روزه در مسیحیت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حضرت عیسی (علیه السلام) رسالت خود را اجرای واقعی شریعت موسی اعلام کرد: «گمان مبرید كه آمدهام تا تورات یا صُحف انبیا را باطل سازم. نیامدهام تا باطل نمایم؛ بلكه تا تمام كنم. زیرا هرآینه به شما میگویم تا آسمان و زمین زایل نشود، همزه یا نقطهای از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود. پس هركه یكی از این احكام كوچكترین را بشكند و به مردم چنین تعلیم دهد، در ملكوت آسمان كمترین شمرده شود. امّا هركه به عمل آورد و تعلیم نماید، او در ملكوت آسمان بزرگ خوانده خواهد شد».[1]
یکی از احکام شریعت موسی، «روزه» است. غیر از دو روزه که 25 ساعته است، بقیه روزهها از ماقبل سپیده صبح تا تاریكی كامل هوا برگزار و از خوردن و آشامیدن پرهیز میشود. طبق نقل کتاب مقدس، عیسی مسیح جهت غلبه بر شیطان، 40 شبانه روز در بیابان روزه گرفت: «آنگاه عیسی به دست روح به بیابان برده شد تا ابلیس او را تجربه نماید؛ و چون چهل شبانه روز روزه داشت، آخر گرسنه گردید».[2] حضرت عیسی (علیه السلام) روزه را عاملی جهت تزکیه نفس بیان میکند. آنگاه که حواریون از ضعف خود در شفای بیماران از عیسی مسیح گلایه میکنند، عیسی مسیح میفرماید: «از آن جهت که ایمانتان کم است. اگر شما حتی به اندازه دانه خردل نیز ایمان میداشتید، میتوانستید به این کوه بگویید حرکت کند و از شما اطاعت میکرد. برای کسی که ایمان داشته باشد، هیچ کاری غیر ممکن نیست ولی این نوع روح ناپاک از بدن خارج نمیشود مگر با دعا و روزه».[3]
گرفتن دو روزه در هفته یکی از سنتهای یهودی است. در کتاب مقدس آمده است که یکی از فریسیان به درگاه خداوند اینگونه دعا میکند که من هفتهای دو روز روزه میگیرم و زکات پرداخت میکنم، پس مرا ببخش. اما چون مغرور به عبادات خود بوده است، خداوند او را از لطف و رحمت خویش بهرهمند نمیکند: «دو نفر یکی فریسی و دیگری باجگیر به هیکل رفتند تا عبادت کنند. آن فریسی ایستاده، بدین طور با خود دعا کرد که خدایا تو را شکر میکنم که مثل سایر مردم حریص و ظالم و زناکار نیستم و نه مثل این باجگیر. هر هفته دو مرتبه روزه میدارم و از آنچه پیدا میکنم، ده یک میدهم. اما آن باجگیر دور ایستاده، نخواست چشمان خود را بهسوی آسمان بلند کند بلکه به سینه خود زده گفت، خدایا بر من گناهکار ترحم فرما. به شما میگویم که این شخص، عادل کرده شده به خانه خود رفت به خلاف آن دیگر، زیرا هر که خود را برافرازد، پست گردد و هرکس خویشتن را فروتن سازد، سرافرازی یابد».[4] حضرت عیسی (علیه السلام) ضمن تأکید بر روزه، یاران خود را از ریا کردن در روزهداری پرهیز داد: «و اما درباره روزه: وقتی روزه میگیرید، مانند ریاكاران خود را افسرده و ناتوان نشان ندهید. ایشان با این كار میخواهند به مردم بفهمانند كه روزه گرفتهاند. مطمئن باشید كه ایشان تمام اجر خود را به همین صورت از مردم میگیرند. اما تو وقتی روزه میگیری، سر و صورت خود را تمیز و مرتب كـن، تا كسی متوجه نشود که روزه گرفتهای»[5]. حتی مسیحیان قبل از تصمیمگیریهای مهم روزه میگرفتند: «در کلیسای انطاکیه سوریه، تعدادی نبی و معلم وجود داشت که عبارت بودند از: برنابا، شمعون که به او «سیاه چهره» نیز میگفتند، لوکیوس اهل قیروان، مناحم که برادر همشیر هیرودیس پادشاه بود، و پولس. یک روز، وقتی این اشخاص روزه گرفته بودند و خدا را عبادت میکردند روح القدس به ایشان فرمود: برنابا و پولس را وقف کار مخصوصی بکنید که من برای آنان در نظر گرفتهام. پس چند روز بیشتر روزه گرفتند و دعا کردند و بعد دستهایشان را بر سر آن دو گذاشتند و آنان را بدست خدا سپردند»[6].
