فرقه ناجیه کدام فرقه است؟
بعد از وفات پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله)، فرقهها و جریانهای بسیاری شکل گرفته و پا به عرصه حیات اجتماعی گذاشتند و به نشر افکار و عقائد خود پرداختند.به طوری که بعد از گذشت بیش از هزار سال از ظهور اسلام هنوز هم شاهد زاییده شدن فرقه ها و نحله های فراوان هستیم.
جالب است بدانید که تبدیل شدن امت اسلام به فرقه های متعدد در روایتی که به روایت ناجیه معروف است به وسیله پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) پیش بینی شده است. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله)، در این روایت می فرمایند: «تفرقت الیهود علی احدی سبعین فرقه او اثنتین و سبعین فرقه و النصاری مثل ذلک و تفترق امتی علی ثلاث و سبعین فرقه کلهم فی النار الا امه واحده.[1] امت موسی پس از آن حضرت به هفتاد و یک فرقه و امت عیسی نیز بعد از او به هفتاد ودو فرقه تقسیم شدند، پس از من نیز امتم به هفتاد و سه فرقه تقسیم خواهند شد که تنها یک فرقه از آنها اهل نجات بوده و بقیه در آتشند.»
همه فرقه ها و نحله ها برای خود آرمان و شعارهایی را تعیین و ترسیم کرده اند، اما آنچه که مسلم است این است که بسیاری از آنها به شهادت تاریخ نتوانسته اند بر اساس آرمان های خود و بر طبق شعارهایشان تا به آخر حرکت کنند، لذا در بین راه به انحرافات متعددی مبتلا گشته اند و چه بسا بسیاری از آن ها از اول پیدایش بر اساس تفکرات باطل، پایه گذاری شدند.
یکی از این فرقه ها و جریان ها که با شعار سلفی گری و احیای دین اسلام پا به عرصه وجود گذاشته است جریان وهابیت است.
حال سوال بسیار مهمی مطرح می شود و آن این است که چگونه می توان فرقه ناجیه را شناخت؟
آیا در اخبار و روایات نبوی نشانه و قرینه ای بر شناخت این فرقه وجود دارد؟
مطمئنا فرقه ای می تواند اهل نجات باشد که بتواند بر اساس دستورات خداوند در قرآن و ارشادات پیامبر او حرکت کند.
اما مسلمانان برای شناخت تنها فرقه اهل نجات قرنهاست که دچار سر درگمی و حیرت هستند. دلیل عمده آن هم ظاهر آراسته ایست که همه فرقه ها برای خود ترسیم کردهاند. مثلا شعار فرقه اهل سنت اینست که میگویند ما بر طبق سیره و سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و خلفای راشدین عمل می کنیم و یا مثلا شیعه میگوید ما پیرو پیامبر و جانشینان از اهل بیت او هستیم، و یا اینکه وهابیت با شعار سلفیگری یعنی پیروی از سلف صالح وارد میدان شده است.
همه این فرقه ها با شعارهای خود توانستهاند عدهای را به خود جذب کنند.
تنها عاملی که می تواند ما را به فرقه اهل نجات رهنمون شود مراجعه به خود روایات نبوی است ، چرا که با دقت در اخبار نبوی به راحتی میتوان پاسخ به سوال فوق را پیدا کرده و فرقه ناجیه را شناخت.
پیامبر اکرم در برخی از روایات صراحتا پیروی از اهل بیت خویش را مایه سعادت و نجات امت معرفی کردهاند که در اینجا لازم است به چند نمونه از احادیث مذکور اشاره کنیم.
1- حدیث سفینة ( کشتی ) :
«مثل أهل بيتي کمثل سفينة نوح من ركب فيها نجی ومن تخلف عنها غرق.[2] مثل اهل بیت من مانند مثل کشتی نوح است که هر کس بر آن سوار شد [از سیل و طوفان مرگبار ] نجات یافت و هر کس از سوار شدن به آن تخلف کرد هلاک و غرق گردید.»
شاهد مثال ما در روایت کلمه (نجی) است که صراحت در مطلوب ما دارد.
2- ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجی
در برخی از منابع این روایت چنین نقل شده: «ان الحسین مصباح هدی و سفینة نجاة.»
پیامبر اکرم میفرمایند: همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است.
در این روایت هم کلمه (نجاة) به صراحت بیان شده است
3- حدیث ثقلین :
انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی ابدا . . .
پیامبر اکرم می فرمایند : من دو چیز گرانبها در میان شما باقی میگذارم، کتاب خدا و عترت و اهل بیتم، تا زمانی که به این دو متمسک می شوید هرگز گمراه نخواهید گشت ..
4- وَ إِنَّ أَهْلَ بَيْتِي أَمَانٌ لأُمَّتِي[3]
5- علي مع الحق و الحق مع علي[4]
روشن است که تبعیت از کسی که همواره با حق است و حق نیز همیشه با اوست موجب نجات و سعادت است.
6- علي مع القرآن و القرآن مع علي[5]
روشن است تبعیت از کسی که همواره با قرآن بوده و قرآن نیز با اوست عین نجات و رستگاریست.
7- شيعه علي هم الفائزون یوم القیامة[6]
منحصرا تنها شیعیان علی در روز قیانت رستگارانند .
از این دست احادیث که ما را به سوی اهلبیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) رهنمون میکنند، در منابع اهل سنت و شیعه فراوان یافت میشود و مطمئناً اگر برای شخصی ناجیه بودن مذهب تشیع ثابت شد دیگر نمیتواند دل در گرو محبت فرقه های دیگر بگذارد و هیچ عذر و بهانه ای از او پذیرفته نخواهد شد.
پینوشت:
[1]. سنن ترمذی، ج 4ابواب الایمان، باب افتراق الامه
[2]. المعجم الكبير- ج ۳ - ص ۴۶ , مجمع الزوائد - ج ۹ - ص ۱۶۸
[3]. المعجم الكبير- ج ۷ - ص۲۲ , مجمع الزوائد - ج ۹ - ص ۱۷۴
[4]. مجمع الزوائد - ج ۷ - ص ۲۳۵ , شرح نهج البلاغة - ج ۱۸ - ص ۳۸
[5]. المستدرك على الصحيحين - ج ۳ - ص ۱۳۴
[6]. مجمع الزوائد - ج ۹ - ص ۱۷۳
دیدگاهها
مهدی
1392/10/30 - 23:11
لینک ثابت
احسنت
افزودن نظر جدید