آرامش در غار فقط بر پیامبر اکرم نازل شد...
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بعضی از مفسرین اهل سنت برای اثبات فضیلت ابوبکر با استناد به آیه غار چنین میگویند: «ابوبكر از ضرر مشركان بر پيامبر ترسيده بود؛ پس خداوند سكينهاش را بر ابوبكر نازل كرد؛ تا از امنيت رسول خدا مطمئن شود، پس ترس او از بين رفت و به آرامش رسيد.»[1] طبق این نظریه ضمیر در «... فَأَنْزَلَ اللهُ سَكينَتَهُ عَلَيْهِ وَ أَيَّدَهُ بِجُنُود لَمْ تَرَوْها.[توبه/40] آنگاه، خداوند، آرامش خود را بر او فرستاد و با لشكرهايى كه مشاهده نمىكرديد، او را تأييد نمود»، به ابوبکر باز میگردد، یعنی خدا آرامش را بر ابوبکر نازل کرد.
اشکال این نظریه:
اولاً اگر ضمیر به ابوبکر برگردد وحدت سياق در اين آيه به هم میخورد؛ با دقت در آیه میبینیم كه از اول آيه تا آخر آن همه ضماير (نصُرُوهُ، نَصَرَهُ، أَخْرَجَهُ، لِصَاحِبِهِ، أَيَّدَهُ) به رسول خدا بر مىگرد.
ثانیاً هیچ قرینه قطعی وجود ندارد که ضمیر را به ابوبکر برگردانیم. علامه طباطبائى در اين باره مىگويد: «تمام ضميرهايى كه قبل و بعد از اين ضمير هست؛ يعنى ضميرهاى «إِلَّا تَنْصُرُوهُ»، «نصره»، «اخرجه»، «لصاحبه» و «ايده» همه به پیامبر اکرم برمىگردد؛ با اين حال و با توجه به اينكه قرينه قطعيهاى در كار نيست، معنا ندارد كه در ميان همه اين ضمائر تنها ضمير «عليه» را به ابوبكر برگردانيم.»[2]
ثالثاً عدهای از علمای اهل سنت قائل هستند که ضمیر به پیامبر اکرم برمیگردد. ابن عاشور، یکی از مفسران مشهور اهل سنت، با استدلالی محکم میگوید: «فاء تفريع در آیه بالا اين اجازه را میدهد كه «سكينه» را اين گونه معنا كنيم: سكينهای كه بعد از ورود آن حضرت به غار نازل شده، به معنای ياری آن حضرت است و اين ياری نفسانی است... در اين صورت تقدير كلام اين گونه میشود، كه خداوند آن حضرت را ياری نمود، سپس آرامشش را بر او نازل و با لشكريان نامرئی ياريش كرد، در آن هنگام كه كفار او را بيرون كردند و در آن هنگام كه در غار بود و در آن هنگام كه به رفيقش گفت: غمگين مباش كه خداوند با ما است. با اين بيان، سرگردانی به وجود آمده برای مفسران در معنای آيه از بين میرود. شگفتآور است كه بيشتر آنها ضمير مجرور در جمله «فأنزل سكينته عليه» را به ابوبكر برگرداندهاند؛ در حالی كه يقين دارند، ضمير منصوب در كلمه «ايده» به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بر میگردد ؛ در اين صورت ضماير پراكنده شده و نظم و ترتيب آيه با برگرداندن ضمير به ابوبكر بهم میخورد؛ زيرا آيه در مقام يادآوری آرامش رسول خدا و تأييد آن حضرت توسط خداوند است و نام ابوبكر جز به تبعيت از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نيامده است.[3]
ابن كثير دمشقى نيز نظری شبیه به ابن عاشور دارد و تصريح مىكند كه سكينه بر رسول خدا نازل شده است: «خداوند فرموده است: «خداوند سكينهاش را بر او نازل كرد» يعنى او را تأييد و يارى كرد؛ يعنى سكينه بر رسول خدا نازل شد؛ بنابر قول مشهورتر از دو قول. برخى گفتهاند كه سكينه بر ابوبكر نازل شده است و از ابن عباس و ديگران نقل شده است كه گفتهاند: چون رسول خدا همواره در آرامش بوده است (سكينه بر ابوبكر نازل شده است). اين مطلب منافاتى با تجديد (نزول دوباره) سكينه؛ به ويژه در وضعيت اين چنين، ندارد؛ به همين خاطر خداوند فرموده است كه «او را با لشكريانى كه شما نمىبينيد تأييد كرد» يعنى با ملائكه.[4]
نتيجه: ضمير «عليه» در «فأنزل سكينته عليه» به رسول خدا (صلى الله عليه و آله) باز مىگردد. یعنی خدا آرامش را بر پیامبر اکرم نازل و او را با لشكريان نامرئى تأييد کرد است.
پینوشت:
[1]. إبن العربي، ابوبكر محمد بن عبد الله، أحكام القرآن، ج 2، ص 513، تحقيق: محمد عبد القادر عطا، ناشر: دار الفكر للطباعة والنشر، لبنان.
[2]. طباطبايى، الميزان فى تفسير القرآن، ج9، ص 280، ناشر: منشورات جماعة المدرسين في الحوزة العلمية في قم المقدسة، الطبعة الخامسة، 1417هـ.
[3]. محمد الطاهر بن عاشور، التحرير والتنوير، ج10، ص204، ناشر: دار سحنون للنشر والتوزيع، تونس، 1997م.
[4]. ابن كثير الدمشقي، إسماعيل بن عمر ابوالفداء القرشي، تفسير القرآن العظيم، ج 4، ص 155، ناشر: دار الفكر، بيروت، 1401هـ.
افزودن نظر جدید