ادیان الهی خشن نیستند
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مخالفین اسلام و ادیان الهی برای خشن جلوه دادن ادیان، مینویسند: «هنگامی که موسی به کوه طور رفت و با ده فرمان، نزد قوم خود برگشت، مشاهده کرد مردی طلاهای مردم را گرفته و از آنها مجسمهای به شکل گوساله ساخته که با وزیدن باد، صدای گوساله از آن خارج میشود و قوم او، به عبادت آن پرداختهاند. موسی به شدت عصبانی شده، دستور میدهد آنها یکدیگر را با شمشیر بکشند! این پیامبر ادعا میکند حرف خدا را به مردم ابلاغ میکند و این گونه دستور کشتن همدیگر را به مردم میدهد. دین اسلام نیز که متأثر از دین یهود است، دستور کشتن به صورت گسترده میدهد ...».
درباره این متن که ادیان الهی، ازجمله دین یهود و اسلام را دارای خشونت معرفی کرده، باید گفت کیفیت توبه قوم موسی علیهالسلام کاملاً مشخص نیست. طبق برخی روایات، مشرکین از قوم یهود، عدهای از مشرکین دیگر را کشتند و طبق روایات دیگر همه بنیاسرائیل، چه کسانیکه گوسالهپرست شده بودند و غیر آنان یکدیگر را کشتند. این افراد غیرمشرک عکسالعملی در برابر فعل مشرکانه دیگران نداشتند؛ آنقدر کشته شدند که فرمان خداوند به بخشش همه رسید و دست از کشتن برداشتند؛ در هر دو صورت، این واقعه یک مرتبه در تاریخ اتفاق افتاده است که علت آن در ادامه ذکر میگردد.
بدون تردید پرستش گوساله سامرى، کار کوچکى نبود؛ ملتى که بعد از مشاهده آن همه آیات خدا و معجزات پیامبرشان موسى علیهالسلام،[1] همه را در مدت چند روز فراموش کنند و با یک غیبت کوتاه پیامبرشان به کلى اصل اساسى توحید و آیین خدا را زیر پا گذارده، بت پرست شوند. اگر این موضوع براى همیشه، از فکر آنان، ریشهکن نشود، وضع خطرناکى به وجود خواهد آمد و بعد از هر فرصتى مخصوصاً بعد از مرگ حضرت موسى علیهالسلام، ممکن است تمام آیات دعوت او از میان برود و سرنوشت آیین او، به کلى به خطر افتد. در اینجا باید شدت عمل به خرج داده شود و تنها با پشیمانى و اجراى صیغه توبه بر زبان، نباید قناعت گردد؛ لذا فرمان شدیدى از طرف خداوند، صادر شد که در تمام طول تاریخ پیامبران، مثل و مانند ندارد و آن اینکه ضمن دستور توبه و بازگشت به توحید، فرمان اعدام دسته جمعى گروه کثیرى از گنهکاران بهدست خودشان صادر شد.
این فرمان به نحو خاصى مىبایست اجرا شود؛ یعنى خود آنها باید شمشیر به دست گیرند و اقدام به قتل یکدیگر کنند که هم کشته شدن و هم کشتن دوستان و آشنایان عذاب است. طبق نقل بعضى از روایات، حضرت موسى علیهالسلام دستور داد در یک شب تاریک، تمام کسانىکه گوساله پرستى کرده بودند، غسل کنند، کفن بپوشند و صف کشیده شمشیر در میان یکدیگر نهند! آیا ممکن نبود خداوند توبه آنها را بدون این خونریزى قبول فرماید؟ با توضیحی که بیان شد مشخص مىشود که مسئله انحراف از اصل توحید و گرایش به بتپرستى مسئله سادهاى نبود که به این آسانى قابل گذشت باشد، آن هم بعد از مشاهده آن همه معجزات روشن و نعمتهاى بزرگ خدا. در حقیقت همه اصول ادیان آسمانى را مىتوان در توحید و یگانهپرستى خلاصه کرد. تزلزل این اصل، معادل با از میان رفتن تمام مبانى دین است. اگر مسئله گوساله پرستى ساده تلقى مىشد، شاید سنتى براى آیندگان مىگشت؛ بهخصوص اینکه بنىاسرائیل به شهادت تاریخ، مردمى لجوج و بهانهجو بودند؛ لذا باید چنان گوشمالى به آنها داده میشد که خاطره آن در تمام قرون و اعصار باقى بماند و کسى هرگز بعد از آن، به فکر بتپرستى نیفتد و شاید عبارت «ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ»؛ [2] «این کشتار نزد خالقتان براى شما بهتر است» اشاره به همین معنى باشد.[3]
بنابراین با یک واقعه و دستوری که از جهت منطقی لازم بوده، نمیتوان ادیان الهی را به خشونت متهم کرد. اگر داستان حضرت موسی علیهالسلام خوانده شود، ملاحظه میگردد که چقدر برای بنیاسرائیل رحمت و گرهگشایی صورت گرفته است.
پینوشت:
[1]. معجزات حضرت موسی: (عصا و تبدیل آن به اژدها؛ ید بیضاء)، (وعده موسی به نزول عذاب که 5 اعجاز و بلای گوناگون علیه فرعونیان واقع شد؛ اولین عذاب طوفان بود، سپس ملخ، آفت گیاهی، قورباغه و خون که نشانههایی از هم جدا بودند). (اعراف/133) (دو معجزه دیگر خشکسالی (قحطی) و کمبود انواع میوهها بود). (اعراف/130) (از دیگر معجزات حضرت موسی که برای بنیاسرائیل اتفاق افتاد، شکافته شدن دریا و عبور بنیاسرائیل؛ جوشیدن دوازده چشمه؛ زنده شدن مقتول بنیاسرائیل؛ ابرهای سایبان؛ نزول "منّ" و "سلوی" و قرار گرفتن کوه طور بالای سر بنیاسرائیل بود).
[2]. سوره بقره، آیه 54.
[3]. تفسير نمونه، مكارم شيرازى، ج1، ص308.
افزودن نظر جدید