون است، امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در امر حکومتداری میفرمایند: «به خدا سوگند، بیتالمال تاراج شده را هرکجا که بیابم به صاحبان اصلی آن بازمیگردانم، گر چه با آن ازدواجکرده، زیرا در عدالت گشایش برای عموم است».[5] عدالت محور اصلی در دین اسلام است بهطوریکه حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، حتی از سوی غیر مسلمین، مظهر عدالت در تمام اعصار شمردهشده است، ایشان خطاب به شخصی چنین فرمودند: «سه چیز است که اگر آنها را در نظر داشته باشی و به آنها عمل کنی، تو را از پرداختن به چیزهای دیگر بینیاز میکنند و اگر آنها را فروگذاری، چیز دیگری برای تو سودی نخواهد داشت. برپاداشتن حدود بر کسان دور و نزدیک و حکم کردن طبق کتاب خدا در حال خرسندی و خشمناکی و تقسیم کردن عادلانه اموال میان سرخ و سیاه».[6]
3. مستر ولز به علم طبابت در اسلام نیز اشاره کرد، قرآن کریم میفرماید: «وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا [اعراف: 31]؛ بخورید و بیاشامید و اسراف مکنید» که طبق روایات فراوان منشأ بسیاری از بیماریها، پرخوری است.
4. و در بیان زراعت حضرت پیامبر (صلیالله علیه و آله): «علی بن ابی حمزه بطائنی، روزی از کنار مزرعهای میگذشت. حضرت امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) را دید که مشغول به کار کردن در مزرعه بودند و از پاهایشان عرق میریخت. جلو رفت و عرض کرد: یا ابن رسولالله! فدایت شوم، کارکنان و کارگران شما کجایند؟ فرمود: ای علی! کسانی که از من و پدرم بالاتر بودند، در زمین خود با دست خودکار میکردند، رسول خدا (صلیالله علیه و آله و سلم) و امیرالمؤمنین و همه پدرانم (علیهمالسلام)».[7]
پینوشت:
[1]. طب النبیّ (صلیالله علیه و آله و سلّم) ص 4، مستغفری، نشر مکتبة الحیدریة، نجف، 1385 ق
[2]. مجله «المرشد»، ج 3، بغداد، 1928
[3]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: 33، نشر هجرت، قم، 1414 ق
[4]. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ابن بابویه، ترجمه بندر ریگی، ص 553، انتشارات اخلاق، قم، 1379 ش
[5]. نهج البلاغة، ترجمه دشتی، ص 61، نشر مشهور، قم،1379
[6]. الحیاة، ترجمه احمد آرام، ج2، ص 715، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1380
[7]. گلچین صدوق، ج2، ص 55، صفا خواه محمدحسین، نشر فیض کاشانی، تهران، 1376 ش
افزودن نظر جدید