آیا شهید رئیسی عامل اعدام بهائیان بود ؟
تشکیلات بهائیت دلیل خوشحالی خود از خبر شهادت آیت الله رئیسی را صدور احکام اعدام منافقین به دست او و اعدام تعدادی بهائی را در زمان مسئولیت ایشان بیان میکند. اما آیا اعدام کسانی که دستشان به خون هزاران ایرانی آلوده بود و یا کسانی که مرتکب جاسوسی شده بودند، در عین حالی که به نزدیکان آنان تعرضی نشد و حق دادخواهی داشتند، بر خلاف عدل و انصاف بود؟
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شهادت آیت الله رئیسی و هیئت همراه ایشان بهانهای شد تا تشکیلات بهائیت هم در کنار رژیم صهیونیستی و تمام دشمنان ایران اسلامی، خوشحالی خود را ابراز کند. تشکیلات بهائیت دلیل خشنودی خود از خبر شهادت آقای رئیسی را عضویت او در «هیأت مرگ» عنوان میکند.[1]
تشکیلات بهائیت مدعی بود در زمان اعدام منافقین در سال 1367 ش، آیت الله رئیسی عضو هیئت قضاتی بود که از جانب مرحوم امام خمینی (ره)، مسئول تعیین وضعیت منافقین در زندان را به عهده داشت. بهائیت مدعیست علاوه بر حکم به اعدام منافقین تروریستی که حاضر به دست کشیدن از تفکرات و اعمال تروریستی خود نشدند، چند بهائی هم در زمان مسئولیت آیت الله رئیسی در قوه قضائیه اعدام شدند.
اما در پاسخ به تشکیلات بهائیت که شهید جمهور ایران را قاتل خطاب و در شهادت او ابراز خوشحالی کرد چند نکته را باید یادآور شد:
اول: آیا مجازات منافقینی که دستشان به خون هفده هزار ایرانی بیگناه آلوده بود؛ کسانی که نه تنها از اعمال و رفتار خود پشیمان نبودند، بلکه به محض آزادی قصد پیوستن به این سازمان خونخوار را داشتند، بر خلاف عدالت بود؟[2]
دوم: ادعای اعدام تعدادی از بهائیان بخاطر عقیده در سالهای اولیه انقلاب، ادعایی از اساس باطل است و با هیچ مبنای عقلی، عرفی و تاریخی سازگاری ندارد. شاید یکی از سادهترین دلیلهای رد این ادعا، نگاهی به واقعیتهای خارجی آن زمان است.
به طور مثال، تشکیلات بهائیت که مدعیست جمعیتی چند ده هزار و بلکه چند صد هزار نفری را اوایل انقلاب دارا بود، اذعان دارد که تنها تعداد بسیار کمی از بهائیان اعدام شدند. از همین تعداد اندک بهائی هم در کیفرخواست هیچکدام، باور به بهائیت به صورت عنوان جرمی برشمرده نشده بود.
سوم: در داستانهایی که تشکیلات بهائیت از اعدام محدود اعضای خود در دهه شصت ذکر میکند، معمولاً چند ماه میان بازداشت و اعدام آنها فاصله بوده است. در این چند ماه جلسات متعدد دادگاه برگزار میشد، متهمین، وکیل داشتند و خانوادهها به ملاقاتشان میآمدند. حال آنکه اگر بهائی بودن در ایران جرم بود و مجازات مرگ در پی داشت که دیگر بازداشت طولانی مدت، برگزاری دادگاه، حق وکیل گرفتن و... برای این افراد معنا نداشت و حتی خانواده بهائی آنان هم که به ملاقات میرفتند، باید دستگیر و اعدام میشدند.
چهارم: تاریخ گواهی میدهد که تشکیلات بهائیت نه فقط پس از انقلاب، بلکه حتی پیش از آن هم عناصر خود در کشور را مأمور به جمعآوری اطلاعات و ارسال به خارج از کشور و یا اصطلاحاً جاسوسی میکرد. علاوه بر آن، تشکیلات بهائیت از اسرائیل هم به نوعی در ایران شبکهسازی کرده بود تا مجری سیاستها و فرامین خود باشند. به عنوان نمونه در گزارش ساواک آمده است: «حضیرة القدس (مرکز اداری بهائیان) تهران طی نامه محرمانه به کلیهی محفلهای سراسر ایران اعلام نموده کلیهی بهائیانی که در نیروهای مسلح شاهنشاهی خدمت مینمایند، زیر نظر داشته و فوراً آمار کلیهی افراد نظامی از سرباز تا امراء طی یک یادداشت به حضیرة القدس تهران ارسال تا به بیت العدل و به مراجع لندن و براند اسکات در آمریکا ارسال گردد و آقای براند اسکات آمار مورد نظر را خواسته است».[3]
آری؛ تشکیلات بهائیت باید بسیار قدردان جمهوری اسلامی و امثال آیت الله رئیسی باشد که در مواجهه با بهائیان، هیچگاه از دایره عدل و انصاف خارج نشده، جرم عدهای بهائی را به پای تمام آنان ننوشته، به نزدیکانشان آسیب نرسانده و حتی برای بدترین مجرمین بهائی هم حق دادخواهی قائل شده است.
پینوشت:
[1]. در ادبیات منافقین، هیأت مرگ به تعدادی از مسئولان دهه شصت که در اعدام منافقین کوردل نقش داشتند گفته میشود.
[2]. خبرگزاری مهر، تیتر: ایران از قربانیان بزرگ تروریسم است/ ۱۷ هزار شهید به دست منافقین، کد خبر 5983157، ۱۲ دی ۱۴۰۲.
[3]. جواد منصوری، تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1378، ج 1، سند شماره 2/92.
افزودن نظر جدید