سید ابوالفضل برقعی و جریان قرآنیون
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عظمت قرآن از نخستین روزهای نزول، چنان دیده ها و خردها را خیره کرده که با وجود مبارزه طلبی قرآن، از زمان نزول تاکنون کسی نتوانسته که با این نوع از تحدی و هم آورد طلبی مقابله کند و این واقعیت سبب شد در باب این کتاب مقدس آسمانی، افراط و تفریطی پدید آید.
افراط در این کتاب آسمانی به این صورت بود که گروهی اندک شمار به بهانه عظمت قرآن از همان روزهای صدر اسلام، شعار حسبنا کتاب الله را بر زبان آوردند و خود را از تبیین پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بینیاز دانستند.
شعاری که البته به گواه تاریخ، خود این افراد به آن عقیده نداشتند و در عمل، راه دیگری را در پیش گرفتند؛ اما این اندیشه و رویکرد همچون آتشی زیر خاکستر باقی ماند تا آنکه در حدود دوازده قرن بعد، از مناطقی مانند مصر و هند، سر برآورد و آن قصه کهن با رویکردی جدید، تجدید شد.(1)
اما علت پیدایش این جریان تجدیدگرا که شعار بازگشت به قرآن را احیا کرد، چه بود؟
در اواخر سده سیزدهم هجری (نوزدهم میلادی)، مسلمانان با غرب و استعمار اروپایی مواجه شده و موجودیت خود را در خطر دیدند. از این رو گروهی از رهبران فکری و سیاسی مسلمانان به چاره اندیشی پرداختند و کوشیدند از یک طرف در مقابل سلطه گریها و دست اندازیهای مداوم استعمارگران بایستند و از سویی دیگر مسلمانان را به بیداری فکری و سیاسی و اجتماعی فرا بخوانند و از این طریق هویت گمشده یا تضعیف شده اسلامی را احیا کنند.
برای تحقق این آرمان بلند، شعارها، شیوهها و تدابیرنظری و عملی فراوان و متفاوتی برگزیده شد که بسیاری از آنها به اقتضای شرایط و نیازهای اقلیمی، تاریخی، فرهنگی و سیاسی روز تغییر داشت.
یکی از این شعارهای اساسی و محوری (بازگشت به قرآن بود) که در ارتباط مستقیم با شعار جنبش اسلامی (بازگشت به اسلام) بود.
پیروان افراطی این دیدگاه که هیچ حجیتی برای احادیث و سنت نبوی قایل نبودند، خود را اهل القرآن یا همان قرآنیون نامیدند که امروزه، هم در اهل سنت و هم در بین شیعیان پیروانی دارند.
سید ابوالفضل برقعی از روحانیان معاصر ایران است که به دلیل گرایش به این جریان، از عقاید شیعی فاصله گرفته و به نظریات اهل تسنن و گاه وهابیت نزدیک شده است.
علی رغم اینکه برقعی در بخش اول حیات خود تا حد زیادی به اصول تشیع پایبند بوده و مانند دیگر علمای شیعه، مدافع مباحث ولایی است، اما در همین ایام نیز دارای اعتقادات و انتقادات خاصی درباره برخی موضوعات مانند عزاداری، توسل و ولایت تکوینی است.
برقعی در آثار خود در بخش نخست از حیات علمیش، یک شیعه معتقد و پایبند به عقاید شیعه دیده میشود، ولی در آثار بعدی تا حد انکار ضروریات اماميه، مانند نفی وجود نص بر امامت امیرالمؤمنین علیه السلام، نفی انحصار امامت در دوازده امام، نفی وجوب تبعیت از امام و امثال آن پیش رفته است.
برای نمونه، برقعی در اوراق آخر کتاب "شعر و موسیقی"، به ذکر دویست و هفتاد و دو جمله قصار میپردازد که هر کدام بیانگر یکی از عقاید حقه مذهب اماميه است. حقایقی که به اعتقاد برقعی و تصریح وی، انکار هر کدام از این عقاید، فرد را از مذهب جعفری خارج و بلکه از حوزه نجات خارج میسازد.(2)
پینوشت:
1. سميرا، مهدی نژاد، حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجه رايت هدايت؛ پاسخی به ابوالفضل برقعی در كتاب «بررسی علمی در احاديث مهدی»، ص22.
2. برقعی، سید ابوالفضل، شعر و موسیقی، ص133 تا 136.
افزودن نظر جدید