چرا امیرالمؤمنین (ع) با معاویه جنگید؟
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اميرالمؤمنین (عليهالسلام) که ابقای معاویه را جایز نمیدانست، وی را از حکومت شام عزل کرد و در نامههای بسیاری، بر مشروعیت حکومت مرکزی طبق مبانی معاویه استدلال کرد و در مدت زیادی، راههاى مسالمت جويانه با معاویه امتحان شد، که هيچكدام مؤثر واقع نشد و مشخص شد كه معاويه در برابر هيچ منطق و دليلى تسليم نمیشود و فقط به هدف خود كه رسيدن به حكومت (شام و مصر) بود، مىانديشد و حاضر است همه چيز را در این راه قربانى كند!
در برابر اين شخص، دو راه بيشتر باقی نمیماند؛ تسليم شدن و واگذار کردن تدبیر امور جامعه اسلامى به فردى نالایق و مخالف سنت نبوی که در این صورت سبب انحراف مردم از اسلام و ایجاد حكومت أموى و سفيانى و زنده شدن ارزشهاى جاهلی مىشد يا جنگیدن با چنین دشمنی که مضر به جامعه اسلامی است. اميرالمؤمنین (عليهالسلام) مىفرمايد: «من بارها اين مسئله را بررسى كرده و اطراف آن مطالعه کردم؛ ديدم راهى جز جنگ [با شامیان] يا كافر شدن به آنچه پيامبر اکرم (صلىاللهعليهوآله) آورده است، ندارم.»[1] بنابراين اميرالمؤمنین (عليهالسلام)، راهى جز جنگ و پيكار نداشت.
معاویه نیز به بهانه خونخواهی عثمان، مردم شام را علیه امیرالمؤمنین (عليهالسلام) بسیج کرد که پوچ بودن این بهانه نزد مردم مدینه مشخص بود؛ عامل اصلى قتل عثمان، خود خلیفه بود. وی اعمالى بر خلاف عدالت اسلامى و سنّت پيامبر (صلىاللهعليهوآله) انجام داد، كه موجب اعتراض و خشم عمومى مسلمانان شهرهای مختلف شد و سپس به دلیل يك اعتراض عمومى، عثمان به قتل رسید و سردمداران حکومت تغيير کردند. صحابه، غالباً در اين ماجرا، بیطرف بودند و با سكوت آميخته با رضایت خود بر این قيام مسلمانان صحّه گذاردند تا آنجا كه بدن عثمان بعد از كشته شدن سه روز در برابر چشم مردم بر زمين مانده بود و كسى اقدام به دفن او نمىكرد.[2] صفدى مینویسد: «جنازه عثمان تا سه روز در زباله دانى افكنده شد.»[3] ابن ابى الحديد و برخی مورخین دیگر گزارش كردهاند: «جنازه عثمان سه روز روى زمين ماند و دفن نشد و بر او نماز خوانده نشد و گفته شده: غسل و كفن نشد و گفته شده: جُبَير بن مطعم بر او نماز خواند و شبانه دفن شد.»[4]
اين گزارشات نشان مىدهد كه تا چه حدی، صحابه و مسلمانان از خلیفه ناراضى بودند! حتی برخی از صحابه در این قتل دخیل بودند؛ بنابراين اميرالمؤمنین (عليهالسلام) در كشتن عثمان دخیل نبود و این واقعه چيزى نبود كه بهانه قيام بر ضد حضرت شود. بهانه جويان اين واقعيت را به خوبى مىدانستند؛ ولى براى تهیه سپاه شام و اقناع آنان بر علت جنگ راهى بهتر از اين نبود که اميرالمؤمنین (عليهالسلام) عامل قتل به حساب آید یا به علت تحویل ندادن قاتلین، شریک جرم دانسته شود. (خود معاویه در یاری نرساندن به خلیفه با وجود توانایی بر این کار مقصر در این قتل بود.)
بنابراین اميرالمؤمنین (عليهالسلام) راهی جز این انتخاب (جنگ با معاویه) نداشت و طبق وظیفه عمل کرد؛ اما اینکه گفته شود امیرالمؤمنین (عليهالسلام) با این جنگ حکومتش را از دست داد، سخنی گزاف است؛ بلکه حکومت کردن هدف نیست و بنا نیست که حکومت به هر وسیلهای حفظ شود. اميرالمؤمنین (عليهالسلام) مىفرماید: «به خدا سوگند! معاویه از من سیاستمدارتر نیست، امّا او (براى پیشبرد اهدافش) نیرنگ مىزند و مرتکب انواع گناه مىشود و اگر از خدعه و نیرنگ بیزار نبودم، من از سیاستمدارترین مردم بودم.»[5]
پینوشت:
[1]. نهج البلاغه، خطبه 43. «وَ لَقَدْ ضَرَبْتُ أَنْفَ هذاَ الاَمْرِ وَ عَيْنَهُ وَ قَلَّبْتُ ظَهْرَهُ وَ بَطْنَهُ، فَلَمْ أَرَ لِي إِلاَّ الْقِتَالَ أَوِ الْكُفْرَ بِما جاءَ مُحَمّدٌ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ.»
[2]. الكامل فی التاريخ، ابن أثير، ج3، ص180.
[3]. تمام المتون، صفدی، ص191.
[4]. شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحديد، ج2، ص158، خطبه 30؛ تاريخ الاُمم والملوك، طبری، ج4، ص412 – 414؛ الطبقات الكبرى، ابن سعد ج3، ص78 و تاريخ الاُمم والملوك، طبری، ج4، ص412 و 413 و 414.
[5]. نهج البلاغه، خطبه 200. «وَاللهِ! ما مُعاویَةُ بِأدْهَى مِنّْى لکِنَّهُ یَغْدِرُ وَ یَفْجُرُ وَ لَوْلا کِراهِیةُ الْغَدْرِ لَکُنْتُ مِنْ أَدْهَى الْنّاسِ.»
افزودن نظر جدید