قانون جذب، ریشه در جادوگری دارد
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ریشه اصلی جریان تفکر نوین و قانون جذب به جادوگری برمیگردد. کتابی به نام شاخه زرین[1] نوشته جیمز جورج فریزر[2] یک منبع مهم و معتبر علمی در رشته مطالعات ادیان و تاریخ محسوب میشود. نویسنده این کتاب، ریشه جادوگری را در طول تاریخ، در سنتهای مختلف بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که تمام فنون جادوگری بر اساس دو قانون اصلی شکل گرفته است.[3]
اول: قانون تشابه، یعنی هر چیزی میتواند همانند خود را بسازد یا هر معلولی شبیه علت خود است. بر اساس این آموزه، جادوگران برای رسیدن به خواسته خود، شبیه آن موضوع رفتار میکردند؛ به عنوان مثال، برای درمان نازایی، به زنان سفارش میکردند، سنگ به شکم خود بسته و خود را در حالت یک زن باردار قرار دهند، تا این باور در آنها تأثیر بگذارد.
قانون دوم، قانون جذب است. این قانون میگوید اگر میخواهی بر چیزی تأثیر بگذاری، باید یک شیء متعلق به آن را در اختیار داشته باشی! به عنوان مثال، در جادوی سیاه[4] برای آسیب رساندن به یک خانه، اگر یک تکه سنگ یا خاک، از آن خانه در دست فرد باشد، میتواند از طریق آن به خانه یا اهل آن آسیب وارد کند یا اگر فردی بخواهد دیگری را از بین ببرد، خمیر یا مجسمه یا عروسکی به نیت فرد قربانی، سوزن زده و یا آتش میزند.
امروزه جادوی سیاه که بی ارتباط با قانون جذب نیست، در پی لذت جسمانی، تضعیف جامعه و اخلاقیات و به انحراف کشاندن جوانان بکار گرفته میشود. (پیتر هاینینگ)میگوید: «کسانی که وابسته به چنین فرقهای(فرقههایی که از جادوی سیاه استفاده میکنند) هستند، به طور مرتب گرد هم جمع شده و غالباً برای تمسخر آیین عشای ربانی که در مسیحیت است، مراسم شیطانی برگزار میکنند؛ و سپس به شرم آورترین شکل، مشغول شهوترانی و هرزگی میشوند. با توهین به اماکن مقدس و گورستانها، به ارزشها و مقدسات جامعه اهانت میکنند. از فعالیتهای فرقههایی که از جادوی سیاه استفاده میکنند گزارشات زیادی وجود ندارد، ولی کسانی که اقدام به ترک گروه یا افشای رازهای این فرقهها بکنند، با خطرهای جدی مواجه میشوند».[5]
کسانی که به جادوی سیاه اعتقاد دارند معتقدند، اگر قطعهای از لباس یا موی فرد، روی عروسک گذاشته شود، بیشتر به آن فرد منتقل شده و اینجاست که نقش قانون جذب پررنگ میشود. قانون جذب امروزی بر همان پایه بنا شده و مدعی است، انسان با داشتن تصویری از آرزوهایش، میتواند آنها را تحت تأثیر قرار داده و به آرزوهایش برسد. ساختن تابلوی کائنات و نصب تصاویری از خواستهها در آن، شیوهای برای عملی کردن قانون جذب است. این تجسمسازی و خیالپردازی هیچ گونه تاثیر و واقعیتی نداشته و تنها در ذهن افراد عملیات مجسمسازی انجام میشود. چنانچه قرآن کریم در داستان رویارویی ساحران با حضرت موسی (علیهالسلام) میفرماید: «يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَىٰ[طه/66]، ناگهان طنابها و عصاهاى آنان در اثر سحرشان چنان به نظر او (موسى) آمد كه حركت مىكنند!» در واقع حقیقت قوانین سحر و جادو نیز تا حدی است که فقط با تخیل و تصور میتوان شبیه آنرا در ذهن خود و یا دیگران ایجاد کرد.
پینوشت:
[1]. شاخه زرین (The Golden Bough) نام کتابی است که توسط جیمز جورج فریزر (۱۸۵۴ ـ ۱۹۴۱) پژوهشگر و مردمشناس به نگارش در آمد.
[2]. James George Frazar. او در دانشگاه کمبریج به همراه دیگر همکاران خود به تحقیق در انسانشناسی مدرن پرداخت. حاصل این تحقیقات که مبنایی اسطورهشناسی داشت، کتاب مهم «شاخه زرین» است که در سال ۱۸۹۰ میلادی منتشر شد. وی در این کتاب که پژوهشی است پیرامون جادو و دین، به مسائلی نظیر خرافهگرایی، مذاهب ابتدایی و مناسک بشر در دوران گذشته میپردازد.
[3]. شاخه زرین،(پژوهشی در جادو و دین) فریزر، رابرت جورج، 1384، تهران، آگاه، ص 87.
[4]. جادوی منفی.
[5]. پیترهاینینگ، سیری در تاریخ جادوگری، نشر آتیه، ص117-118.
افزودن نظر جدید