توجه به امام زمان(عج) عامل امید بخشی
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از مقوله های مهمی که می تواند به زندگی انسان معنی و لذت ببخشد داشتن امید است و هر آن چه که آدمی به او امید بسته است از جنس حقیقت باشد می تواند امید آفرینتر باشد. حال اگر آن تکیه گاه حقیقتی باشد که به برکت وجود او موجودات عالم روزی میخورند و به وجود ایشان آسمان و زمین و هستی برپاست و خود واسطه فیض بین انسان و خدا و سبب اتصال زمین و آسمان است، قطعا ناامیدی با وجود این تکیه گاه و منبع امید رنگ باخته و جایگاهی در ذهن و قلب آدمی ندارد.
وجود امام زمان (عجلاللهفرجه) همانگونه که در فراق آن حضرت در دعای ندبه می خوانیم «أَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَالسَّماءِ؛[1] كجاست آن وسيله پيوند بين زمين و آسمان» بر این اساس امام واسطه فیض خدا بر موجودات عالم است و به برکت وجود امام زمان موجودات عالم روزی میخورند و به وجود امام زمان آسمان و زمین و هستی برپاست که این میرساند امام زمان(عجلاللهفرجه) واسطه فیض بین انسان و خداست خداوند فیضش بر موجودات از طریق امام زمان(عجلاللهفرجه) است.[2]
از آن جا که وجود شریفش واسطه فیض الهی است، همه اولیای الهی و لشکریان جبهه حق، به آن وجود نورانی روی آورده«أَیْنَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذى إِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ الْأَوْلِیاءُ؛[3] كجاست آن وجه الاهى كه دوستان خدا به جانب او روى مىآورند» چرا که توجه به او مایه امید بخشی در دل مومنان است. اصولاً وجود فرمانده لشکر در مقر فرماندهی، خون گرم و پر حرارتی را در عروق سربازان جاری میسازد و آنها را به تلاش بیشتر وامی دارد. حیات فرمانده، منشأ حرکت، تحوّل و نظم و آرامش است. در این میان، شیعه بنا به عقیده ای که به وجود امام زنده و حاضر دارد، هر چند او را در میان خود نمیبیند، اما خود را تنها ندانسته و همواره انتظار بازگشت آن سفر کرده را دارد، انتظاری سازنده و سرنوشت ساز. این طرز تفکر، در زنده نگهداشتن امید در دلها و وادار ساختن افراد به خودسازی باعث میشود آنها در آمادگی و مراقبت دائمی به سر برند. از آن سو، امام نیز به طور دائم مراقب حال پیروانش است و از چگونگی رفتار و کردار و گفتار آنها آگاه میگردد.
امید و ایمان به برکات وجود امام امید آفرین در میان شیعیان بیشتر از دیگران محسوس و مشهود است؛ به این دلیل که جمعيت شيعه طبق عقيده اى كه به وجود امام زنده دارد، هر چند او را در ميان خود نمى بيند، اما خود را تنها نمى داند و اثر روانى اين عقيده در روشن نگه داشتن چراغ اميد در دلها و وادار ساختن افراد به خود سازى و آمادگى براى آن قيام بزرگ جهانى، كاملاً قابل درك است.[4]
پروفسور «هانرى كربن» استاد فلسفه در دانشگاه سوربن (فرانسه) و مستشرق نامدار فرانسوى در این رابطه مىگويد: «به عقيده من مذهب تشيّع تنها مذهبى است كه رابطه هدايت الهى را ميان خدا و خلق براى هميشه نگه داشته است و به طور مستمر و پيوسته، ولايت را زنده و پا برجا مىدارد. مذهب يهود، نبوّت را كه رابطه اى است واقعى ميان خدا و عالم انسانى، در حضرت كليم ختم كرده و پس از آن به نبوت حضرت مسيح و حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) اذعان ننموده و رابطه مزبور را قطع مى كند. همچنين مسيحيان در حضرت مسيح متوقف شده اند. اهل سنت از مسمانان نيز در حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) توقف كرده و با ختم نبوّت در ايشان، ديگر رابطه اى ميان خالق و مخلوق، موجود نمى دانند. تنها مذهب تشيّع است كه «نبوّت» را با حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله) ختم شده مى داند، ولى «ولايت» را كه همان رابطه هدايت و تكميل میباشد، بعد از آن حضرت و براى هميشه زنده مى داند».[5]
پی نوشت:
[1]. قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، دعای ندبه
[2].رک: زاد المعاد، علامه مجلسی، ص ۴۲۲؛ مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، دعای عدیله.
[3]. قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، دعای ندبه
[4]. آيت الله مكارم، ناصر، مهدى انقلابى بزرگ، چاپ دوم، قم، مطبوعاتى هدف، ص 255 -256
[5]. سالنامه مكتب تشيّع ،مصاحبه های استاد علامه طباطبايى با پروفسور هانرى كربن درباره شيعه، 1330 ه.ش، ص 20.
افزودن نظر جدید