مخالفتهای ابنتیمیه با احادیث فضایل
.
از خصوصیات ابنتیمیه مخالفت با احادیث فضایل است که در این فرصت به مواردی از آنها اشاره میکنیم:
- موضعگیری در برابر «حدیث طیر»؛ ابن تیمیه که مبنای روایی او درقبول روایت آن است که اگر روایتی را حتی اگر چند شخص فاجر و فاسق روایت کنند، اما چون طرق آن متعدد باشد قابل قبول میداند، اما از آنجا که رویکرد وی انکار و دشمنی با اهل بیت (علیهم السّلام) و انکار فضایل آن حضرات به هر قیمتی میباشد، خود را به آب و آتش زده تا به هر شکل شده حجیّت حدیث طیر را زیر سؤال ببرد: «حدیث طیر را هیچکس از علما روایت نکرده و نیز هیچکس آن را صحیح ندانسته...، بلکه اهل علم و آگاهی به روایت، این حدیث را از دروغهای جعلی دانستهاند.»[1]
- موضعگیری در برابر حدیث «علی مع الحقّ و الحقّ مع علی»؛ این سخن روافض (شیعیان) که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده: «علی با حق و حق با علی است و این دو هرگز از هم جدا نمیشوند و در کنار حوض بر من وارد میشوند» از بزرگترین دروغها و نادانی آنهاست. زیرا این حدیث را نه با سند صحیح و نه با سند ضعیف هیچکس از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلم) نقل نکرده، حال چگونه شیعیان ادعا میکنند که همگی این روایت را نقل کردهاند. دلیل دیگر بر بطلان ادعای شیعیان اینکه حق بر مدار هیچکس جز پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلم) نمیچرخد، چرا که اگر حق بر مدار علی (علیه السّلام) بچرخد، لازمه آن عصمت است و این از نادانی شیعیان است که چنین ادعایی میکنند. عاقلان میدانند که علی (علیه السّلام) سزاوارتر از ابوبکر، عمر، عثمان و دیگران در عصمت نیست و چون در میان نامبردگان کسی معصوم نیست؛ پس دروغ بودن ادعای شیعیان فهمیده میشود.»[2] خوانندگان گرامی به قوت استدلال و استحکام بیان ابن تیمیه که در متن بالا آمد، توجه نمودهاند که وی چگونه و بدون ارائه هرگونه دلیل و مدرک، به راحتی روایات وارده در کتابهای خودشان را انکار کرده و او که اتّهام بیدلیل و مدرک حرف زدن به شیعیان وارد میسازد خود بیش از هر کس دیگر مستحق چنین نسبتی است.
- موضعگیری در برابر ادلّه خلافت امیر مؤمنان (علیه السّلام)؛ از جمله استدلالهای سست وضعیف ابن تیمیه در استدلال برای خلافت ابوبکر راچنین میخوانیم: «به آن اندازه که برای ابوبکر نص و اجماع ثابت شده در صحیحین (کتاب بخاری و مسلم) آمده برای علی (علیه السّلام) نیامده، پس ثابت میگردد که ابوبکر خلیفه و جانشین پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلم) میباشد.»[3]
- موضعگیری در برابر «حدیث غدیر»؛ حدیث «من کنت مولاه...» در روایات صحیح نیامده، بلکه برخی علما آن را روایت کردهاند، ولی در صحت آن دچار اختلاف شدهاند. از بخاری، ابراهیم حربی و گروهی دیگر از اهل خبره نقل شده که آنان این حدیث را تضعیف کردهاند.»[4]
- موضعگیری در برابر حدیث «علیّ ولیّ کلّ مؤمن بعدی»؛ ابنتیمیه در جایی دیگر اصل خلافت و امامت امیرمؤمنان (علیه السّلام) را نشانه رفته و میگوید: «حدیث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که فرمود: «علی (علیه السّلام) ولیّ هر مؤمنی پس از من است» دروغی است که به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت داده شده.»[5]
