نزول آیات سوره معارج، پس از غدیرخم

  • 1394/04/21 - 08:09
«ابن تیمیه» برای رد نمودنِ این فضیلت از امیرالمؤمنین، خواسته ایرادی بگیرد که نزول این آیه را در مورد واقعه غدیرخم انکار نماید، به همین جهت اشکال نموده است که اين سوره «المعارج» مكّى است! در جواب به «ابن تیمیه» و کسانی که سخنش را باور می‌کنند، می‌گوییم: آنچه از اجماع و اتّفاق مذكور حاصل می‌شود اين است كه سوره مزبور من حيث المجموع مكّی است، نه...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سوره معارج با داستان درخواست عذاب به وسيله درخواست كننده‌‏اى گستاخ و پرتعصب آغاز مى‌‏گردد، و خدا در آغازين آيه آن مى‌‏فرمايد: «سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ لِلْكَافِرينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ [معارج/1و2] پرسنده‌اى از عذابى پرسيد كه بر كافران فرود خواهد آمد و كس آن را دفع نتواند كرد.»
درخواست كننده‌‏اى جسور و تاريك‏‌انديش عذابى به ضرر خويش تقاضا كرد و فرود آن را با شتاب خواست در حالى كه اين همه شتاب لازم نيست، و اين عذاب بر او فرود خواهد آمد. مفسران شيعه و بسيارى از مفسران اهل سنت مانند: ثعلبى در تفسيرش و قرطبى و حاكم حسكانى و ديگران، با اسناد متعددی، روايت كرده‌اند كه اين آيه پس از واقعه غدير، درباره نعمان بن حارث فهرى نازل شده است. قول دیگری هم نقل شده که سؤال كننده نضر بن حارث بوده که عذابش در روز بدر رخ داد.
«ابن تیمیه» برای رد نمودنِ این فضیلت از امیرالمؤمنین، خواسته ایرادی بگیرد که نزول این آیه را در مورد واقعه غدیرخم انکار نماید، به همین جهت اشکال نموده است که: «فان هذه السورة سورة (سأل سائل) مكية باتفاق أهلا العلم نزلت بمكة قبل الهجرة فهذه نزلت قبل غديرخم قبل بعشر سنين أو اكثر من ذلك فكيف تكون نزلت بعده.[1] اين سوره «المعارج» مكّى است به اتفاق دانشمندان؛ و بنابراين ده سال يا بيشتر قبل از واقعه غدير نازل شده!» پس این که این آیه را درمورد نعمان بن حارث فهری بدانند، و عذاب درخواستی به جهت عدم تحمل ولایت امیرالمؤمنین باشد، با مکی بودن این آیات منافات دارد، پس در مورد امیرالمؤمنین نیست.
در جواب به «ابن تیمیه» و کسانی که سخنش را باور می‌کنند، می‌گوییم: آنچه از اجماع و اتّفاق مذكور حاصل می‌شود اين است كه سوره مزبور من حيث المجموع مكّی است، نه جميع آيات آن، بنابراين ممكن است اين آياتِ مذکور مدنى باشد، كما اينكه در بسيارى از سوره‌ها نظير دارد و اين ايراد وارد نخواهد بود كه: وقتى متيقن شد كه سوره‌اى مكى است يا مدنى، لازمه آن اين است كه آيات اوّليه آن و يا آيه‌اى كه نام سوره از آن گرفته شده، نیز چنان باشد؛ زيرا چنان كه گفته شده، ترتيبى كه در آيات و سور ملاحظه می‌شود به مقتضاى توقيف است، نه ترتيب نزول، بنابراين امكان دارد نزول اين آيات متأخر باشد و مقدّم داشتن آنها بر آياتى كه قبلاً نازل شده، به سبب توقيف باشد، هر چند ما به حكمت اين امر واقف نباشيم، همان طور كه در اكثر موارد، ترتيب در آيات و سور قرآن، ما به حكمت آن وقوفى نداريم و چه بسيار نظير دارد، از جمله:
1. سوره «عنكبوت»، كه مفسرین آن را مكى خوانده‌اند[2]، طبری و ثعلبی و سیوطی آورده‌اند که: «هذه الآيات أنزلت في القوم الذين ردهم المشركون إلى مكة، وهذه الآيات العشر مدنية إلى ههنا وسائرها مكي.[3] ده آيه از ابتداء آن، مدنی بوده و باقی آن مکی هستند.»
