حقایقی شگفت‌انگیز از مسلمان شدن ایرانیان یَمَن به دست پیامبر

  • 1394/01/09 - 12:33
در عصر حکومت ساسانیان، چند گروه از ایرانیان به یمن رفتند و آن سرزمین را فتح نمودند. از آن زمان سرزمین یمن، جزوی از قلمرو حکومت ساسانیان گشت و حاکمان آن نیز ایرانی بودند. آن ایرانیان در اثر حوادثی شگفت‌انگیز و در اثر ارتباط با پیامبر اسلام، از روی اختیار مسلمان شدند و به نشر اسلام در یمن پرداختند و اکثر اهل یَمَن به واسطه‌ی آن ایرانیان، مسلمان شدند...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عصر حکومتِ انوشيروان بود. حبشيان به سرزمين یَمَن تاخته؛ موطن يمانيان را به ويرانه‌ای مبدل ساخته بودند. شاه يمن (سيف بن ذی‌يَزن) ناگزير از خسرو انوشيروان، پادشاه ايران ياری خواست. انوشيروان نيز گروهی از ايرانيان مجرمِ زندانی را برای جنگيدن با حبشيان فرستاد، ايرانيان به سرزمين یمن وارد شدند و پس از قتل‌عام سياه‌پوستان، آن نواحی را تصرف نمودند. از آن زمان حکومت یمن -در جنوب جزيرة العرب- دست‌نشانده‌ی ساسانيان گرديد و حاکمان و واليان آن، کسانی از مردم ايران بودند[1]. ايام گذشت. در عصر حکومت خسرو پرويز، سرداری ايرانی به نام باذان پسر ساسان، از جانب شاه ايران، حاکم یمن شد.  


هنگامی كه اسلام آشكار شد، نبی اكرم دعوت خود را آغاز فرمود. محمد (صلی الله عليه و آله) در سال ششم هجری، طی نامه‌ای خسرو پرويز را به اسلام دعوت كرد، اما خسروپرويز نامه‌ی حضرت‏ را دريد و برای باذان (حاکم ايرانی یَمَن) نوشت كه محمد را نزد وی بفرستد. باذان نيز دو نفر ايرانی به نام خسرو و بابوَيه را به مدينه فرستاد. هنگامی كه خبر "احضار پيامبر به ايران" به مشركين قريش رسيد، خشنود گشته؛ گمان کردند که محمد ديگر به پايان راهش رسيده است! نمايندگان باذان با حكمی كه در دست داشتند، حضور پيغمبر رسيده؛ منظور خود را در ميان گذاشتند. حضرت نيز اندک زمانی مهلت خواست. روز بعد كه نمايندگان ايرانی خدمت پیامبر آمدند، حضرت، -با خبری که از عالم غیب بدیشان رسید- فرمودند که شيرويه ديشب شكم پدرش خسرو پرويز را دريد و او را هلاک ساخت. اينک شما به يمن بازگرديد و به‏ باذان بگوييد اسلام اختيار كند. اگر مسلمان شود حكومت يمن همچنان با او خواهد بود. آن دو نفر به‏ يمن بازگشتند و جريان را به باذان گفتند. باذان گفت: ما چندی درنگ می‏‌كنيم، اگر غیبگویی محمد درست بود، معلوم است كه وی پيغمبر است. چند مدتی از این ماجرا گذشت كه پيكی از تيسفون -پایتخت ساسانیان- رسيد و نامه‌ای از طرف شيرويه برای باذان آورد، باذان از قضيه‌ی کشته شدن خسروپرویز به طور رسمی مطلع و از صحت غیبگویی پیامبر شگفت‌زده گردید. شيرويه در نامه‌ی خود به باذان دستور داد که محمد را آزاد بگذارد و به هیچ‌وجه او را نرنجاند. در اين‏ هنگام، باذان به همراهی جمعی از ايرانيان یَمَن كه آنها را «ابناء» و «احرار» می‏‌گفتند مسلمان شد و اينان جزء نخستين ايرانيانی بودند، كه وارد شريعت مقدس اسلام گرديدند. حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) باذان را همچنان بر حكومت يمن ابقا كردند و وی از اين‏ تاريخ از طرف نبی اكرم بر يمن حكومت می‏‌كرد و به ترويج و تبليغ اسلام‏ پرداخت و مخالفين و معاندين را سر جای خود نشانيد. منابع متعدد و معتبر تاریخی این حکایت را با قاطعیت بیان کرده‌‌اند[2].
بلعمی وزیر دربار سامانیان می‌نویسد که باذان پسر ساسان پس از اینکه مسلمان شد، همه‌ی اهل یَمَن را نیز به اسلام فراخواند و اکثر اهل یَمَن به واسطه‌ی این مرد ایرانی، مسلمان شدند. پیامبر از شنیدن این خبر شاد گشته و برای باذان دعای خیر نمود.[3] بس جالب و شگفت‌انگیز است که بابويه پس از بازگشت از مدینه، به باذان گفت: هرگز با كسى پرمهابت‌تر و با عظمت‌تر از محمد سخن نكرده بودم! باذان گفت: نگهبان داشت؟ بابویه پاسخ داد: نه...[4] روشن است که ایرانیانِ روشن‌ضمیر، به نیکی عظمت و معنویت الهی پیامبر را درک کرده بودند و در مقابل بزرگی ایشان سر تسلیم فرود آوردند. این بود حکایت اسلام اختیاریِ ایرانیان یمن.

