محکوم کردن سیاست خلیفه دوم توسط عبدالحمید

  • 1401/10/18 - 17:29
عمر، ابن مسعود و أبودرداء و أبومسعود أنصاری را زندانی کرد و گفت: حدیث نقل کردن شما از پیامبر اکرم (ص) بیش از حد شده است؛ آنان را در مدینه حبس کرد و اجازه خروج از مدینه را تا پایان خلافتش به آنان نداد. ابوهریره می‌گفت: من احادیثی نقل می‌کنم، که اگر در زمان عمر نقل می‌کردم، سرم را می‌شکست.
محکوم کردن سیاست خلیفه دوم توسط عبدالحمید

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) خلفا نقل و انتشار و تدوین حدیث نبوی را ممنوع کردند و تا ابتدای قرن دوم این موارد مجوز رسمی نداشت؛ ذهبی از ابن ابی‌ملیکه نقل می کند که ابوبکر در آغاز خلافتش، مسلمانان را جمع کرد و دستور داد از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) حدیثی بازگو نکنند و از نوشتن و حفظ احادیث هم بپرهیزند. بگویند معیار کتاب خداست؛ به آن اعتماد کنید؛ حلالش را حلال و حرامش را حرام بدانید.(1)

در زمان خلافت خلیفه دوم، منع از نقل روایت و کتابت حدیث تشدید شد؛ سیوطی می نویسد: «عمر قصد داشت، سنت نبوی را گرد آورد؛ با صحابه مشورت کرد؛ پس از یک ماه در حالی که شک داشت، استخاره کرد؛ ... پس جمع‌آوری سنت را کنار گذاشت.»(2)
حتی خلیفه در راستای این سیاست، «سه تن از صحابه (ابن مسعود و أبودرداء و أبومسعود أنصاری) را زندانی کرد و جرم آنان را زیاد حدیث نقل کردن از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بیان کرد.»(3) عمر، ابن مسعود و أبودرداء و أبومسعود أنصاری را زندانی کرد و گفت: حدیث نقل کردن شما از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بیش از حد شده است؛ آنان را در مدینه حبس کرد (اجازه خروج از مدینه را نداشتند) و زمان عثمان آزاد شدند.(4)

حبس صحابه توسط یک خلیفه و آزاد شدن در زمان خلیفه بعد

ابن عساکر از عبدالرحمان بن عوف نقل کرده، عمر از دنیا نرفت، تا اینکه اصحاب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، عبدالله بن حذافه و أبودرداء و أبوذر و عقبة بن عامر را از مکان‌های مختلف جمع کرد، به آنها گفت: این احادیثی که از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) منتشر کردید، چیست؟ گفتند: آیا ما را از حدیث نقل کردن نهی می‌کنی؟ گفت: نه! خلیفه آنان را نزد خود نگاه داشت و حدیث نقل کردن آنان را مهار کرد و تا از دنیا رفتن عمر، آنان از کنترل او خارج نشدند.(5)

در شرح حال ابوهریره نیز آورده‌اند: «خلیفه به وی گفت: نقل حدیث از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را ترک کن، یا تو را به زادگاهت (دوس) تبعید می‌کنم. ... وی می‌گفت: من احادیثی نقل می‌کنم، که اگر در زمان عمر نقل می‌کردم، سرم را می‌شکست.»(6) ابوهریره می‌گفت، ما نمی‌توانستیم بگوییم که پیامبر چنین فرمود؛ تا اینکه عمر از دنیا رفت؛ ما از شلاق می‌ترسیدیم.(7)

عبدالحمید در نمازجمعه اخیر با اشاره به نبود آزادی بیان، قلم، عقیده و سایر آزادی‌ها به عنوان یکی از مشکلات ملت ایران سخن گفت. وی گفت، همه در قانون و اسلام حق دارند که از آزادی برخوردار باشند. همه و همه حقوق شهروندی، بین المللی، اسلامی و انسانی دارند که باید مراعات شود و حاکم باید حقوق همه را بدهد و نباید حقوق دیگران را پایمال کند. ... جای تعجب و تأسف است که مانع ورود مولوی مطهری با هیئت همراه از خواف، به زاهدان شدند؛ واقعاً حاکم باید سعه صدر داشته باشد، نه اینکه مانع ورود یک عالم دین از یک شهر به شهر دیگر شود. این خود منع آزادی است. جلوگیری از ورود بسیاری از علما، خود ضد آزادی و آزادگی است.

عبدالحمید یا بی‎‌سواد است و از وقایع تاریخی صدر اسلام و عملکرد خلفا بی اطلاع است یا اینکه نمی‌خواهد عملکرد خلفا را به یاد بیاورد. در گزارشات تاریخی مذکور مشخص شد که تمام سخنرانی‌ها باید تحت کنترل خلیفه باشد و حاکم می‌تواند اجازه خروج از شهر را به صحابه گرانقدر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ندهد. وی یا از این موارد بی خبر است یا سیاست خلیفه دوم را در قبال هم‌کیشانش نمی‌پسندد.

پی‌نوشت:
1. تذکرة الحفاظ، ذهبی، ج1، ص2.
2. تنویر الحوالک، سیوطی، ص4.
3. تذکرة الحفاظ، ذهبی، ج1، ص7.
4. أضواء على السنة المحمدية، محمود ابوریه، ص54.
5. تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج40، ص500.
6. سیر اعلام النبلاء، ذهبی، ج2، ص601.
7. همان، ص603.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.