2. سوره «كهف»، مكى است،[4] جز آيه 28 و از آیه 83 تا آیه 101 كه مدنى است.[5]
3. سوره «هود» مكى است،[6] مگر آيه 12، 17، 114 که این آیات مدنی هستند.[7]
4. سوره «مريم» مكى است،[8] مگر آيه سجده و آيه 71 که مدنی هستند.[9]
5. سوره «رعد» مكى است، و بعد از سوره محمد که مکی است نازل شده است، غیر از آیه 31 و 43، که مدنی هستند.[10]
6. سوره «ابراهيم» مكى است،[11] مگر آيه 28 و29 که مدنی هستند.[12]
7. سوره «الاسراء» مكى است،[13] مگر آيات 26 و 32 و 33 و 57 واز آيه 73 تا آیه 80 که مدنی هستند.[14]
8. سوره «حج» مكى است،[15] مگر آيه 19 تا 24 که مدنی هستند.[16]
9. سوره «فرقان» مكى است،[17] مگر آيه 68 تا 70 که مدنی هستند.[18]
10. سوره «نمل» مكى است،[19] مگر آيه 126 تا 128(آخر سوره) که در مدینه، (سال فتح مکه) نازل گردیده است.[20]
11. سوره «قصص» مكى است،[21] مگر آيه 52 تا 55 و آیه 85.[22]
12. سوره «القمر» مكى است،[23] مگر آيه 45 و 54 و 55.[24]
13. سوره «واقعه» مكى است،[25] مگر آیه 39 و40 و آیه 75 تا 82.[26]
14. سوره «المطفّفين» مكى است،[27] مگر شش آيه اوّل از ابتدای سوره که مدنی است.[28]
15. سوره «و الليل» مكى است،[29] مگر آيه اول كه نام سوره از آن گرفته شده است.[30]
16. سوره «يونس» مكى است،[31] مگر آيه 40 و 94 که مدنی هستند.[32] و ...
بنابراین معلوم گردید که اگر سوره‌ای مکی یا مدنی لقب گیرد، دلیل بر این نیست که تمام آیاتش به همان صورت باشد، و این مورد در بین سوره‌های مکی بسیار یافت می‌شود، که چند آیه، از سوره مکی، حتی آیات اول آن و یا حتی آیاتی که نام سوره از آن گرفته شده، استثناء بوده و مدنی باشد؛ پس این ایراد هم، ایراد مناسبی نبوده و در مقابل روایات مختلفی که در شأن نزول آیه آمده، مقاومت نموده و آن را خدشه‌دار کند.

پی‌نوشت:

[1]. منهاج السنة، ابن تیمیه، مؤسسة قرطبه، 1406ق، ج7، ص45.
[2]. جامع البیان فی تأویل آی القرآن، طبری، بیروت: دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع، 1415ق، ج20، ص156.
معانی القرآن، نحاس، جامعة أم القرى، 1409ق، ج5، ص211.
الکشف و البیان، ثعلبی، بیروت: دار إحياء التراث العربي، 1422ق، ج7، ص269.
[3]. جامع البیان فی تأویل آی القرآن، طبری، بیروت: دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع، 1415ق، ج20، ص163.
الکشف و البیان، ثعلبی، بيروت: دار إحياء التراث العربی، 1422ق، ج7، ص272.
الدر المنثور، سیوطی، بیروت: دار المعرفة للطباعة والنشر، ج5، ص142.
[4]. جامع البیان فی تأویل آی القرآن، طبری، بیروت: دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع، 1415ق، ج15، ص237.
الکشف و البیان، ثعلبی، بیروت: دار إحياء التراث العربي، 1422ق، ج6، ص144.
الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، واحدی نیشابوری، بیروت: دارالقلم، 1415ق، ج2، ص653.
