بهترین ملاکها برای شناخت افراد
بهترین ملاک برای شناخت انسانها در روایات مطرح شده و ما میتوانیم در انتخاب خود از آن ملاکها استفاده کنیم؛ ابتدا به عملکرد افراد در راه رسیدن به مقام، مینگریم؛ سپس با توجه به اطرافیان فرد، شناخت بهتری به دست میآوریم. پس از انتخاب این فرد، نمیتوان گفت ما او را نمیشناختیم و به او رأی دادیم؛ با توجه به این ملاکها، اگر کسی را انتخاب کردیم، در کارهایش شریک بوده و رأی دادن به این فرد، برای ما مسئولیت میآورد.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برای شناخت بهترین فرد از بین چند نفر، باید آن افراد را شناخت؛ معیار شناخت انسانها، حق است و خود انسانها را نمیتوان معیار حق دانست. شخصیتها و اندیشههایشان را باید با معیار و ملاک حق و حقیقت محک زد و سنجید؛ بنابراین هیچ شخصیت، اندیشه، جمعیت و جامعهای، مساوی با حق یا معیار و ملاک حق نیستند. انسانها دارای باطن و ظاهری هستند که غالباً متفاوت از یکدیگر است؛ در این صورت هر فردی را نمیتوان از ظاهرش شناخت. ممکن است یک فرد بتواند در حالت عادی، ظاهری صحیح از خود بنمایاند و باطنش آشکار نگردد.
برای شناخت باطن انسانها، راههایی وجود دارد: امیرالمؤمنین عليهالسلام فرمود: «در دگرگونى حالات، گوهر مردان شناخته مىشود»[1] و «گذشت روزها، اسرار پنهانى را بر تو آشكار مىسازد».[2] هنگامی که یک فرد در شرایط خاص اجتماعی قرار میگیرد، باطن خود را که در حالت عادی نشان نمیداد، آشکار میسازد. یکی از شرایط خاص، قرار گرفتن در موقعیتِ رسیدن به پست و مقام است. امیرالمؤمنین عليهالسلام فرمود: «مقامات حكومتى، ميدان آزمون و مسابقه مردان است».[3] افراد مختلف برای رسیدن به مال و مقام دنیا، کارهایی انجام دادهاند که هیچ کس از آنها انتظار نداشت؛ بنابراین یکی از راههای شناخت باطن افراد، دقت در کارهایی است که برای رسیدن به قدرت و مقام انجام میدهند.
اگر کسی توانست باز هم باطن خود را مخفی کند و نتوانستیم او را بشناسیم، راه دیگری برای شناخت این افراد در روایات بیان شده است: در روایتی از پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله نقل شده که فرمود: «آدمى بر آيين دوست خود است؛ پس هر يك از شما مواظب باشد كه با چه كسى دوستى مىكند».[4] همچنین فرمود: «مردم را با دوستانشان بيازماييد؛ زيرا آدمى با كسى كه از رفتارش خوشش بيايد، دوستى مىكند».[5]
از حضرت سليمان عليهالسلام نقل شده است: «درباره هيچ كس قضاوتى نكنيد تا آنكه ببينيد با چه كسی همنشينى مىكند؛ زيرا بهترين معرف انسان، همان همتاها و نزدیکان او هستند و آدمى با آنان شناخته مىشود».[6] امیرالمؤمنین عليهالسلام نیز فرمود: «همنشينى با بدكاران، بدبينى به نيكان را پديد مىآورد و همنشينى با نيكان، بدكاران را به نيكان مىپيوندد؛ بنابراین هرگاه موقعيت كسى بر شما مبهم شد و دين او را نشناختيد، به معاشران وی بنگريد؛ اگر اهل دين خدا بودند، او نيز پيرو دين خداست و اگر پيرو دين خدا نبودند، او را نيز از دين خدا بهرهاى نيست».[7]
بهترین ملاکها برای شناخت انسانها در این روایات مطرح شده است؛ ما نیز میتوانیم در انتخابات پیشِرو ابتدا با عملکرد افراد در راه رسیدن به مقام دنیایی، از آنان شناخت پیدا کنیم؛ در مرحله بعد با توجه به افرادی که به عنوان اطرافیان او، در ستادش یا سفرهایش، وی را همراهی میکنند، پی به باطن او ببریم. پس از انتخاب این فرد، کسی نمیتواند بگوید ما او را نمیشناختیم و به او رأی دادیم؛ با توجه به این ملاکها، اگر او را انتخاب کردیم، در تمام کارهای خوب و یا بدش شریک هستیم[8] و رأی دادن به این فرد، برای رأی دهنده نیز مسئولیت میآورد.
پینوشت:
[1]. نهج البلاغه، حکمت 217. «فِی تَقَلُّبِ الاَْحْوَالِ، عِلْمُ جَوَاهِرِ الرِّجَالِ».
[2]. در کتاب كافى، در ادامه حکمت 217، آمده است: «وَالاْيّامُ تُوضِحُ لَكَ السَّرائِرَ الْكامِنَةَ». الکافی، کلینی، ج8، ص23.
[3]. نهج البلاغه، حکمت 441. «الْوِلَايَاتُ، مَضَامِيرُ الرِّجَال».
[4]. الامالی، شیخ طوسی، ص518. «الْمَرْءُ عَلَى دِينِ خَلِيلِهِ، فَلْيَنْظُرْ أَحَدُكُمْ مَنْ يُخَالِلُ».
[5]. تنبيه الخواطر و نزهة النواظر، ورّام، ج2، ص249. «اخْتَبِرُوا النَّاسَ بِأَخْدَانِهِمْ فَإِنَّمَا يُخَادِنُ الرَّجُلُ مَنْ يُعْجِبُهُ نَحْوُهُ».
[6]. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج74، ص188. «روی أن سليمان قال لا تحكموا على رجل بشیء حتى تنظروا إلى من يصاحب؛ فانما يعرف الرجل بأشكاله وأقرانه، و ينسب إلى أصحابه و أخدانه».
[7]. صفات الشیعه، شیخ صدوق، ص6. «مُجالَسَةُ الأَشرارِ تورِثُ سوءَ الظَّنِّ بِالأَخيارِ، و مُجالَسَةُ الأَخيارِ تُلحِقُ الأَشرارَ بِالأَخيارِ، و مُجالَسَةُ الفُجّارِ لِلأَبرارِ تُلحِقُ الفُجّارَ بِالأَبرارِ، فَمَنِ اشتَبَهَ عَلَيكُم أمرُهُ و لَم تَعرِفوا دينَهُ فَانظُروا إلى خُلَطائِهِ؛ فَإِن كانوا أهلَ دينِ اللّه ِ فَهُوَ عَلى دينِ اللّه ِ، و إن كانوا عَلى غَيرِ دينِ اللّه ِ فَلا حَظَّ لَهُ مِن دينِ اللّه».
[8]. «مسئولیت رأی دادن به غیر اصلح»
افزودن نظر جدید