مغالطه ی «مصادره به مطلوب» در کارِ خداسازی! عیسی مسیح

  • 1392/10/29 - 00:15
مسیحیت پولسی برای تبیین آموزه هایش به شدت نیازمند خدا شدن حضرت عیسی مسیح است! استوارت اولیوت نویسنده ی کتاب «راز تثلیث» برای پاسخ به این نیاز قلمفرسایی نموده؛ اما آنطور که من می فهمم بسیار دچار مغالطه گردیده است. مغالطه ی «مصادره به مطلوب» یکی از آنهاست.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_

مقدمه: یکی از انواع مغالطه، مغالطه‌ی مصادره به مطلوب (begging the question) است. در توضیح این مغالطه گفته شده است: «این مغالطه وقتی رخ می دهد که کسی نتیجه استدلال (مطلوب) را که باید اثبات شود، اثبات شده بداند، یا به عبارت دیگر، در مقدمات استدلال از همان نتیجه ای که در صدد اثبات آن است استفاده کند.»[1].

یکی از مهم‌ترین سؤالات –شاید هم مهم‌ترین مساله-  که باید مسیحیت پولسی بدان پاسخ دهد الوهیت حضرت عیسی مسیح است. براستی اگر حضرت عیسی (علیه‌السلام) خداست چرا کتاب مقدس به ویژه عهد جدید که تاریخ زندگی و سخنان عیسی است -با تمام اهمیت موضوع- در موردش ساکت است؟ استوارت اولیوت به گونه‌ای مغالطه کارانه بر آن است که کتاب مقدس «مملو از نشانه هائی دال بر الوهیت عیسی مسیح است». او این ادعا را «حقیقتی» می‌داند که «هیچ کس نمی تواند آن را انکار کند»[2]!

اولیوت یکی از نشانه‌های دال بر الوهیت حضرت عیسی مسیح را «وجود ازلی» حضرت عیسی می‌داند. او معتقد است از آنجایی که خدا دارای و جودی ازلی است و حضرت عیسی مسیح نیز دارای «وجود ازلی» ست در نتیجه حضرت عیسی خداست[3]. او برای اثبات مدعایش (مبنی بر وجود ازلی حضرت عیسی) به شواهدی –به گمان خودش- از کتاب مقدس استناد می‌کند. در بیشتر این استنادات، حضرت عیسی به معرفی خود پرداخته است که آقای اولیوت این بیانات را شواهد کافی برای اثبات وجود ازلی و در نتیجه الوهیت حضرت عیسی مسیح می‌داند.

"من از نزد پدر بیرون آمدم و در جهان وارد شدم (یوحنا28:16)"[4] و:  "آن کسی که از آسمان پایین آمد (یوحنا 13:3)"[5] نیز:  "پسر انسان را ببینید که به جائی که اول بود صعود می‌کند (یوحنا 62:6)"[6] بخشی از شواهد نویسنده‌ی کتاب «راز تثلیث» است که در اثبات مدعایش بدانها توسل جسته است. اولیوت که در پی اثبات درون دینیِ وجود ازلی حضرت عیسی مسیح است می‌خواهد بگوید که این آیاتِ کتاب مقدسی سخن از وجود ازلی حضرت عیسی و در نتیجه خدایی او می‌گویند!

سؤالی که در اینجا باقدرت خود نمایی می‌کند این است که:  چگونه این آیات بر وجود ازلی حضرت عیسی دلالت می‌کنند؟ آیا منطوق، مفهوم و یا لوازم این آیات نشان دهنده ی الوهیت حضرت عیسی مسیح است؟ منطوق (آنچه ذکرشده) که به وضوح نشان می دهد دلالتی بر وجود ازلی حضرت عیسی ندارد. مفهوم (آنچه در کلام ذکر نشده؛ اما از مذکور فهمیده می‌شود) هم نه به نحو موافق و نه مخالف دال بر وجود ازلی حضرت عیسی نیست؛ چرا که صرف خروج از نزد پدر که به مفهومِ هم ازل بودنِ با پدر نیست. این بیان حضرت –بر فرض تسالم- به معنی ادعای خدایی ایشان نیست. همه‌ی ما انسان‌ها از نزد پدر! بیرون آمده‌ایم. انا لله و انا الیه راجعون. در باور موحدان عالم همه از خداییم و به سوی او بازگشت می‌کنیم. از سویی آیا این که کسی از نزد کسی بیاید بدان معناست که با او هم‌رتبه است؟!

