خدا در آیینهای شبه عرفانی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکیاز معیارهای مهم در فهم معنویت واقعی، خدامحوری در آیینهای عرفانی است که از آن به « نصاب توحید » یاد میشود.
توضیح اینکه کمتر آیینی یافت میشود که به سوی معنویت و عرفان دعوت نماید، ولی خدا را در آموزههای خود مطرح نکند. بسیاری از معنویتهای جدید بهصورت پررنگی دم از خدا زدهاند و مخاطب خداخواه و خداجو را با همین شعار صید میکنند. کسانی که قصد دارند حضور خداوند و ارتباط با آن ذات مقدس را عمیقتر درک نمایند به این شعار اکتفا میکنند و این ادعا را دلیل بر خدامحوری آن مکتب پنداشته، خوشبینانه همۀ گفتهها را با همین معیار میسنجند؛ در نتیجه بهسرعت تعلیمات دیگر را میپذیرند.
با کمی تأمل روشن میشود اولا خدا در بسیاری از معنویتهای وارداتی، خدای متعالی در ادیان الهی نیست؛ بلکه خدایی است فرودین که اصولا خدا نیست و تعریف دیگری دارد. بهعلاوه اگر از این نگرش ناقص صرفنظر کرده و بپذیریم که تصور آنها همان تصور دقیق و صحیح از خداوند است، باز میبینیم حضور خداوند در حیات معنوی آدمی محدود شده و جایگاه خداوند و شأن او به صورتی دیگرگون مطرح میشود.
باید توجه داشت که « بین خداپذیری و خدامحوری تفاوت زیادی است ». آنچه در نوشتههای اکهارت توله، وین دایر، دیپاک چوپرا، والش و دیگر رهبران معنویت مدرن دربارۀ خدا و اعتقاد به او مشاهده میشود، فقط « خداپذیری » است، نه « خدامحوری ». خداپذیری در همین حد است که کسی وجود خدا را بپذیرد و او را خالق هستی بداند؛ یعنی توحید در خالقیت. خداپذیری همان است که مشرکان هم به آن اذعان داشتند [1] و حتی شیطان با این مرتبه از توحید مشکلی نداشت. از قضا شیطان، هم توحید در خالقیت، هم ربوبیت تکوینی خداوند و هم معاد را قبول داشت. [2]
آنچه دین اسلام به آن دعوت میکند، خدامحوری است که پذیرش ربوبیت تکوینی و تشریعی الهی ( باهم ) است. توحید فقط این نیست که کسی بگوید: « خدا وجود دارد و خدا هم اکنون حی و حاضر است ». خدامحوری پدیدهای است که رهبران معنویتهای جدید، به بهانۀ خداپذیری، آن را به حاشیه رانده و در تعلیماتشان، برای آن، جایی باز نکردهاند. خدامحوری ایناست که تدبیر و ادارۀ جهان هستی را بهدست خدا بدانیم ( ربوبیت تکوینی ) و همچنین حق قانونگذاری و ارائهدادن نقشۀ راه زندگی فردی و اجتماعی را نیز منحصر در خدا بدانیم ( ربوبیت تشریعی ).
مثلا جایگاه خدا در یوگا محدود به خداپذیری است؛ در یوگا آنچه ضروری شمرده میشود، شکلی از تسلیم درونی است که باید درون سالک ایجاد شود؛ حتی تسلیم اگر بدون خدا هم ایجاد شود، مانعی ندارد. اگر خدا مطرح شود، تسلیم بهتر و راحتتر اتفاق میافتد، ولی اگر کسی بتواند مانند بودا بدون خدا به تسلیم نایل شود، هیچ نیازی به نام خدا نیست. خدا فقط روشی برای تسلیم شدن است نه یک ضرورت. [3] [4]
پینوشت:
[1]. ما نعبدهم الا لیقربونا الی الله زلفی، [ زمر 39 ]
[2]. توحید در نظام عقیدتی و ارزشی اسلام، ص 25.
[3]. یوگا ابتدا تا انتها، ج 5، ص 174.
[4]. عرفانهای کاذب؛ راههای نفوذ و راهکارهای مقابله، 166 - 168.
دیدگاهها
حسین خوشنویس
1394/02/31 - 01:47
لینک ثابت
از راهنمای شما متشکر.م
افزودن نظر جدید