پی‎نوشت:

[1]. بنگرید به مقاله «نقش انوشیروان در حوادث تلخ یمن»
[2]. تاريخ طبری، ترجمه ی ابو القاسم پاينده‏، تهران‏، نشر اساطير، ۱۳۷۵، ج‏3، ص1142-1144 ؛ ج‏4، ص 1286 
و تاریخ بلعمی، تهران، انتشارات سروش،۱۳۷۸،ج‏2،ص826-825-842 و ابن اثير جزرى، تاريخ كامل بزرگ اسلام و ايران، ترجمه عباس خليلى و ابو القاسم حالت‏، تهران، انتشارات مؤسسه مطبوعات علمى‏، ۱۳۷۱، ج‏7، ص249-251 و مجمل التواريخ و القصص، به تصحیح ملك‏‌الشعراء بهار، تهران، انتشارات كلاله خاور، چاپ دوم، ص172-252    
[3]. تاریخ بلعمی، تهران، انتشارات سروش، ۱۳۷۸، ج‏2، ص842 
[4]. تاريخ طبری، ترجمه ی ابو القاسم پاينده‏، تهران‏، نشر اساطير، ۱۳۷۵، ج‏3، ص1144 
و محمد بن جرير طبرى‏، تاريخ الامم و الملوك، بيروت، روائع التراث العربى‏، 1387، ج‏2، ص657 

تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام خیلی عالی . دمتون گرم استاد .... همین قضیه نشون میده که اگر عمر هم به ایران حمله نمیکرد باز هم ایرانی هایی که دنبال حقیقت بودند اسلام رو قبول میکردند. همانطور که ایرانی های یمن و سردسته شون (باذان) با اختیار خودشون مسلمون شدند. و حتی به تبلیغ اسلام پرداختند. قابل توجه اونایی که میگن ایرانی های به زور مسلمون شدند !

فتح ایران به دست عرب به زور شمشیر بود. (طبیعی هم بود.) اما مسلمون شدن ایرانی ها به زور نبود. همونطوری که عبدالحسین زرینکوب در کتاب دو قرن سکوت و کارنامه اسلام گفتند. یکی از نشونه هاش هم همینه که ایرانی های یمن با اختیار خودشون مسلمون شدن

علاوه بر حکایت بالا، مردم یمن با تبلیغ حضرت علی علیه السلام و حضور ایشان در آنجا مسلمان شدند. اگر ایران هم به دست حضرت علی علیه السلام فتح می شد، نحوه برخورد او با ایرانیها متفاوت بود و .. شاید هم با مکاتبه بین سران دو جبهه و بدون درگیری ایرانی ها مسلمان می شدند.