- دو نمونه دیگر از برخوردهای دوگانه با روایات فضایل؛ سردمدار وهابیت در کتاب خود وقتی به روایاتی از فضایل اهلبیت (علیهم السّلام) که دو نمونه از آن در زیر میآید، میرسد، ببینیم چگونه برخورد میکند: «پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: یا علی! اگر بندهای به اندازه عمر نوح، عبادت کرده، هموزن کوه أحد در راه انفاق و هزار سال، هر ساله پیاده به مکه رفته و حج گذارد و نهایتا بین صفا و مروه مظلومانه به شهادت رسد، امّا تو را دوست نداشته باشد هرگز بوی بهشت به مشامش نخواهد رسید و وارد بهشت نخواهد گردید.»[6] و یا این روایت که در بسیاری از متون اهلسنت و مورد قبول وهابیت به تفصیل آمده: «پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: کسی که بر محبت اهلبیت (علیهم السّلام) بمیرد شهید است، خداوند او را آمرزیده، توبهاش را بخشیده، مومن و با ایمان کامل از دنیا رفته، ملک الموت و پس از او نکیر و منکر بشارت بهشت به او داده، خداوند ملائک خویش را به زیارت قبرش گسیل داشته و بر قبر او دو در از درهای بهشت میگشاید و امّا کسی که با بغض اهلبیت (علیهم السّلام) از دنیا رود، کافر از دنیا رفته و خداوند روز قیامت، جملهی «مأیوس از رحمت خداوند» را بین دو چشم او نوشته و هرگز بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد.»[7] ابنتیمیه حرّانی با دیدن دو روایت بالا و چند روایت دیگر که در فضیلت اهلبیت (علیهم السّلام) نقل شده در کتاب «منهاج السنة» خود بدون هرگونه دلیل و مدرکی همه را یکجا کذب و دورغ پنداشته و میگوید: «این روایات از احادیث دروغینی است که اگر کسی کمترین آگاهی به علم حدیث داشته باشد، به محض دیدن آنها به دروغ بودن آنها پی میبرد.»[8] حال، باید دید همو نسبت به فضایل بزرگان خود از قبیل ابوبکر، عمر و عثمان چگونه موضعی دارد و چگونه با سیاست یک بام و دو هوا برخورد میکند. لکن، در این فرصت به اشارهای بسنده میکنیم که وی گذشته از بزرگان مورد قبول خود حتی درباره خودش چه میگوبد: «ما بینا کردن کور، شفادادن بیماری برص، زنده کردن مردگان و مانند این امور را از خود بعید نمیدانیم.»[9] یعنی در حقیقت ابنتیمیه اموری را که خداوند سبحان به حضرت عیسی (علیه السّلام) نسبت داده را به خود نسبت میدهد: «وَ أُبرِیُ الأَکمَهَ وَ الاَبرَصَ وَ أُحیِ المَوتَی بإِذنِ اللهِ.[آل عمران/49] و کور مادرزاد را و برص گرفته را شفا میدهم. و به فرمان خدا مرده را زنده میکنم.»
پینوشت:
[1]. منهاج السنة النبویة، ابنتیمیه، مؤسسه قرطبه، مصر، ج 7، ص 371. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. منهاج السنة النبویة، ابنتیمیه، مؤسسه قرطبه، مصر، ج 4، ص 238. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. منهاج السنة النبویة، ابنتیمیه، مؤسسه قرطبه، مصر، ج 4، ص 388. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. منهاج السنة النبویة، ابنتیمیه، مؤسسه قرطبه، مصر، ج 7، ص 319. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. منهاج السنة النبویة، ابنتیمیه، مؤسسه قرطبه، مصر، ج 7، ص 391. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[6]. الفردوس بمأثور الخطاب، شیرویه بن شهردار، بیروت، ج 3، ص 364.
[7]. الکشف و البیان، ثعلبی، بیروت، ج 8، ص 314.
[8]. منهاج السنة النبویة، ابنتیمیه، مؤسسه قرطبه، مصر، ج 5، ص 42. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[9]. النبوات، ابنتیمیه، المطبعة السلفیة، قاهره، ج 1، ص 32.
افزودن نظر جدید