گزاره‌ی دیگر: «آن کسی که از آسمان پایین آمد» است. آیا این یکی لزوماً به معنی دارا بودن وجود ازلی است؟ این که حضرت عیسی بگوید از آسمان پایین آمده منطقاً و عقلا وجود ازلی وی را نمی‌رساند. و یا «به جائی که اول بود» اگر صعود کند باز به این معنا نیست که از ازل بوده است، اصلا چه منافاتی دارد که حضرت عیسی مسیح به نحو حادث و زمانی ایجاد شده باشد و پایین! آید؟ به نفس انسان و آنچه از او صادر می شود توجه کنید آیا هر چیزی که منشاءش نفس است با او در یک رتبه است؟ اولیوت آیا می خواهد بگوید هرچه از آسمان و از نزد پدر می آید مثل فرشتگان و ... ازلی است؟! با این بیان به گمانم روشن شود که لوازم این گزاره‌ها هم حتی اگر از سوی حضرت عیسی بیان‌شده باشند و بر فرض صدق هیچ دلالتی بر وجود ازلی نمی‌کند. به این‌ها بیفزایید که در نگاه و هستی‌شناسی عرفانی در عالم عقول و مفارقات با تبیینی که عرفا به دست می‌دهند در مرحله‌ی فیض اقدس، اولین فیض، اسم اعظم «الله» است که جمیع اسماء و صفات در او جمع‌اند و همه‌ی ظهورات و صفات ازآنِ اویند[7]. در این تبیین همه هستی از بالا و از نزد او (هو) می آیند. حال چه اشکالی دارد که حضرت عیسی با چنین نگاهی به تبیین هستی خود و عالم پرداخته باشد؟ 

نتیجه آن که این نحو استدلال آقای اولیوت (مبنی بر اثبات وجود ازلی حضرت عیسی بر پایه‌ی استنادتی از کتاب مقدس که در آن‌ها هیچ وضوحی دال بر مدعا نیست) شاید گونه‌ای مغالطه‌ی «مصادره به مطلوب» باشد؛ زیرا ظاهراً وی وجود ازلی حضرت عیسی را اثبات‌شده گرفته که این‌چنین آیات را معنی و تفسیر می‌کند.

[1]- خندان، سید علی‌اصغر، تهران؛ قم، سمت؛ موسسه فرهنگی طه، 1379، ص 264.

[2]- اولیوت، استوارت، راز تثلیث (نسخه‌ی پی دی اف) ، ص 32.

[3]- همان.

[4]- همان.

[5]- همان.

[6]- همان.  

[7]- خمینی، سید روح‌الله، مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه (با مقدمه‌ی سید جلال‌الدین آشتیانی)، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ ششم، ص 17.

تولیدی

دیدگاه‌ها

آیا کتاب مقدس را میتوان پیدا کرد و آن را مطالعه نمود شما نظر خودتان را فرمودید آیا به معجزات مسیح ایمان دارید آیا با بیان چند قسمت منتخب و استدلال به یک شخص برای قانع شدن را کافی میدانید آیا اگر شخصی از شما راجب به اعتقادتان یکترفه بنویسد میپسندید چگونه من که حیران و جویای حقیقتم به این مطالب بدون توجه و درج نظرات بزرگان مسیحیت استناد کنم همیشه ما یکطرفه به قاضی رفتیم و با کمال رضایت خود را برترین میدانیم من که هنوز به رفتار اخلاق احکام و عقاید مسیحیان آشنا نیستم یکدفعه پله آخر را باید بفهمم آنهم در چند جمله

سلام خداوند بر شما دوست عزیز و سپاس کتاب مقدس قابل دسترسی است. به معجزات ایمان دارم. بنده ی کمترین با کمک از خدای بزرگ در سلسله پستهایی در حال نقد یک اثر هستم و عقلانیت حاکم بر فضای الهیات مسیحی را در این اثر تا حدودی نشان داده و نقدِ خود را وارد ساخته ام. اصل کتاب در فضای نت قابل دسترسی شما بزرگوار می باشد نقد من هم بر اساس روش منطقی است که شما می توانید با منطق و یا هر روش معقول و قابل پذیرشِ علمی نقدش کنید. در اسلام اصول دین اجتهادی است و این حق مسلم شماست که خواهان دلیل باشید در مورد هر مدعایی و هر ادعا کننده بایستی اقامه ی دلیل کند. کتابهای الهیاتی ما -شیعه دوازده امامی- در دسترس است و مسیحیان می توانند نقد کنند. این که بزرگان مسیحی چه می گویند را از طریق منابع مسیحی دنبال بفرمایید؛ آثار توماس آکویناس و ... ؛اما من به صورت مشخص و واضح یک کتاب را انتخاب و صادقانه و با حفظ امانت -به یاری خداوند- مدعیات و ادله ی نویسنده را نقل و نقد کرده ام. موفق باشین!

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.