مغالطه ی تفسیر نادرست برای خدا کردن عیسی!

  • 1392/10/03 - 03:53
اسمارت اولیوت نویسنده کتاب راز تثلیث می باشد. وی در این اثر در پی آن است که اولوهیت عیسی و نیز تثلیث مسیحی را اثبات کند؛ اما به گمانم در دام انواع مغالطات افتاده است. مغالطه تفسیر نادرست از جمله آنهاست.

نقدی بر کتاب «راز تثلیث»

مغالطه‌ی تفسیر نادرست:

مقدمه: مغالطه به عنوان یکی از صناعات خمس، انواعی دارد. یکی از انواع آن، «مغالطه تفسیر نادرست» است. «این مغالطه ارتباط نزدیکی با دو مغالطه نقل قول ناقص و تحریف دارد؛ چراکه مربوط به نقل و بازگو کردن گفتار، نوشتار یا رفتار دیگران است؛ اما با این تفاوت که در این مغالطه هیچ تغییر و دخل و تصرفی در الفاظ صورت نمی گیرد و همه مطالب مطابق با واقع بازگو می شود و تنها در توجیه و تفسیر آنها مغالطه صورت می پذیرد و مطالبی مغایر با منظور اصلی به آنها نسبت داده می شود»[1].

اهمیت، پیچیدگی، امکان ارتکاب و تاثیر مخرب مغالطه‌ی تفسیر نادرست به مراتب بیشتر است. خطر مغالطه‌ی تفسیر نادرست، مانند دو مغالطه‌ی نقل‌قول ناقص و تحریف، بیشتر در مورد متونی است که در سرنوشت مردم نقش تعیین‌کننده دارند که در راس آن‌ها کتب مقدس، به خصوص، قرآن کریم و احادیث و روایات و سیره‌ی امامان معصوم قرار دارند؛ البته در مورد قرآن کریم باید توجه داشت که اگر چه هیچ‌گونه تحریفی چه از جهت کاستی و یا زیادی در الفاظ آن رخ نداده و رخ نخواهد داد، اما مانعی برای جلوگیری از تفاسیر نادرست از آیات وجود نداشته است[2].

مجموعه‌ی کتاب مقدس (شامل عهد عتیق و جدید) به عنوان متن دینی مسیحیان که بخش عهد عتیق آن مورد پذیرش یهود نیز می باشد، از مغالطه تفسیر نادرستِ مفسران، در امان نبوده است. اسمارت اولیوت در «راز تثلیث» آن گونه که من متوجه می‌شوم دچار این نوع مغالطه هم شده است. وی در جایی از کتابش پس از استناد به انجیل یوحنا برای اثبات تمایز در الوهیت خدای پدر و عیسی مسیح، در باب اثبات الوهیت عیسی چنین می‌نویسد:

«چند آیه در همین انجیل چنین می خوانیم: "خدا را هرگز کسی ندیده است، پسر یگانه ای که در آغوش پدر است، همان را او ظاهر کرد"(یوحنا18:1). ولی با توجه به آنچه در فصل قبل دانستیم کسانی هستند که خدا را دیده اند! منظور این آیه باید این باشد که هیچ کس خدای پدر را ندیده است. هرگاه در کتاب مقدس می خوانیم که کسانی خدا را دیده اند ، در واقع آنان خداوند عیسی مسیح را دیده اند که در هیئت "فرشته خداوند" به مردم ظاهر می شد»[3].

اولیوت، همان‌گونه که از نوشته‌اش بر می‌آید در پی جمع بین آیات است و البته  طرحی به مراتب مهمتر. او با این آیه از انجیل یوحنا روبروست که به صراحت بیان می‌دارد که «خدا را هرگز کسی ندیده است» و همچنین با آیاتی مثل این آیه که: «... مدتی بعد ابراهیم نیز در محلی به نام "بلوطستان ممری"با فرشته خداوند ملاقات نمود (پیدایش1:18) » -اولیوت اظهار می‌کند که «به صراحت بیان شده که او -فرشته- خود خداوند بود»[4]-  حال وی از سویی برای جمع بین این آیات و نیز برای نیل به هدفِ اولوهیت عیسی و در نتیجه تثلیث، دست به ابتکار جالبی! می‌زند. او با تفسیر خدای دیده‌شده به عیسی مسیح مشکل هر دو طایفه از آیات را حل می‌کند!! به این فراز بار دیگر با تامل بنگرید: «هر گاه در کتاب مقدس می خوانیم که کسانی خدا را دیده اند، در واقع آنان خداوند عیسی مسیح را دیده اند...»[5]!

سو الی که در اینجا منطقا رخ می‌نماید این است که آقای اولیوت بر چه اساسی آیاتی را که در آن‌ها –بر فرض تسالم- ادعای دیده شدن خدا توسط اشخاصی است بر عیسی مسیح حمل می‌کند؟ او چه شاهد و دلیلی برای این وجه جمع دارد؟ مستند او برای تفسیر خدای دیده‌شده بر عیسی مسیح چیست؟ آن گونه که هویداست، نویسنده کتاب «راز تثلیث» این راز را هم نتواند آشکار سازد! وی برای رازگشایی از راز سربه‌مهر تثلیث پای در دامن رازی دیگر نهاده و با تفسیری نادرست، مغالطه گرا نه در پی اثبات مدعای خویش است.

نتیجه آن که حتی بر مبنای کتاب مقدس و پذیرش اعتبار آن و نیز قبول تفسیر فرشته‌ی خدا به خود خدا در آیاتی که در آن‌ها افرادی فرشته‌ی خدا را ملاقات کرده‌اند باز هم مدعای آقای اولیوت مبنی بر تفسیر خدا! به عیسی، نا پذیرفتنی و گونه‌ای از مغالطه است.

1- خندان، سید علی‌اصغر، منطق کاربردی، تهران، قم، سمت، موسسه فرهنگی طه، 1379، ص 192.

2- همان.

ا3- ولی وت، اسمارت، راز تثلیث (نسخه پی دی اف)، ص 29-30.

4- همان، ص 21.

5- همان، ص 30.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.