بأبی أنت و أمی و نفسی یا رسول الله

اسلام دین فطرت و عقل است که اگه درست عرضه بشه هر انسان سلیم عقلی آن را می پذیره البته که بدون زور شمشیر اسلام واقعی از قلبها وارد می شه همانطور که در زمان پیامبر اتفاق افتاد چه بسا اگر غاصبین خلافت بر سر کار نمی آمدند و کار پس از پیامبر به دست جانشین واقعی ایشان می افتاد امروز دین اسلام جهانی بود هر چند که به امید خدا در آینده نزدیک با ظهور منجی حقیقی عالم این گونه خواهد بود

تمام این قصه بازان و نامه پیامبر به خسرو تصورات و قصه است

سلام روایات صحیح و فراوانی موجود هست که اشاره به مسلمان شدن یمن به دست امام علی علیه السلام اشاره داره (سيره ابن هشام، ج 4 / ص 290 تاريخ طبرى، ج 3 / ص 131 وارشاد مفيد، ج 1 / ص 54 و كامل ابن اثير، ج 2 / ص 205 مغازى واقدى، ج 3 / ص 826 تا 829 ) بالاخره کدام درست هست ؟! یمن بدست پیامبر (ص) مسلمان شد یا امام علی علیه السلام؟

سلام. ورود اسلام به یمن توسط ایرانیانِ مسلمان شده توسط پیامبر رخ داد. اما یمن سرزمینی وسیع بود. نواحی باقی مانده توسط حضرت علی مسلمان شد. بعید نیست که حضرت علی (ع) به ابناء (ایرانیان) در این طریق کمک کرده باشد.

اگر ممکنه با استناد به اسناد تاریخی و به صورت کامل این موضوع رو تشریح کنید لطفا. با تشکر

سلام. مسلمان شدن ایرانیانِ یمن، پس از نامه پیامبر به خسروپرویز بود (یعنی حدود سال 7 هجری). آنان بخش زیادی از یمن را به اسلام فراخواندند. بسیاری از یمانیان به دست آنان مسلمان شدند. اما برخی از قبائل عرب یمانی حاضر به پذیرش اسلام نشدند. لذا حضرت علی نیز چند بار از سوی پیامبر به یمن فرستاده شدند. لذا پیامبر در سال ۸ هجری برای کمک به ایرانیانِ یمن (ابناء) و فتح سایر نقاط یمن و شکست قبائل سرکش (همچون بنی زید و...)، حضرت علی را به همراهی سپاهی به یمن فرستادند. در همین فتح بود که برخی از منافقین تلاش کردند وجهه حضرت علی را نزد پیامبر خراب کنند و نزد پیامبر شکایت کردند که علی در تقسیم غنائم عدالت نکرد. ولی پیامبر با آن منافقین برخورد کرد (المعجم الأوسط، طبرانی، نشر دار الحرمین، قاهرة، ج ۶، ص ۱۶۲.) بار دوم، پیامبر در سال 9 هجری حضرت علی را به یمن فرستاد، برای قضاوت و برقراری صلح بین قبائل محلی (که احتمالا آن قبائل با هم درگیر شده بودند). و مرتبه سوم در سال 10 هجری برای دریافت زکات. که باز هم قضیه شکایت برخی منافقین از حضرت علی نزد پیامبر مطرح شد که این بار هم پیامبر شدیداً از حضرت علی دفاع کرده بود (تاریخ طبری، طبری، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج ۲، ص ۲۰۵). در مجموع منابع تاریخی گویای این هستند که برخی نواحی یمن توسط ابناء (ایرانیان) و برخی نیز به دست مولا علی (ع) مسلمان شدند. از کنار هم قرار دادن این وقایع نتیجه روشن میشود. با تشکر

ممنون از پاسختون یا علی مدد

سلام لینک [۱]. بنگرید به مقاله «نقش انوشیروان در حوادث تلخ یمن (link is external)» کار نمیکنه لطفا تصحیح کنید باتشکر یاعلی مدد

سلام. با تشکر. اصلاح شد.

عاقبت حکومت ایرانیان و اقوام ایرانی در یمن چیست در تاریخ ذکر شده؟

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.