طبق نظر پولس، تجرد بهتر از تأهل است اما برای غلبه بر هواهای نفسانی ازدواج اشکالی ندارد ولی زن و شوهر در ایام روزه باید یکدیگر را لمس نکنند: «در باره آنچـه در نامه خـود برای من نوشته بودید، باید بگویم که خوب است مرد با زن تماس نداشته باشد. اما به سبب وسوسههای جنسی که در اطراف ما وجود دارد، بهتر است هر مرد برای خود زنی بگیرد و هر زن، شوهری برای خود اختیار کند... بنابراین، شما زوجها از رابطه زناشویی با یکدیگر پرهیز نکنید، مگر برای مدتی محدود و با توافق طرفین، تا بتوانید بطور کامل خود را وقف روزه و عبادت نمایید. اما بعد از این مدت، روابط عادی زناشویی را از سر گیرید، تا مبادا شیطان شما را به علت عدم تسلط بر نفس، در وسوسه اندازد... کاش همه میتوانستند مانند من مجرد بمانند».[7]
روزه در مسیحیت تابع قانون خاصی نیست و هر کس هر طور که میتواند و برای مدت زمانی حتی چند ساعت میتواند روزه بگیرد؛ چرا که آنها پیروان پولس هستند نه عیسی مسیح. پولس نجات را تنها متکی بر فیض الهی،[8] ایمان به مسیح و خون ریختهشده خداوند[9] میداند و عمل به شریعت را بیتأثیر و غیرضروری اعلام میکند.[10] او اساساً نجاتِ از طریق شریعت را میسر نمیداند و همین امر را علت این میداند که خداوند فرزندش را برای نجات بشریت فرستاده است.[11] او اعمال شریعت را دستوراتی موقتی میداند که با آمدن عیسی دیگر اعتباری نداد؛[12] چرا که شریعت، مجازات گناه اوّلیه انسان بود و با آمدن عیسی و برداشتن گناه اوّلیه، بشریت از زیر بار شریعت آزاد شد[13] و مسیر خدمت به خدا کاملاً دگرگون شد.[14] او فصلالختام حرفهای خود را در این جمله خلاصه میکند: «فقط در یک صورت، دیگر کسی گناه نمیکند و آن موقعی است که هیچ شریعتی نباشد.»[15]
پینوشت:
[1]. انجیل متی ۵: ۱۷-۱۹.
[2]. انجیل متی 4: 1-2.
[3]. انجیل متی 17: 20-21.
[4]. انجیل لوقا 18: 10-14.
[5]. انجیل متی 6: 16-18.
[6]. اعمال رسولان 13: 1-3.
[7]. اول قرنتیان 7: 1-7.
[8]. رومیان9: 16.
[9]. رومیان3: 25.
[10]. غلاطیان 2: 16 و 3: 7.
[11]. رومیان4: 3-8؛ دوم قرنتیان 3: 6.
[12]. کولسیان2: 16.
[13]. رومیان6: 14؛ دوم قرنتیان 3: 17؛ غلاطیان 5: 2-4.
[14]. رومیان7: 6.
[15]. رومیان7: 8
افزودن نظر جدید