الکشاف، زمخشری، قاهره، مطبعة مصطفى البابي الحلبي، 1385ق، ج2، ص471.
تفسیر الکبیر، فخر رازی، ج21، ص73.
[5]. تفسیر ابی السعود، ابوالسعود، بیروت: دار إحياء التراث العربي، ج5، ص202.
[6]. جامع البیان فی تأویل آی القرآن، طبری، بیروت: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1415ق، ج11، ص231.
تفسیر الکبیر، فخر رازی، ج17، ص177.
[7]. تفسیر الکبیر، فخر رازی، ج17، ص177.
[8]. جامع البیان فی تأویل آی القرآن، طبری، بیروت: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1415ق، ج16، ص52.
تفسیر الکبیر، فخر رازی، ج21، ص178.
[9]. الاتقان فی علوم القرآن، سیوطی، بیروت: دارالفکر، 1416ق، ج1، ص50.
[10]. تفسیر الکبیر، فخر رازی، ج18، ص230.
[11]. جامع البیان فی تأویل آی القرآن، طبری، بیروت: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1415ق، ج13، ص234.
[12]. تفسیر الکبیر، فخر رازی، ج19، ص72.
[13]. جامع البیان فی تأویل آی القرآن، طبری، بیروت: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1415ق، ج15، ص3.
[14]. تفسیر الکبیر، فخر رازی، ج20، ص145.
[15]. تفسیر الکبیر، فخر رازی، ج23، ص2.
[16]. همان.
[17]. جامع البیان فی تأویل آی القرآن، طبری، بیروت: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1415ق، ج18، ص238.
تفسیر الکبیر، فخر رازی، ج24، ص44.
[18]. الاتقان فی علوم القرآن، سیوطی، بیروت: دارالفکر، 1416ق، ج1، ص51.
[19]. جامع البیان فی تأویل آی القرآن، طبری، بیروت: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1415ق، ج14، ص101.
[20]. الاتقان فی علوم القرآن، سیوطی، بیروت: دارالفکر، 1416ق، ج1، ص49.
سنن الترمذی، ترمذی، بیروت: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1403ق، ج4، ص362.
[21]. جامع البیان فی تأویل آی القرآن، طبری، بیروت: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1415ق، ج20، ص33.
تفسیر الکبیر، فخر رازی، ج24، ص224.
[22]. الاتقان فی علوم القرآن، سیوطی، بیروت: دارالفکر، 1416ق، ج1، ص51.
[23]. جامع البیان فی تأویل آی القرآن، طبری، بیروت: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1415ق، ج27، ص111.
تفسیر الکبیر، فخر رازی، ج29، ص28.
[24]. الاتقان فی علوم القرآن، سیوطی، بیروت: دارالفکر، 1416ق، ج1، ص53.
[25]. جامع البیان فی تأویل آی القرآن، طبری، بیروت: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1415ق، ج27، ص215.
تفسیر الکبیر، فخر رازی، ج29، ص139.
[26]. الاتقان فی علوم القرآن، سیوطی، بیروت: دارالفکر، 1416ق، ج1، ص54.
[27]. جامع البیان فی تأویل آی القرآن، طبری، بیروت: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1415ق، ج30، ص113.
تفسیر الکبیر، فخر رازی، ج31، ص87.
[28]. الاتقان فی علوم القرآن، سیوطی، بیروت: دارالفکر، 1416ق، ج1، ص55.
[29]. جامع البیان فی تأویل آی القرآن، طبری، بیروت: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1415ق، ج30، ص273.
تفسیر الکبیر، فخر رازی، ج31، ص198.
[30]. الاتقان فی علوم القرآن، سیوطی، بیروت: دارالفکر، 1416ق، ج1، ص55.
[31]. جامع البیان فی تأویل آی القرآن، طبری، بیروت: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1415ق، ج11، ص105.
تفسیر الکبیر، فخر رازی، ج17، ص2.
[32]. الاتقان فی علوم القرآن، سیوطی، بیروت: دارالفکر، 1416ق، ج1، ص49.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.