اختیار و سرنوشت انسان
بحث اختیار یکی از مباحث جنجال بر انگیزی است که از دیر باز مورد بحث و گفتگوی دانشمندان اسلامی قرار گرفته و هم اکنون نیز این گفتگو ادامه دارد اما با ورود حکمای اسلامی و اظهار نظر آنها نسبت به این موضوع نظریههای جدید و نابی مطرح گردید که موجب شکوفایی معرفت انسان نسبت به این گونه مباحث گردید، نظر به لزوم و ضرورت این موضوع که انکار اختیار انسان موجب پدیدار گشتن افکار نادرستی نسبت به خدا و انسان میگردد. دلایل وجود اختیار در انسان را به طور خلاصه ذکر میکنیم.
ضرورت طرح بحث
نظر به اینکه گروهی از مسلمانان؛ معتقدند انسان در افعال و اعمال خود مجبور است و هیچ اراده و اختیاری در انجام افعال خود ندارد و معتقدند اگر انسان گناهی انجام میدهد و به کسی ستم کرده و یا کسی را به قتل میرساند از خود اختیار ندارد، چون فاعل همه اینها خداست لذا هیچ مجازاتی نسبت به فرد خاطی صورت نمیگیرد. (بنابراین بحث بهشت و جهنم؛ ثواب و عقاب الهی منتفی میشود) .
دلیل قرآنی بر وجود اختیار
با نگاهي اجمالي به قرآن كريم، درمييابيم كه به نظر قرآن، انسان موجودي مختار است. اصولاً آمدن پيامبران و نزول كتابهاي آسماني، بيآنكه انسان مختار باشد، كاري بيهوده است. بنابراين، همين امر دلالت دارد بر اينكه خدا و پيامبران، آدمي را مختار ميدانند. در آیات قرآن کریم نشانه های فراوانی بر وجود اختیار در انسان آمده است؛ برای نمونه آياتي كه در زمينه ابتلا و آزمايش انسان وارد شده است، دلالت بر همين امر دارند: «إِنَّا خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا»؛ ما انسان را از نطفه آميخته اي آفريديم و او را مي آزماييم. (بدين جهت) او را شنوا و بينا قرار داديم.[۱] «إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الأَرْضِ زِينَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»[ کهف آیه ۷] ما آنچه را روي زمين است زينت آن قرار داديم، تا آنها را بيازماييم كه كدامشان بهتر عمل ميكنند.
دسته ديگر از آيات بيانگر اختيار انسان، آيات عهد و ميثاق خدا با عموم يا دستههاي خاصي از انسانها میباشد.[۲] «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ * وَأَن اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ» (یس ۶۰-۶۱) آيا با شما عهد نكردم اي فرزندان آدم كه شيطان را نپرستيد كه او براي شما دشمن آشكاري است؟ و اينكه مرا بپرستيد كه راه مستقيم اين است؛ اگر انسان مجبور باشد و از خود اختياري نداشته باشد، عهد خداباوي، كار لغوي است.[۳]
دلیل عقلی بر وجود اختیار
این ثوابها و وعدههای الهی به انسانهای صالح و وعیدها به گناهکاران نشانه وجود اختیار در انسان است، چرا که اگر در افعال خود مجبور بودند؛ نه هیچ فعل خوبی ارزش ثواب داشت و نه هیچ فعل قبیح و خطایی جای سرزنش و عقاب داشت؛ چرا که فرض این است که انسان هیچ اختیاری از خود ندارد لذا فرد گناهکار مستحق عقاب نمیباشد و یا فرد متدین مستحق بهشت و نعمات الهی نمیباشد. اگر اینگونه باشد این همه وعده و وعیدهایی که خداوند متعال در قرآن به بندگان داده است لغو و بیهوده خواهد بود در صورتی که خداوند از هر فعل لغو منزّه است.
همین انسانی كه به زبان، منكر اختیار خود و دیگران است اگر در جایی مورد ضرب و شتم فردی دیگر واقع شد، خیلی ناراحت میشود و فرد خاطی را مورد سرزنش قرار میدهد و حتی به دادگاه و قاضی مراجعه كرده و از آن فرد شكایت میكند، در حالی كه اگر طبق عقیده خودش عمل میكرد كه انسان اختیاری در كارهایش ندارد و مجبور است نمیبایست از فرد خاطی شكایت كند و از او انتقام بگیرد.
منابع:
[۱] الميزان، محمدحسين طباطبايي، انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه قم؛ ۱۴۱۷ ق؛ چاپ پنجم؛ ج ۲۰، ص ۲۰۹
[۲] معارف قرآن ۱ (خداشناسي)، محمدتقي مصباح يزدي، ص ۳۷ و عبدالله جوادي آملي، تفسير موضوعي قرآن كريم، ج ۱۲، ص ۱۱۹
[۳] انسان شناسی در قرآن؛ آیت الله مصباح؛ انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)؛ چاپ: سوم، بهار ۱۳۹۰ ؛ درس پنجم
افزودن نظر جدید