خاتم یا مُصدّق پیامبران / چرا بهائی نمیشوم
بهائیان ادعا دارند آیه خاتمیت بر آخرین بودن حضرت محمّد(ص) دلالت ندارد و صرفاً در تأیید حکم ازدواج پیامبر با زن پسرخواندهاش است که در ادیان گذشته نازل شده. این درحالیست که خاتم در این آیه، به معنای آخرین یا پایان دادن، یک مفهوم را میرساند. بعلاوه، ذکر خاتمیت پیامبر پس از نفی پسر برای ایشان، به این معناست که احترام پیامبر بخاطر جایگاه رسالت و خاتمیت ایشان است و نه رابطه فرزندی.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از دلایلی که بر ختم سلسله پیامبران به حضرت محمّد صلّیاللهعلیهوآله وجود دارد، آیه چهلم سوره احزاب است که خدای تعالی در آن میفرماید: «ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ وَ کانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَيْءٍ عَليماً»؛[1] «محمّد صلّیاللهعلیهوآله پدر هیچ یک از مردان شما نبوده و نیست، ولی رسول خدا و ختم کننده و آخرین پیامبران است و خداوند به همه چیز آگاه است».
بهائیان در رد دلالت این آیه بر خاتمیت پیامبر اکرم صلّیاللهعلیهوآله، آیه را به سه بخش تقسیم کردهاند؛ آنان مدعیاند در بخش اول، خدای تعالی در مقام رد رابطه پدر و پسری پیامبر صلّیاللهعلیهوآله با زید و از بین بردن رسم باطل محرمیت زن پسرخوانده است.
آنان بخش دوم آیه که شامل خاتم النبیین بودن پیامبر صلّیاللهعلیهوآله است را مرتبط با بخش اول دانسته و با ترجمه خاتم به مُهر، این مفهوم را میرساندند که پیامبر صلّیاللهعلیهوآله به واسطه ازدواج با همسر پسرخوانده خود، مهر تأییدی پیرامون این بخش از احکام محرمیت، بر احکام انبیاء الهی زدهاند. بهائیان، بخش سوم آیه که اشاره به علم خداوند دارد را نیز به این صورت معنی میکنند که خداوند میداند پیامبر صلّیاللهعلیهوآله با همسر پسر خود ازدواج نمیکند.
مبلّغهای بهائیت در پایان، استدلال خود را این گونه نتیجه گرفتند: «در این آیه از سوره احزاب، بر پایه اصول منطق و ضوابط استدلال، تأکید الهی بر این نیست که خداوند بیان کند که رسول اکرم صلّیاللهعلیهوآله، آخرین مظهر الهی در عالم است؛ آخرین حامل وحی در عالم است. تأکید بر این نکته است که رسول اکرم الهی مؤید همه انبیاء الهی است و چون در کتابهای آسمانی، ازدواج با زن پسر حرام گشته است، محمد رسول الله صلّیاللهعلیهوآله که مؤید مهر تصدیق کننده همه ظهورات گذشته است، هرگز با همسر پسر خویش ازدواج نکرده است و زید در حقیقت پسر رسول اکرم الهی نبوده است».[2]
اما در پاسخ به برداشت بهائیان از این آیه شریفه میگوییم:
اولاً: معنای اصلی ختم، رسیدن به آخر است. میگویند: "ختمتُ العمل" یعنی کار را به پایان رساندم و نیز میگویند: "ختم القاریء السوره" یعنی قاری سوره را به پایان رساند؛ اما "ختم" به معنی مهر زدن بر چیزی است، پس آن هم از همین باب (به پایان رسیدن) است؛ زیرا مُهر زدن حرزها واقع نمیشود، مگر بعد از رسیدن آن به پایان خود و لفظ خاتم هم از آن مشتق است؛ زیرا به وسیله آن، ختم و پایان انجام میشود و از اینرو، خاتِم خوانده میشود.[3]
ثانیاً: در ابتدای آیه، رابطه پدری پیامبر اکرم صلّیاللهعلیهوآله با همه مردان مورد انکار قرار گرفته و در ادامه، به رسالت از جانب خداوند و ختم پیامبری توسط ایشان اشاره شده است؛ اما در رابطه با ارتباط بخشهای آیه به هم نیز باید گفت که هرچند رابطه نسَبی رسول خدا با دیگران را قطع میکند، اما ارتباط معنوی پیامبر صلّیاللهعلیهوآله با امت خود را در قالب رسالت و خاتمیت اثبات میکند.[4]
در تعبیری مشابه، حضرت محمد صلّیاللهعلیهوآله پدر تمام مؤمنان با هر دینی دانسته شده است؛ زیرا او خاتم و وارث جمیع انبیاء خواهد بود.[5] در همین راستا محبت رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله نسبت به مردمان خود، با توجه به آنکه دیگر پیامبری نخواهد آمد،[6] همچون پدری است که فرزند او جز همین پدر، کسی را ندارد.[7]
پس ذکر رسالت پیامبر و خاتمیت او بعد از نفی فرزند برای ایشان، (شاید) بدین جهت است که مخاطبان به این معنا برسند که اطاعت از رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله به خاطر رابطه پدری نبوده، بلکه به خاطر جایگاه رسالت و رهبری ایشان است.[8]
پینوشت:
[1]. قرآن کریم، سوره احزاب، آیه 40.
[2]. شبکه آیین بهائی، «تجدید و تکامل ادیان»، ارائه دهنده: دکتر معین افنانی، مهمان برنامه: دکتر نصرتالله محمدحسینی.
[3]. ابن فارس زکریا، معجم المقاییس اللغة، تحقیق: عبدالسلام محمد هارون، بیروت: مکتبة الأعلام الإسلامی، 1404 ق، ج2، ص245.
[4]. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۷، ص۳۳۷؛ زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۵۴۴.
[5]. خطیب، التفسیر القرآنی للقرآن، بیروت، ج۱۱، ص۷۲۶.
[6]. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۷، ص۳۳۷.
[7]. فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۲۵، ص۱۷۱.
[8]. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۵۶۷.
افزودن نظر جدید