ارادهای که محقق نشد!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ آقای دکتر ویلیام م. میلر* کتابی به نام «مسیحیت چیست؟» نگاشته است. آن گونه که در پیشگفتارِ ترجمهی کتاب آمده؛ این کتاب یکی از ثمرات خدمات زمان بازنشستگی آقای میلر است،[1] و این کتاب «هیچ موضوع» مربوط به مسیحیت را «مبهم و ناگفته» نگذارده و درعینحال «عمیقترین مطالب را بطرزی صمیمانه، مختصر و ساده» بیان کرده است. نویسندهی محترم پس از نیمقرن تجربه این «کتاب برجسته و عمیق» را به «دوستان ایرانی خود» تحویل میدهد[2]!
بیایید باهم چند برگ از این کتاب «برجسته و عمیق» که در عین «ساده» بودن، «جامع» بوده و هیچ موضوعی را هم «مبهم و ناگفته» قرار نداده است ورق بزنیم و به کمک خدای دانا اندکی در آن تأمل کنیم. کتاب پس از پیشگفتار و مقدمهی مترجم با سؤال «خدا کیست؟» آغاز میکند. نویسنده میگوید: «مسیحیان واقعی پیوسته به خدای واحد حقیقی ایمان داشتهاند و اگر بعضی از آنها خدایان دیگری را پرستش کردهاند مرتکب بزرگترین اشتباه گردیدهاند».[3] نویسنده سپس برای استشهاد بر این مدعا به کلامی از حضرت عیسی (علیهالسلام) از کتاب مقدس استناد میکند که در آن حضرت میفرماید: «خداوند خدای ما، خداوند واحد است».[4] آقای میلر در توصیف این خدا مینویسد: «خدا قادر مطلق است و میتواند هر چه بخواهد انجام دهد. او برای این جهان نقشهای طرح نموده است و هیچچیز قادر نیست که او را از اجرای مقصودش بازدارد.[5] وی سپس به بیان یک «رویا» از «یکی از خادمین خدا» از کتاب مقدس در اثبات «قدوسیت کامل خدا» پرداخته و در ادامه میگوید: «بنابر این گرچه جمیع قدرتها در دست توانای خداست ولی او نمیتواند کاری که بر خلاف ذات اقدسش باشد انجام دهد».[6]
اشکال کار کجاست؟
تا اینجا هر آنچه جناب میلر در توصیف خداوند بزرگ بیان داشت ما هم میپذیریم و با افتخار بدان باور داریم اما اشکال آنجاست که نویسندهی «مسیحیت چیست؟» درست چند صفحه آن سو تر و در بیانی کاملاً متناقض تمام آنچه را با تلاش و استناد به کتاب مقدس اثبات کرده بود نقض میکند. بنگرید: «ولی با تاسف باید گفت که اراده و میل خدا برای انسان انجام نشد»[7]! سؤال و در واقع اشکال این است که از آقای میلر بایستی پرسید که آقای میلر! چطور شد؟! مگر به باور شما و گزارش کتاب مقدستان خداوند عالم، قادر نبود؟ مگر چند صفحه قبلتر ننوشتید تمام کارهای خداوند متعال بر وفق ذات اقدسش است؟ مگر نگفتید «او برای این جهان نقشهای طرح نموده است و هیچچیز قادر نیست که او را از اجرای مقصودش بازدارد»، پس چگونه ممکن است اراده و میلش در مورد انسان انجام نشدنی باشد؟ آیا خداوند قادر آنقدرها هم (پناه بر خدا) قدرتمند نیست؟! و یا انسان، خارج از جهان و طرح خدای بزرگ است؟!
اشکال دیگر آنکه آقای میلر چند سطر پایینتر مینویسد:
«خدا به والدین اولیه ما آدم و حوا دستور داد که از میوه درخت معرفت نیک و بد نخورند... [اگر] از میوه این درخت بخورند حتما خواهند مرد»[8]! اشکال این است که وی باز کمی بعدتر مینویسد: «بدترین مسئله این بود که آدم و حوا آن اتحاد و نزدیکی باخدا را از دست دادند و در نتیجه کاملاً عوض شدند. قبلاً مقدس و عفیف بودند ولی اکنون کثیف و گناهکار شدند. قبل از آنکه نافرمانی کنند قادر بودند آنچه خدا از آنها انتظار داشت به خوبی انجام دهند؛ ولی حالا هر چند حقیقت را میدانستند، اما قدرت لازم برای پیروی از آن را نداشتند. تدریجی از آنچه خوب بود متنفر گردیدند و به آنچه شرارت آمیز بود علاقمند شدند[9].
