پیش‌نمازی ابوبکر در هاله‌ای از ابهام

  • 1394/04/09 - 10:40
ابن ابی‌الحدید معتزلی به طور کلی صدور چنین دستوری از جانب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را انکار کرده و می‌گوید: «از استادم پرسیدم: آیا به نظر شما، عایشه پدرش را برای نماز به مسجد فرستاده و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین دستوری نداده؟ استاد پاسخ داد: من چنین نمی‌گویم، ولی علی (علیه السلام) چنین می‌گوید و تکلیف او غیر از تکلیف من است...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بخاری در کتاب خود که از معتبرترین صحاح سته به شمار می‌رود، روایتی را در بیش از 9 جای آن آورده است که مضمون آن کسب فضیلت برای ابوبکر به جهت خواندن نماز جماعت برای مردم از جانب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است و در نهایت، نتیجه‌ای را که وی از بیان این روایت گرفته، اثبات برتری وی در امر خلافت و جانشینی ابوبکر برای خلافت و جانشینی او پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است. ما پس از بیان روایت مورد بحث، موارد مورد اشکال و بسنده کردن به این روایت را بیان خواهیم کرد:
«... عبدالله بن عبدالله بن عتبه گوید: روزی نزد عایشه رفته و از او پرسیدم: از دوران بیماری پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برایم نمی‌گویی؟ عایشه گفت: پیامبر به هنگام شدت بیماری‌اش تا سه مرتبه از هوش رفت و چون به هوش آمد، پرسید: آیا مردم نماز خوانده‌اند؟ عرض کردیم خیر، منتظر شما هستند. فرمود: برایم مقداری آب در تشت آماده کنید! پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وضو ساخت و نزدیک بود به زمین افتد، تا این‌که پس از سه مرتبه از هوش رفتن، فرمود: شخصی را دنبال ابوبکر بفرستید تا برای مردم نماز بخواند. ابوبکر که مردی رقیق القلب بود [و طاقت نماز خواندن در غیاب پیامبر را نداشت] به عمر گفت: تو برای مردم نماز بخوان. عمر پاسخ داد: تو به این کار شایسته‌تری، در نتیجه آن روزها ابوبکر برای مردم نماز می‌خواند. پیامبر اندکی بعد در حالی که ابوبکر در حال نماز برای مردم بود در خود احساس بهبودی نمود و به همین جهت در حالی که بر شانه‌های دو مرد -که یکی از آن‌ها عباس بود- تکیه کرده بود، برای نماز ظهر از منزل خارج شد. وقتی ابوبکر، پیامبر را دید، خواست کنار رود، پیامبر به او اشاره کرد تا جای خود بماند. سپس به آن دو مرد فرمود: مرا کنار او بنشانید و در حالی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نماز خود را نشسته می‌خواند، ابوبکر نمازش را به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و مردم نمازشان را به ابوبکر اقتدا کردند! عبیدالله گوید: نزد عبدالله بن عباس رفته و به او گفتم: آیا مطلبی را که عایشه درباره بیماری پیامبر گفت، به تو نگویم؟ گفت: بگو. من ماجرا را برای او بازگو کردم. او چیزی از آن مطالب را انکار نکرد ولی این جمله را افزود: آن شخصی که با عبّاس بود و عایشه نام او را به تو نگفت علی (علیه السلام) بود.»[1]

در مقابل این روایت، روایاتی نیز وجود دارد که پیش‌نمازی ابوبکر در آن‌چه در این روایت به آن استناد شده را در هاله‌ای از ابهام قرار می‌دهد؛ ابن ابی‌الحدید معتزلی به طور کلی صدور چنین دستوری از جانب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را انکار کرده و می‌گوید: «از استادم پرسیدم: آیا به نظر شما، عایشه پدرش را برای نماز به مسجد فرستاده و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین دستوری نداده؟ استاد پاسخ داد: من چنین نمی‌گویم، ولی علی (علیه السلام) چنین می‌گوید و تکلیف او غیر از تکلیف من است؛ چرا که او آن‌جا حاضر بوده و من حضور نداشتم.»[2]

مورد دیگر، با اثبات همراهی ابوبکر در سپاه اسامه که مصادف با همان ایام شدت بیماری پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و روزهای پایانی حیات ایشان بوده (و در واقع دلیلی بر خروج ابوبکر و نبود وی در مدینه می‌کند) جایی را برای طرح روایات جانشینی ابوبکر برای نماز باقی نمی‌گذارد. ابن حجر عسقلانی در شرح صحیح بخاری، بابی را با نام «اعزام گروهی به همراه سپاه اسامه» گشوده و چنین اشاره کرده: «با اعزام گروهی به نام اسامه در ایّام شدت بیماری که در آن پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) وفات نمود...، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز شدّت بیماری خود، پرچم سپاه را به اسامه سپرد و او را با گروهی از همراهانش از جمله ابوبکر، عمر و ابوعبیده جرّاح عازم منطقه «جُرف» نمود.»[3] با این وجود قبل از این‌که سخن به بیان و نقد فضیلت امام جماعت بودن به جای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برسد می‌بینیم که اصل ادعای وارد شده با هاله‌ای از ابهام مواجه است.

گذشته از این،‌ در هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آخرین روزهای عمر شریفشان را سپری می‌کردند و تقاضای قلم و دوات نمودند همین افراد به شخص نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت هزیان‌گویی دادند.[4] و کلام ایشان را فاقد اثر دانستند.[5] حال چگونه شده که در این‌جا و با توجه به نقل تاریخ که ایشان مدام بیهوش می‌شدند و به هوش می‌آمدند، کلامشان دارای اثر مثبت است؟ طبق «قاعده الزام» اکنون نیز آنان باید همان نظر را داشته باشند نه این که به قول معروف یک بام و دو هوا داشته باشند.

پی‌نوشت:

[1]. بخاری، صحیح بخاری، بیروت1407، ج1، ص243، ح655
[2]. ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق: محمد عبدالکریم النمری، دار الکتب العلمیه، بیروت1418، ج9، ص118
[3]. ابن حجر العسقلانی، فتح الباری شرح صحیح البخاری، تحقیق: محب الدین الخطیب، دار المعرفه بیروت، ج8، ص 152
[4]. بخای، صحیح بخاری، تحقیق: دیب البغا، بیروت۱۴۰۷، ج۶، ص۲۶۸۰، ح۶۹۳۲
[5]. مسلم النیشابوری، صحیح مسلم، بیروت، ج۳، ص۱۲۵۹، ح۱۶۳۷

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.