نظر عالمان اهلسنت نسبت به ابن تیمیه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ابوالعباس احمد بن عبدالحلیم مشهور به ابن تیمیه که در سال 660 هجری قمری در شهر حران شام متولد شد و از ترس هجوم لشکریان تاتار به همراه پدرش به دمشق مهاجرت کرد، و در آنجا به فراگیری فقه حنبلی پرداخت چرا که پدرش خود یکی از علمای بزرگ حنبلی در آن زمان بود. آن گاه در آنجا افکار و مبانی احمد بن حنبل را که قائل به تشبیه و تجسیم بود، را رواجی دوباره داد. نظرات و فتاوای ابن تیمیه برخلاف مشهور علمای اهل سنت بوده، و در کنار این عقیده در بیان عقاید احمد بن حنبل و فتاوای خود، بد دهن نیز بود، لذا این طرز رفتارش منجر شد به اینکه علمای مذاهب اسلامی او را طرد کنند و در کتابها و فتاوایشان به ردّ افکار و عقاید ابن تیمیه بپردازند.
علمای بزرگ اهلسنت که بر افکار و عقاید او ردّیه نوشتهاند عبارت اند از: «تاج الدین سبکی، ابن حجر عسقلانی، ابن شاکر کتبی، ابن حجرهیثمی، ملا علی قاری حنفی، شیخ محمود کوثری مصری، نبهانی، ابی بکر حصنی دمشقی و...».[1] و از همین رو کثیری از علمای اهلسنت، او را کافر دانسته و یا وی را فاسق معرفی کرده و یا او را سفیه و نادان و احمق خواندهاند.
ما در این مقاله به صورت فشرده سخنان برخی از علمای اهلسنت را در مورد ابن تیمیه حرانی بیان میکنیم؛
- ذهبی در مورد او میگوید: «به یقین که ابن تیمیه نیکان و پاکان عالم اسلام را خوار و ذلیل نمود، و اکثر پیروانش کورکورانه از او پیروی کردند در حالی که سبک مغز و غیرعاقل و همچنین بسیار دروغگو و کندذهن و نادان و حیلهگر هستند».[2]
- عبدالکافی سبکی شافعی در مورد او میگوید: «افکار ابن تیمیه با عقیده اکثر مسلمین ناسازگار است و حرفهای بدعت آمیزی را در اصول عقاید زده، او خودش را تحت تبعیت و پیروی از کتب خدا و سنت پیامبر مخفی کرده و پایههای ستون اسلام و عقاید مسلمانان را از بین برده و اینطور وانمود میکند که مسلمین را به سوی حق فرا میخواند و راهنمای به سوی بهشت است، او از تبعیت اسلام و سنت پیامبر به بدعت روی آورده و با مخالفت مسلمین از جرگه آنان خارج شد...».[3]
- ابن بطوطه در مورد او میگوید: «ابن تیمیه ناقص العقل است... او در مسجد جامع دمشق برای مردم موعظه میکرد و من هم حاضر بودم، در یکی از سخنانش در مورد خداوند متعال گفته که خدا به آسمان دنیا فرود میآید، چنانکه من فرود میآیم، در این هنگام از یک پله از پلههای منبر مسجد جامع پایین آمد».[4]
- حصنی دمشقی در مورد او میگوید: «ابن تیمیه زندیق و کافر است و جان و مال پیروانش محترم نبوده و خون آنها باید ریخته شود».[5]
- ابن حجر عسقلانی شافعی در مورد او میگوید: «ردیهای که علامه حلی از علمای امامیه بر ابن تیمیه نوشته بود را مطالعه کردم ...، او در ردّ احادیثی که از نظر سند و منابع و ...، علامه حلی آورده بود به شدت زیادهروی میکند و در انکار بسیاری از آنها کوشش کرد در حالی که به منابع و اسناد آنها مراجعه نکرده و فقط به دانستههای ذهنی خویش اکتفا کرده است، او هر چند به جهت حافظهی قوی به محفوظاتش تکیه کرده، اما این دلیل بر صحت گفتار او نمیباشد، چرا که فراموشی از ویژگی ذاتی در انسانهاست...».[6]
- ابن حجر هیثمی در مورد او میگوید: «ابن تیمیه بندهای است که خداوند او را از رحمت خود دور کرده و به خاطر اعمالش گمراهش کرد و او را کور و کر قرار داد و ذلیل و خوارش کرد».[7]
- غماری در مورد او میگوید: «عدهای به سخنان او استناد میکنند و بعضیها به او لقب شیخ الاسلام دادهاند، در حالی که او ناصبی و دشمن حضرت علی (کرم الله وجهه) است، و نعوذ بالله حضرت زهرا (علیها السلام) را به نفاق ورزی متهم کرد، او خداوند را به مخلوق تشبیه کرد و بدعتهای زیادی را پایهگذاری کرد».[8]
- نبهانی در مورد او میگوید: «این نکته کاملاً ثابت شده و آشکار است که علمای مذاهب چهارگانه اهلسنت در رد بدعتهای ابن تیمیه اتفاق نظر داشتند، چرا که در صحت و کمال عقل او تردید و منقولات وی را قبول نمیکردند و همچنین تقبیح و نقد عقاید ابن تیمیه از طرف علمای اسلام زمانی به اوج خود رسید که خطای فاحش او درباره طرح مسائلی که از محدودهی دین اسلام خارج بوده را مشاهده کردند، چرا که به اجماع مسلمین ضربه میزد ...».[9]
پینوشت:
[1]. طبقات الشافعیه الکبری، سبکی، دار احیاء الکتب العربی، بیروت، لبنان، ج10، ص 308.
[2]. تکمله السیف الصیقل، کوثری، دار الحدیثه السکریه، قاهره، مصر، ص 19.
[3]. الدرة المضیئه فی الرد علی ابن تیمیه، ابن زملکانی، نشر القدسی، دمشق، سوریه، ص 5.
[4]. طبقات الشافعیه الکبری، عبد الوهاب سبکی، هجرللطباعه والنشروالتوزیع، تحقیق محمود محمد الطناخی، (1413ه)، شرح حال یوسف بن زکی، رقم1417،ج 10، ص 400.
[4]. الدرر الکامنه، ابن حجر عسقلانی، دار الجیل، بیروت، لبنان، شماره 409، ج1، ص 88 الی 96.
[6]. لسان المیزان، عسقلانی، موسوعه الاعلام للمطبوعات، بیروت، لبنان، ج 6، ص 484.
[7]. الفتاوی الحدیثیه، هیثمی، مطبعة التقدم العلمیه، مصر، قاهره، ص 86.
[8]. الصبح السافر، غماری، دارعالم الکتب، بیروت، لبنان، ص 54.
[9]. بحوث فی الملل و النحل، جعفر سبحانی، معاصر، مؤسسه النشر الاسلامی، قم، ایران، ج 4، ص 50.
افزودن نظر جدید