وی «وضع و حالت انسان کنونی» را نیز بر این اساس تحلیل کرده و مینویسد: «مردم جهان مانند آدم و حوا در ابتدا[ی] آفرینش عفیف و مقدس نیستند. برای درک این حقیقت نیاز نداریم دیگران را نگاه کنیم بلکه فقط کافی است به قلوب خود بنگریم. آیا اغلب آنچه را که میدانیم نادرست است، انجام نمیدهیم؟»[10]. به راستی آیا آن چنان که نویسندهی مسیحی «مسیحیت چیست؟» -به پیروی از پارادایم غالب و گفتمان رسمی و مسلطِ جهان مسیحیت- بیان میدارد، عقلا و منطقاً، خداوند حکیم مانع و مخالف معرفت و شناخت انسان است؟! آیا خداوند عالم نمیخواهد انسان نیک و بد را بشناسد؟! این امر چه توجیه و حکمتی میتواند داشته باشد؟ آقای میلر میگوید قبل از شناخت نیک و بد، آدم و حوا عفیف بودند و قادر بودند آنچه را خداوند عالم انتظار داشت به خوبی انجام دهند؛ اما با نافرمانی (شناخت نیک از بد) «کثیف و گناهکار» شدند!
این سخن چه معنایی دارد؟ آخر چگونه عقلا و منطقاً ممکن است که انسان هیچ شناختی از نیک و بد نداشته باشد و درعینحال عفیف بماند و مطابق اراده و انتظار خدای بزرگ عمل کند؟ اصلاً عفت و پاکی به چه معنی است؟ انتظار خداوند دانا چیست؟ آیا عفتِ انسان و انتظار خداوند عالم از انسان جز در عمل به نیکیها و ترک بدیهاست؟ این چه خدایی میتواند باشد که رضایتش در انجام اعمالی است که نسبتی با نیکی و بدی ندارد؟! آقای میلر! اگر نیکی و بدی نباشد در آن صورت وجه تمایز انسان عفیف و کثیف در چیست؟ و اگر باشد چگونه ممکن است که نسبتی با عفت و گناه نداشته باشد؟ و در آخر آنکه اگر شناخت نیک و بد موضوعیتی ندارد که مذموم و ناپسند هم هست، پس اربابان و مبلغان کلیسا بدنبال چه هستند؟ آنان در قلب آفریقا و در دور افتادهترین نقاط عالم برای چه به تفسیر کتاب مقدس میپردازند؟ آنان میخواهند که با مردم چه کنند؟ آیا جز شناساندن نیک و بد به مخاطبانشان از طریق تفسیر کتاب مقدس هدف دیگری دارند؟
نتیجه آنکه بر خلاف ادعای مترجم کتاب و تمام تلاش نویسندهی آن، کتاب نه تنها دارای ابهام که بالاتر از آن دچار تناقض است! تناقضی مثل اذعان و اعتراف به خدای واحدِ قادر مطلق که طرحی برای جهان در انداخته و هیچ نیرویی را یارای مقابله با آن نیست از سویی و عدم تحقق طرح و میلش در مورد انسان از سوی دیگر و نیز ابهامی مثل چگونگی توضیح عفت و مطلوبیت حضرت آدم و حوا (علیهما السلام) بدون شناخت نیک و بد[11].
پینوشت:
*دکتر ویلیام میلر در سال 1919 از طرف کلیسای پرزبیتری ایالات متحدهی آمریکا جهت خدمت مذهبی در میسیون آمریکایی به ایران آمد و در سال 1962 بعد از 42 سال بازنشسته شد و ایران را ترک کرد (با استفاده از پیشگفتار مترجم).
[1]. میلر، ویلیام م، مسیحیت چیست؟ (نسخهی الکترونیکی) ، ترجمهی کمال مشیری با «همکاری و راهنمائی» طه میکائیلیان، ص 4.
[2]. همان، ص 5.
[3]. همان، 9ص .
[4]. همان.
[5]. همان، ص 10.
[6]. همان.
[7]. همان، ص 15.
[8]. همان.
[9]. همان، ص 16.
[10]. همان.
[11]. شاید به ذهن بعضی از خوانندگان محترم -در مقام مقایسه و تطبیق- چنیین خطور کند که در قرآن کریم هم داستان حضرت آدم و حوا (علیهما السلام) و نافرمانیشان! مشاهده میشود؛ اما در پاسخی بسیار مختصر بایستی گفت که با مراجعهی به قرآن کریم و تفاسیر دانشمندان شیعی، تفاوت فاحش قرائت اسلامی/شیعی با مسیحی/پولسی مشخص میگردد. اولا: در هیچ جای قرآن کریم نیامده که درخت ممنوعه، درخت معرفت نیک وبد بوده است و ثانیا: دستور خداوند عالم، دستوری ارشادی بوده که بسی تفاوت با خوانش مسیحیت دارد(منتقد).
افزودن نظر جدید