نقد علم‌گریزی متصوفه

  • 1402/10/20 - 06:37

حضرات معصومین(ع)، بسیار به کسب علم و نوشتن علوم توصیه کرده‌اند؛ این در حالی است که متصوفه، به بهانه‌های مختلف، از کسب علم گریزان بوده و حتی عالمانی که جذب تصوف می‌شده‌اند، بعد از مدتی کتاب‌های خود را از بین می‌بردند.

علم گریزی

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ کسب علم از محاسنی است که تمام عقلای عالم، انسان را به کسب آن تشویق کرده و دین اسلام نیز همسو با آنها، پیروان خویش را دعوت به کسب دانش کرده و فراگیری آن را بر مسلمانان واجب دانسته و اهل علم را محبوبان خدا معرفی کرده است؛ همان گونه که از امام‌صادق علیه‌السلام نقل شده است: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلی کُلِّ مُسْلِمٍ أَلَا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ بُغَاةَ الْعِلْمِ».[1] «دانش جویی بر هر مسلمانی واجب است، همانا خدا دانشجویان را دوست دارد».

این در حالی است که متصوفه در راستای سیر و سلوکی که برای رسیدن به قرب الهی پیشنهاد می‌دادند، به شکل‌های مختلف کسب علم و تعقل کردن را تحقیر کرده‌اند.

۱) تحقیر عقل و علم:

استاد مطهری در این رابطه می‌نویسد: «اما در مکتب عرفان، یک چیزهایی تحقیر شده است که اسلام با آن تحقیرها موافق نیست و به همین دلیل، انسان کامل عرفان، انسان نیمه کامل است؛ در عرفان، خیلی علم و عقل تحقیر شده است؛ درحالی که اسلام در عین اینکه دل را قبول دارد، عقل را هم تحقیر نمی‌‏کند؛ در عین اینکه دل را قبول دارد، عشق و سیروسلوک را قبول دارد، هرگز حاضر نیست، عقل و فکر و استدلال و منطق را تحقیر کند؛ برای عقل و فکر و استدلال و تعقل، نهایت احترام را قائل است».[2]

در مبانی دینی، جایگاه عالم از زاهد به مراتب بالاتر بوده است، همان گونه که «عَالِمٌ أَفْضَلُ مِنْ أَلْفِ عَابِدٍ وَ أَلْفِ زَاهِدٍ وَ الْعَالِمُ یُنْتَفَعُ بِعِلْمِهِ خَیْرٌ وَ أَفْضَلُ مِنْ عِبَادَةِ سَبْعِینَ أَلْفَ عَابِدٍ».[3] «یک نفر عالم، فضیلتش بیش از هزار عابد و هزار زاهد است و دانشمندی که از علمش، مردم بهره برند، پاداش یا ارزشش، بیش از عبادت هفتاد هزار عابد است.»

۲) کتاب‌شویی تصوف
گزارش‌های قابل توجهی که درباره کتاب‌سوزی یا کتاب‌شویی نویسندگان مسلمان در دست است، نشان می‌دهد این پدیده، بیشتر از هر گروهی نزد صوفیه گسترش داشته است. داود طائی که به گفته عطار، بیست سال شاگرد ابوحنیفه و در انواع دانش‌ها، به ویژه در فقه سرآمد بود، چون در حالش دگرگونی ایجاد می‌شود، نخست از مردم گوشه‌گیر شده، سپس به پیروی از پیشنهاد پیر طریقتش «حبیب راعی» کتاب‌هایش را به آب داده، کاملاً از خَلق، عزلت گرفته منقطع می‌شود.[4]

شفیعی کدکنی (ادیب و پژوهشگر معاصر) در مورد سنت رایج کتاب‌شویی بین متصوفه می‌نویسد: «رفتار ابوسعید با کتاب‌های خویش در تاریخ تصوف، پیشینه‌ای بسیار کهن دارد و اگر آنچه در باب او نوشته‌اند، بر اساس ماجراهای صوفیان قبل از وی فراهم نیامده باشد، می‌توان گفت که وی در این کار، به سخنان و اعمال چند تن دیگر از مشاهیر صوفیه قبل از خود نظر داشته است؛ ... هجویری در باب کتاب‌شویی و دفن کتب به وسیله صوفیان در عصر خویش، چنان سخن می‌گوید که گویی یک نوع مسئله رایج و به اصطلاح عصر ما، مد روز بوده است».[5]

این در حالی است که اهل‌بیت علیهم‌السلام، از ابتدا اصحاب خود را به نوشتن احادیث و حفظ آن از نابودی، تشویق می‌کردند؛ به گونه‌ای مبحثِ نوشتن و حفظ نوشته‌ها در روایات مطرح است که شیخ کلینی در کتاب «الکافی»، چندین روایت از امام صادق علیه‌السلام را در این زمینه، زیر مجموعه بابی به عنوان «بَابُ رِوَایَةِ الْکُتُبِ وَ الْحَدِیثِ و فضل الکتابة و التمسک بالکتب» قرار داده است؛ از آن جمله، روایت مُفَضَّلِ بْنِ عُمَر از امام صادق علیه‌السلام است که فرمود: «اکتُبْ، وَ بُثَ عِلْمَکَ فِی إِخْوَانِکَ، فَإِنْ مِتَ فَأَوْرِثْ کُتُبَکَ بَنِیکَ؛ فَإِنَّهُ یَأْتِی عَلَی النَّاسِ زَمَانُ هَرْجٍ لَایَأْنَسُونَ فِیهِ إِلَّا بِکُتُبِهِمْ».[6] «بنویس و علمت را در میان دوستانت منتشر ساز و چون مرگت رسید، آنها را به پسرانت میراث ده؛ زیرا برای مردم زمان فتنه و آشوب می‌رسد که آن هنگام، جز با کتاب انس نگیرند».

در نتیجه باید توجه کرد که این سنت رایج علم‌گریزی و کتاب‌شویی که در بین متصوفه رواج داشته، هیچ گونه سنخیتی با سیره حضرات معصومین علیهم‌السلام نداشته و یکی از مهم‌ترین علت‌های وجود چنین سنت‌هایی در بین آنها، عدم انس و ارتباط آنها با سرچشمه‌های هدایت (معصومین علیهم‌السلام) بوده است.

پی‌نوشت:
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دارالحدیث، قم، چاپ اول، ق ۱۴۲۹، ج۱، ص۷۱.
[2]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، صدرا، تهران، چاپ هشتم، ۱۳۷۷، ص۲۰۷.
[3]. ابن بابویه، محمد بن علی، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، دار الشریف الرضی للنشر، قم، چاپ دوم، ۱۴۰۶ ق، ص۱۳۱.
[4]. عطار نیشابوری، محمد بن ابوبکر (بی تا)، تذکرة الأولیاء، تصحیح میرزا محمد خان قزوینی، از روی چاپ نیکلسون، چاپ پنجم، تهران: مرکزی، ج۱، ص۲۰۱.
[5]. شفیعی کدکنی، محمدرضا، این کیمیای هستی درباره حافظ، ۱۳۹۷، چاپ اول، تهران: سخن، ج۱، ص۳۲۶و۳۲۷.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.