نگاه به نامحرم در ادیان و فرقهها / زرتشت
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اگر امروزه ما اطلاعات و دریافتی از جهان خارج برایمان متصور است، همه اینها را مدیون نگاه و چشمهایمان بهعنوان یکی از بزرگترین نعمتهای الهی هستیم. اگرچه چشم نعمتی بزرگ است، ولی میتواند با استفاده نابجای از آن، زمینه نابودی و هلاکت انسان را مهیا کند. لذا خداوند متعال و ائمه معصومین (علیهمالسلام) بهعنوان چراغ راهنمای انسانها با بهرهگیری از قرآن و روایات، انسانها را از خطرات استفادههای نابجا از آن برحذر داشتهاند.
نگاه به نامحرم ازجمله استفادههای نابجای از چشم است که در همه ادیان الهی بهصراحت مورد مذمت پیامبران و کتب آسمانی آنها قرار گرفته است. خداوند متعال نیز در آیاتی از قرآن کریم نیز مسلمانان را از نگاه به نامحرم بازداشته و میفرماید: ««قُل للموُمنینَ یغضّوا من اَبصارهِمِ و یحفظوا فُروجَهم ذلکَ اَذکی لَهُم انّ اللهَ خبیرٌ بما یصنعونَ [نور / 30] به مردان با ایمان بگو که چشمان خود را (از آنچه دیدنش حرام است، مانند عورت دیگران و بدن زن اجنبی) فرو بندند و عورتهای خود را حفظ کنند. این برای آنها پاکیزهتر است. همانا خداوند از آنچه انجام میدهند آگاه است.»
اما آیا وضع قوانین و ایجاد محدودیت در این باره منحصر در اسلام است؟ خیر! با جستجو در تاریخ تمام ادیان آسمانی و حتی آئین هایی مثل زرتشت که با فرهنگ اصیل ایرانی در ارتباط است و مراجعه به کتب آنها، میتوان مسئله نگاه و ارتباط با نامحرم و قوانین و اصولی که در این باره وضع شده است را دید.
والتر هینتس، ایران شناس آلمانی مینویسد که پارس ها به کسی اجازه نمی دادند که به زنان رسمی و غیررسمی(موقت) آنان نگاه کند. در سراسر کتیبههای هخامنشی، تصویر هیچ زنی وجود ندارد. یعنی هخامنشیان، صورت زنان خود را به دیگران نشان نمیدادند. [1]
محققان و مورخان زیادی درباره نحوه ارتباط زنان و مردان ایرانی سخن گفته و کتابها نوشتهاند. چنانچه درباره یکی از قوانین آئین زرتشتی نوشتهاند: «زنان طبقات بالاى اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنان اجازه داده نمى شد که آشکارا با مردان آمیزش کنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردى را و لو پدر یا برادرشان باشد ببینند. در نقشهایى که از ایران باستان بر جاى مانده هیچ صورت زن دیده نمى شود و نامى از ایشان به نظر نمىرسد.» [2]
برخی از پیروان باستان گرایی بر این باور هستند که دین اسلام دین محدودیتهاست و حق آزادی را از انسان ها در پوشش و نحوه زندگی و ... سلب کرده است. این درحالی است که میبینیم همین قوانینی که آنها را محدودیت مینامند، جزء قوانین اصلی ایران باستان بوده و همانند اسلام، این قوانین را برای جلوگیری از انحراف مردان و زنان و در نتیجه سعادت جامعه خویش وضع کردهاند و جالب اینکه زرتشت نیز درباره پاکدامنی و غیرت مردان در مقابل نوامیشان سخن رانده و آنها را از هوی و هوس زودگذر که ریشه آن در نگاه انسانهاست برحذر داشته است: «ای نوعروسان و دامادان، ... ای مردان با غیرت، در پی زندگانی پاکمنشی بر آیید راه راست را دریابید و پیروی کنید. هیچ گاه گردِ دروغ و خوشیهای زودگذری که تباهکننده زندگی است، نگردید؛ زیرا لذّتی که با بدنامی و گناه همراه باشد، همچون زهر کشندهای است که با شیرینی درآمیخته و همانند خودش دوزخی است. با اینگونه کارها، زندگانی گیتی خود را تباه نکنید. پاداش رهروان نیکی، به کسی میرسد که هوا، هوس، خودخواهی و آرزوهای باطل را از خود دور ساخته، بر نفس خویش چیره شود. کوتاهی و غفلت در این راه، پایانش جز ناله و افسوس نخواهد بود. فریبخوردگانی که دست به کردار زشت زنند، گرفتار بدبختی و نیستی خواهند شد و سرانجامشان خروش و فریاد و ناله است.» [3]
پینوشت:
[1]. والتر هینتس، داریوش و ایرانیان، ترجمه پرویز رجبی، تهران، نشر ماهی، 1392، صص 36-37 و 475
[2]. ویل دورانت، همان، ج 1، ص 433ـ444 و نیز ر.ک: مرتضى مطهرى، همان، ج 19، ص 385ـ391
[3]. اوستا، کتاب یسنا، ص53، بندهاى 5 ـ 8
افزودن نظر جدید