راهکار کنترل سوگیری شناختی در بررسیها و قبول انحرافات
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برای اینکه شخص، خود را بررسی و محک بزند تا ببیند که آیا دچار خطای شناختی و کژکاری معرفتی شده، یا خیر؟ چند راهکار موجود است؛ این شخص باید موضوع مورد علاقه و نقدهای به آن، به همراه مصداق مرتبط به خودش را، با افراد دیگری به اشتراک بگذارد ونظر آنان را جویا شود. البته نباید بیان کند که این موضوع مرتبط با خودش است.
باید این افراد مورد مراجعه، برخی قشر فرهیخته و معتمد جامعه باشند، برخی هم افراد عامه جامعه. البته باید دقت کند که این افراد انسانهای سالم و با هویت اجتماعی بوده و شخصی ناقص و مورد اشکال نباشند. نظرات این افراد را جمع آوری کند و در دفتری بهصورت دقیق با مشخصات و توضیحات کامل یادداشت کند؛ نتیجه این نظرات، یک مرجع مهم برای قبول یک مطلب یا انحراف میباشد.
همچنین سعی کند از موضوع مورد نقد که ذینفع و مرتبط با شخص است، فاصله بگیرد تا بتواند سوگیری شناختی را از خود دور کند. مثلاً اگر کسی میگوید فلان هیئت یا جلسات کانون، مطالب انحرافی ترویج میکند و خود شما از ذینفعان آن مجموعه هستید یا افراد آن مجموعه با شما ارتباط صمیمی و ارادت دارند، یا حتی یک نانوایی سنگکی نان بدی پخت میکند یا رفتار نامناسبی با مشتری دارد و صاحب این نانوایی از نزدیکان یا دوستان شما است، شما میتوانید مدتی از این رابطه به بهانه خاصی خارج شوید و حالا بدون سوگیری و طرفداری یا حداقل با سوگیری کمتری اشکالات مطرح شده را مشاهده و بررسی کرده و نتیجه بگیرید.
معروف است که علامه حلّی [1] از فقهای شیعه، معتقد بود هنگامی که مردار نجسی همانند مرغ، الاغ یا... در چاه آب بیفتد کشیدن، مقدار مشخصی دلو آب که مشهور است، امری مستحب است و وجوبی ندارد. نکته مهمی که میخواهیم بیان کنیم این است که این مسئله در منزل خودش اتفاق افتاد و وی به این فتوا رسید که وجوب ندارد. اما این فقیه بزرگوار احتمال داد که ممکن است ناخودآگاه محبت و نفع شخصی او باعث شود که نتیجه بررسی او بیاشکال نباشد و دچار کژکاری گردد؛ چون ذینفع موضوع و مصداق چاه آب بود. در اهمیت این فعل علامه حلّی، باید متذکر شد که چاه آب در گذشته و حتی حال حاضر، از مظاهر حیات و دارایی به شمار میرود و بسیار چیز ارزشمندی است.
یک نجاستی در چاه آب وی افتاده بود و خواست نظر بدهد. کتابها و مدارک را جلوی خودش گذاشت که درباره این مسئله قضاوت کند، فتوای واقعی خودش را به دست بیاورد که واقعاً این کار واجب است یا واجب نیست. مطالعه کرد، یکدفعه دید آن گوشه دلش تمایل به این است که فتوایش این باشد که واجب نیست؛ چون الآن منفعتش ایجاب میکند که واجب نباشد. یعنی وی احتمال داد که منفعت و دلبستگی وی باعث شود نتیجه بررسی با سوگیری مواجه شود. بهصرف احتمال، ایشان دستور میدهند چاه را پر کنند. وی خودش را از این منفعت طلبی آزاد کرد، بعد منابع را بررسی کرد و دید حکم همان است. اما نکته مهم در این اتفاق این بود که اگر منفعت انسان یک طرف را ایجاب کند [یعنی] هوای نفسش به یک طرف باشد، این طرفداری و هوای نفس، ممکن است آزادی فکر را محدود کرده و تحت تأثیر قرار دهد.
با الگوگیری از رفتار و کنش این فرهیختگان، میتوانیم از این خطاهای شناختی دوری کنیم و اگر در اطراف ما مطلبی انحرافی یا اشکال وجود داشت بتوانیم آن را تشخیص داده و قبول کنیم.
پینوشت:
[1]. ابومنصور جمالالدین، حسن بن یوسف بن مطهّر حلّی معروف به علامه حلّی، از علمای شیعه در قرن هشتم هجری قمری بود.
محمد جواد نصیری
افزودن نظر جدید