برهانی قرآنی در رد الوهیت مسیح
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اگرچه بحث بین دو دین، بحث برون دینی بوده و نمیتوان به متون و کتاب مقدس قابلقبول خود، جهت متقاعد کردن، پیرو دین دیگری استناد کرد، اما از استدلالهای عقلی کتب و نوشتههای خود، میتوان جهت روشنگری و هدایت پیروان ادیان دیگر استفاده کرد. قرآن کریم، کتاب مقدس مسلمانان و معجزه جاوید پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)، جهت به اندیشه واداشتن ره گمکردگان غیرمسلمان، به وفور از برهان و دلایل عقلی استفاده میکند. ازجمله این براهین عقلی، برهانی است که خداوند جهت بطلان اعتقاد مسیحیت، مبنی بر الوهیت عیسی (علیهالسلام) ارائه داده است.
خداوند در سوره مائده آیه 17 ارائه برهان کرده و علامه طباطبایی (ره) در تفسیر شریف المیزان به شرح آن پرداخته و تقریر آن ازاینقرار است: «قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً إِنْ أَرادَ أَنْ يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ أُمَّهُ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً [مائده/ 17] بگو (اى پيغمبر): كدام قدرت مىتواند در برابر خدا كمترين مانعى ايجاد كند اگر خدا بخواهد عيسى بن مريم و مادرش و هر كه در روی زمين است همه را هلاك گرداند؟»
بنا بر عقيده مسیحیان، مسيح از یک طرف اله و معبود است، و از طرفى ديگر يك فرد بشر و مخلوق، چون همواره از آن جناب به نام عيسى پسر مريم ياد مىكنند، و همه عوارضى كه براى ساير افراد بشر و هر انسان مفروضى كه در روی زمين قرار داشته باشد جایز و ممكن مىدانند، براى عيسى بن مريم نيز جایز و ممكن مىدانند، و همه ساكنان روى زمين مانند خود زمين و سراپاى آسمانها و اجزاى موجود در بين آنها مملوك خداى تعالى و مسخر در تحت ملك و سلطنت خداى تعالى است، و درنتیجه خداى تعالى حق تصرف در آنها را دارد، هر تصرفى كه بخواهد، و هر حكمى كه براند -چه به نفع آنها و چه به ضرر آنها- و به همين دليل او مىتواند مسيح را كه جزئى از اين عالم است هلاك كند، همانطور كه مىتواند مادرش را و همه ساكنان زمين را هلاك كند، بدون اينكه بين مسيح و ساير اجزاى عالم دراینباره تفاوتى باشد، و مسيح بر سايرين مزيتى داشته باشد، خوب وقتى هلاكت براى مسيح از نظر عقل امرى جایز و ممكن باشد، ديگر چگونه او مىتواند معبود بوده باشد، پس اعتقاد به بشر بودن مسيح نقيض اعتقاد به خدا بودن وى است... به قول فلاسفه "حكم الامثال فيما يجوز و فيما لا يجوز واحد"، و چون غير مسيح جایز است كه در تحت حكم هلاكت قرار گيرد، مسيح نيز جایز است كه هلاك شود، و يا به عبارت سادهتر عقل هلاكت مسيح را نيز جایز و امرى ممكن مىداند و ازنظر عقل هيچ مانعى از قبيل اجتماع نقيضين و امثال آن در كار نيست تا از هلاكت او جلوگيرى كند، و اگر مسيح خدا بود عقل هلاكتش را ممكن و جایز نمىدانست پس معلوم مىشود او خدا نيست».[1]
کتاب مقدس مسیحیان نیز به صورتی رقتآمیز، از مسیحی حرف میزند که در حال تلاش برای فرار و نجات از هلاکت و نابودی است. کتاب مقدس بیان میدارد، مسیح در هنگام به صلیب کشیده شدن، زبان به ناله و فریاد گشوده و چنین میگوید: «و نزدیک به ساعت نهم، عیسی به آواز بلند صدا زده گفت، ایلی ایلی لَما سَبَقْتِنی؛ یعنی الهی الهی مرا چرا ترک کردی».[2] ولی درنهایت بر طبق نظر مسیحیان، نتوانست از مهلکه صلیب گریخته و تسلیم اراده خداوندگار، مبنی بر هلاکت مسیح شد و جان به جانآفرین تسلیم نمود. آری مسیح خدایی است که نتوانست جان خود را از بلایا حفظ کند.
پینوشت:
[1]. موسوى همدانى سيد محمدباقر، ترجمه تفسير الميزان، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه، قم، 1374، ج5، ص 403.
[2]. ترجمه قدیم کتاب مقدس، متی:27:46.
افزودن نظر جدید