دشمنی شعبی با امام علی (علیه السلام)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شعبی(متوفای 103 ه.ق) که نام وی عامر بن شراحيل است، از راویان حدیث و از تابعین بهشمار میآید. در بین روایات او موارد عجیبی دیده میشود که بر ضدّ امام علی (علیه السلام) است که یک نمونه آن، نقش عبد الله بن سبأ در ایجاد تفکر شیعی است.[1] از اینرو لازم است نکات اعتقادی که در وی وجود دارد مورد بررسی قرار گیرد تا مقدار صحّت و سقم روایات وی مشخص گردد.
شعبی افترائات بزرگی به علی (علیه السلام) بسته است. مثلا البسوی در کتاب المعرفة و التاریخ از اسماعیل بن ابی خالد نقل میکند: «سمعت الشعبی یحلف بالله لقد دخل علیٌّ حفرته و ما قرأ القرآن.[2] شنیدم که شعبی قسم میخورد که علیّ به قبرش داخل شد در حالیکه قرآن را نخوانده بود!» و یا اینکه صحابهای که علی (علیه السلام) را در جنگ جمل همراهی میکردند را فقط 4 نفر دانسته است.[3] درحالیکه این حرف مخالف اجماع همه تاریخنویسان است، چنانکه مثلاً اسلم، چهار هزار از اهل مدینه را همراه علی (علیه السلام) دانسته است. سعید بن جبیر تعدادشان را 800 نفر از انصار و 400 نفر از کسانی که بیعت رضوان را درک نمودند، بیان نموده است. و السدّی تعدادشان را 130 نفر از اصحاب بدر و 700 صحابیّ دانسته است.[4] مشاهده میشود که چه تفاوت فاحشی است بین گزارش وی با دیگران و این هم شاهد روشن دیگری بر دشمنی وی با علی (علیه السلام) است.
شعبی حتّی محبّین علی (علیه السلام) را نیز رها نکرده و تهمت دروغگویی به آنان میزده است چنانکه قرطبی مینویسد: «الحارث رماه الشعبي بالكذب، وليس بشيء، ولم يبن من الحارث كذب، وإّنما نقم عليه إفراطه في حب علي وتفضيله له على غيره.[5] حارث (الاعور الهمدانی) توسط شعبی متهم به دروغگویی شده است ولی (حرف شعبی) مهم نیست و از حارث دروغی ظاهر نشده است. و تنها بخاطر افراط در دوستی علی (علیه السلام) و برتر دانستن وی از دیگران، مورد نکوهش واقع شده است.»
بلکه شیعیان علی (علیه السلام) را یهودیان اسلام میخوانده است چنانکه به مالک میگوید: «أحذرك الأهواء المضلَّة، شرّها الرافضة، فإنها يهود هذه اُلامة،يبغضون الإسلا م كما يبغض اليهود النصرانية، ولم يدخلوا في الإسلام رغبةً ولا رهبة من الله.[6] تو را از هوسهای گمراهکننده برحذر میدارم که بدترین آنها رافضه (کلمه زشتی که برای شیعه به کار برده میشده است) اند که آنها یهود این امتّند. از اسلام بیزارند همانطور که یهودیان از مسیحیت بیزارند و بخاطر محبت یا ترس از خداوند، اسلام نیاوردند!» ولی از آن سو، به اعتراف خودش، به عنوان عریف(کسی که امور سیاسی قومی را بر عهده دارد و اطلاعات قوم را به خلیفه میدهد) قوم خویش برای حجّاج که از دشمنان خونخوار علی (علیه السلام) و شیعیان آن حضرت بوده است، فعالیت داشته است.[7]
بنابراین با این همه بغض و کینه که آشکارا نسبت به علی (علیه السلام) و شیعیان آن حضرت ابراز میداشته و حتی حاضر به دروغ بستن به علی (علیه السلام) و بزرگان اصحابش شده است، اعتماد به نقلهای وی قطعا کاری غیرمنطقی است.
پینوشت:
[1]. عبد القاهربن طاهر بن محمد بغدادی الاسفرائینی، الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية: ص225، بیروت: دار الآفاق الجديدة، الطبعة الثانية.
[2]. البسوي، المعرفة والتاريخ: ج ١ ص ٤٨٣ ، المدينة المنورة: مكتبة الدار. أحمد بن فارس، الصاحبي في فقه اللغة وسنن العرب في كلامها: ص ١٧٠ ، القاهرة: المكتبة السلفیه.
[3]. العصامي، سمط النجوم العوالي: ج ٢ ص ٥٦٠ ، بيروت: دار الكتب العلمية
[4]. الذهبي، تاريخ الإسلام: ج ٣ ص ٤٨٤ ، بيروت: دار الكتاب العربي
[5]. القرطبي، الجامع لأحكام القرآن: ج ١ ص ٥، بيروت: دار إحياء التراث العربي
[6]. ابن عبد ربه، العقد الفريد: ج ٢ ص ٢٣٤ ، بيروت: دار إحياء التراث العربي.
[7]. الذهبي، سير أعلام النبلاء: ج ٤ ص ٣٠٤ ، بيروت: مؤسسة الرسالة.
افزودن نظر جدید