منظور از «تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ» در قرآن
دکتر «احمد صبحی منصور» از چهرههای مهم جریان «قرآنیون»، با استدلال به بخشی از آیه 98 سوره نحل، ادعا میکند که قرآن همه نیازهای دینی را بیان کرده است و دیگر به سنّت و حدیث نیازی نیست. در پاسخ به این استدلال باید گفت، قطعاً مقصود از «تبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ» در این آیه، مطلقِ همه چیز نیست و حصری که در این آیه وجود دارد، حصر اضافی است.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از استدلالهای جریان افراطی «قرآنیون» برای اثبات مدعای قرآنبسندگی خود این است که قرآن، همه نیازهای دینی را بیان کرده است و دیگر به سنّت و حدیث نیازی نیست. دکتر «احمد صبحی منصور»، یکی از چهرههای مهم این جریان، در اینباره مینویسد: «قرآن چیزی را از قلم نیانداخته و نازل شده، در حالی که در بردارنده همه چیز است و برای هر چیزی، تفصیلی داده است؛ زیرا خداوند متعال میفرماید: «وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ»؛[1] «و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز است». بنابراین کسی که به قرآن ایمان ندارد، کتاب خدا را به مبهم بودن متهم میکند».[2]
صبحی منصور با استدلال به عبارت «تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ» از آیه 98 سوره مبارکه نحل میگوید که وقتی قرآن، تبیان هر چیز است، چگونه خود محتاج پیامبر صلیاللهعلیهوآله و سنّت او و اقوال مفسّران و اهل لغت است؟
در نقد و پاسخ به این استدلال قرآنیون، باید گفت، قطعاً مقصود از «تبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ» در این آیه، مطلقِ همه چیز نیست؛ به عنوان مثال، خداوند متعال در بخش عمدهای از آیات، شرح قصههای انبیاء را ذ کر کرده است؛ اما با این وجود، قرآن تصریح دارد که قصه بعضی از انبیاء را طرح کرده و بعضی را هم نگفته است.[3]
برخی از مفسرین هم معتقدند که منظور و مقصود از «تبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ» بيان كلّيه امورى است كه با نجات و سعادت و تربيت نوع انسان، ارتباط دارد؛ لذا به دنبال اين جمله مىفرمايد: «وَهُدىً وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ»؛[4] « و مايه هدايت و رحمت و بشارت براى مسلمانان است».[5]
نکته دیگری که این استدلال صبحی منصور را رد میکند، آیه 145 سوره مبارکه اعراف است که خداوند در آن درمورد کتاب تورات میفرماید:«وَكَتَبْنَا لَهُ فِي الْأَلْوَاحِ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْعِظَةً وَتَفْصِيلًا»؛«و در الواح (تورات آسمانی) از هر موضوع برای نصایح و پند و هم تحقیق هر چیز (برای علم و معرفت) به موسی نوشتیم».
در این آیه به وجود تفصیل هر چیزی در كتاب آسمانی تورات تصریح شده است، با وجود آنكه در كاملتر بودن قرآن نسبت به تورات تردیدی نیست؛ یعنی مطالبی در قرآن وجود دارد كه در تورات نیست. بنابراین «كل شیء» در این موارد، به معنای هر چیزی است كه بیان آن در این یا آن كتاب ضرورت داشته است؛ نه اینکه بگوییم خداوند در قرآن چیزی را از قلم نیانداخته است.
پینوشت:
[1]. «وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلَاءِ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ».[نحل/89]«(به یاد آورید) روزی را که از هر امتی، گواهی از خودشان بر آنها برمیانگیزیم؛ و تو را گواه بر آنان قرارمیدهیم! و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز، و مایه هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است!»
[2]. سایت اهل القرآن، «لماذا يختلف القرآنيون»، در بخش فتاوای احمد صبحی منصور: «المؤمن بالقرآن لایبادر باتهام کتاب الله بأنه فرط وجاء غامضاً یحتاج لما یبینه وجاء مجملاً یحتاج لمن یفصله ...».
[3]. «وَرُسُلًا قَدْ قَصَصْنَاهُمْ عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَرُسُلًا لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ وَكَلَّمَ اللَّهُ مُوسَى تَكْلِيمًا»؛[نساء/164] «و پیامبرانی که سرگذشت آنها را پیش از این، برای تو باز گفتهایم و پیامبرانی که سرگذشت آنها را بیان نکردهایم و خداوند با موسی سخن گفت (و این امتیاز، از آن او بود)».
[4]. بخش انتهایی آیه 89 سوره مائده
[5]. مكارم شيرازى، ناصر، پيام قرآن، ج 8، ص 143، دار الكتب الاسلاميه، تهران.
افزودن نظر جدید