نظریه علی یعقوبی در باب تحسس امام زمان (عج)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یعقوبی در تفسیر به رأیی آشکار آیه ۸۷ سوره یوسف را دال بر تحسس دانسته و بر این باور است که برای رسیدن به ظهور امام زمان«عجّل الله تعالی فرجه».، فرهنگ انتظار باید به فرهنگ تحسس [1] تبدیل شود. وی تحسس را اینگونه معرفی میکند:
«تحسس عرض کردیم یعنی چه، آن جستوجویی که به حس کردنِ فرد مورد نظر منتهی شود، آدم محبوبش را حس کند.»[2]
اگر منظور یعقوبی از حسکردن فرد، جست و جوی امام زمان «عجّل الله تعالی فرجه» و رسیدن به خدمت آن حضرت در قالب تلاش برای برپایی ظهور، از طریق تحصیل شرایطی است که در گرو تلاش ماست، در این صورت، انتظار و تحسس دو واژه مترادف بوده و تقسیم غیبت به دوره انتظار و تحسس و زیر سؤال بردن ارزشهای انتظار غلط است. و اگر منظور وی، رسیدن به خدمت آن حضرت بهمنظور آگاه شدن از دیدگاههای ایشان درباره مسائل فردی و اجتماعی است، این امر علاوه بر اینکه با فلسفه غیبت سازگار نبوده، در روایات نیز نکوهش شده است و درعینحال با سخن آقای یعقوبی در باب ملاقات با حضرت مهدی. مبنی بر بسیار سخت بودن آن نیز هماهنگی ندارد. [4] وی میگوید:
«مسائل مستحدثه را باید از خود امام بپرسیم. شاید بگویید که آقا این را فقهاء میدانند. عرض میکنم که این موضوع اصلاً مسئله فقهی نیست که شما دارید به فقها ارجاع میدهید و میگویید که فقها میدانند. نه آقا این حرف چیست؟[5] آقاجان (رهبر معظم انقلاب)! ما از شما نظر امام را میخواهیم. نکند نظر علماء را به ما بگوئید، نکند استنباط خودتان را به ما بگوئید. حضرت آیتالله بهجت! ما از شما فقاهت نمیخواهیم... عزیز من! من را از امامم جدا نکن. نیا، نان خشکی به اسم فقاهت جلوی من قرار بده و به واسطه آن من را از امامم جدا کنی، در این زمان من را به امامم وصل کن.»[6]
وی سپس در ادامه توهمات خود از لزوم تأسیس وزارت خانهای به نام تحسس سخن گفته و مراحل دیگری نیز برای آن ذکر میکند که عبارتاند از:
«راهاندازی کاروان بهسوی ظهور، تبدیل این کاروان به سربازان زمینهساز ظهور، برپایی نبردهای جانانه بین حق و باطل و دست آخر پیوستن به امام زمان در یومالله ظهور.»[7]
آیا واقعاً چنین چیزی در زمان غیبت ممکن است؟! اگر قرار باشد در زمان غیبت بتوانیم خدمت امام رسیده و از او درباره احکام و قوانین استفاده کنیم، در این صورت زمان غیبت با زمان ظهور هیچ فرقی نخواهد داشت، درحالیکه یکی از ویژگیهای غیبت ـ که همگان بر آن اتفاقنظر دارند ـ این است که امام «عجّل الله تعالی فرجه» برای پاسخگویی به سؤالات دینی آشکار نیست، از همین رو راویان از معصومين «علیه السلام» میپرسیدند: در زمان غیبت وظیفه ما چیست؟ و آنها نیز پاسخ میدادند: به همانهایی عمل کنید که در دست شماست یعنی به روایاتی که از معصومين «علیه السلام» از قبل باقی مانده است عمل کنید و در عصر غیبت، فقهاء تنها مرجع تشخیص صحّت و سقم روایات و استنباط احکام هستند و بدون تردید مردم در عصر تحسس (به تعبیر آقای یعقوبی) نیز همچون عصر انتظار موظفاند احکام الهی را بدانند و به آن عمل کنند و تنها منبعی که برای شناسایی احکام اسلام وجود دارد همین فقهاء هستند و اگر قرار باشد مردم به در خانه فقهاء نروند، در این صورت مکلَّف دانستن آنها، تکلیف ما لایطاق خواهد بود، زیرا راه دیگری برای شناخت احکام وجود ندارد.
درخواست علی یعقوبی از علماء و رهبر معظم انقلاب مبنی بر اینکه حکم امام زمان. را از خود ایشان سؤال کنند و بیان نمایند، اگرچه به ظاهر زیبا به نظر میآید، ولی در واقع غیر ممکن بوده و بیشتر جنبه تبلیغ برای خود دارد. او در واقع میخواهد بگوید باید احکام را مستقیماً از خود امام زمان «عجّل الله تعالی فرجه». گرفت و تنها کسیکه میتواند چنین کند، من هستم. پس به جای رفتن به در خانه علماء دین نزد من آئید. [8]
پینوشت:
[1]. در حالی که این آیه جزء آیات مهدویت نبوده و هیچ روایتی که به نوعی دال بر ارتباط آیه با مهدویت باشد از معصومین «علیه السلام» نرسیده است.
[2]. به سوی ظهور، جلسه 5، ص 18
[4]. ارتباط با امام زمان بهقدری سخت است] که اگر بگوییم در این باب بستهشده کلام نا بهجایی نگفتهایم. (بهسوی ظهور، جلسه 7، ص 3)
[5]. نظام عالم، جلسه 8، ص 17.
[6]. همان، جلسه 7، ص 10 و 11.
[7]. بهسوی ظهور، جلسه 5، ص 19.
[8]. برای مطالعه بیشتر، به کتاب بیراهه، نوشته سعید صدری مراجعه شود.
افزودن نظر جدید