فطرت در یهودیت، پاک یا آلوده؟
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عالمان یهود هر چند بر این این مطلب اتفاق دارند که گناه آدم در باغ عدن بر همه نسل های بعد از آنان اثر گذاشته، در عین حال سرشت و طبیعت انسان ها را پاك و معصوم می دانند.
عالمان یهود قاطعانه بر این عقیده اند که انسان ها ذاتاً موجودی بی گناه هستند و همه در سرشت و طبیعت، پاك و معصوم متولد می شوند و هیچ گناهی را از دیگران به ارث نبرده اند. هر كس مسئول گناه خویش است.
در نوشته های تلمود این گونه آمده: «مثل کودک یک ساله که هنوز طعم گناه را نچشیده است»، یا «خوشا به حال کسی که در لحظه مرگ مانند لحظه تولد باشد». یعنی همانگونه که در هنگام تولد هیچ گناهی نداشته، وقت مردن نیز از گناه پاک باشد.(1) بر این اساس، پاسخ دانشمندان یهود برای این سوال که آیا انسان های نسل های بعدی در گناه آدم شریك اند و از آن ارث برده اند؟ منفی است.
اما یک سوال دیگر اینجا مطرح می شود که آیا از نگاه منابع یهودیت، واقعاً گناه آدم بر نسل های بعدی هیچ تأثیری نداشته است؟ پاسخ آن است که عالمان یهود بر این مطلب نیز اتفاق دارند که گناه آدم و حوا در باغ عدن بر همه نسل های بعد از آنان اثر گذاشته و نسل آدم برای همیشه بار گناه اجداد خود را بر دوش می کشد. به این بیان که گناه آدم، علت اصلی مرگ و رنج بود. اگر آدم و حوا گناه نمی كردند تا ابد زنده می ماندند. تأثیر گناه آدم بر نسل های بعد این بود كه با این گناه، مرگ به میان انسان ها آمد و همه انسان ها می میرند.(2). بنابراین بدون این كه در فطرت و طبیعت انسان خدشه و تغییری حاصل شده باشد، نامیرایی خود را از دست داده و مرگ بدنی در سرنوشت بشریت وارد شده است.
توسط دانشمندان یهودی بین گناه آدم و حوا و مسأله گوساله زرین(سامری) مقایسه ای صورت گرفته و اظهار کردند: «همچنان که گناه پرستش گوساله زرین، لکَه شومی از خود باقی گذاشت که تاکنون در سرنوشت بشریت تأثیر سوئی داشته، گناه آدم و حوا نیز بر تمام نسل های بعدی مؤثر بوده است.»(3) گویا مرگ و میرایی انسان ها را اثر سوء گناه آدم و یک نوع مجازات و کفاره می دانند.
سرچشمه این باور یهودی به قوم بنی اسرائیل برمی گردد؛ زیرا یکی از باورهای مرسوم در میان قوم بنی اسرائیل «مفهوم گناه جمعی به دلیل نافرمانی یک نفر» بود. از این رو ضرورت داشت تا برای فرونشاندن خشم یهوه، کفاره جمعی صورت می گرفت.(4) یکی از نمونه های روشن آن در کتاب یوشع آمده که وقتی حضرت موسی(علیه السلام) وفات یافت، خداوند به یوشع، وعده خروج از صحرای سینا، عبور از اُردن به کنعان و فتح تمام سرزمین های پیش روی آنها مانند جتّیان، آموریان و یَبوسیان را داده بود.(یوشع، 3: 10) اما با وجود این، بنیاسرائیل از آموریان در سرزمین عای شکست سختی خورده و سی و شش نفر کشته و مابقی فرار کردند. یوشع، دلیلش را که از خداوندگار یهوه پرسید، پاسخ شنید که اسرائیل گناه کرده و از عهد خداوند تجاوز کرده و بخشی از غنائمی که وقف یهوه بود، در اسباب شخصی خود نهاده است. پس از تفحص به حقیقت مطلب پی بردند که عَخان ابن کَرْمی مخفیانه، چیزهایی را برای خود برداشته بود و پس از آنکه انکار کرده و سربازان یوشع، وسایل را در خیمه او یافتند، او و خانواده و حیوانات او سنگسار و در وادی عخور در آتش سوزانده شدند. بنابراین به سبب خیانت یک نفر خداوند بر قوم بنی اسرائیل غضب کرد و وعده خود را برداشت و با از بین بردن او، آن قوم را بخشید و بر آموریان پیروز گردانید.(یوشع، باب 7؛ پی. واینر، همان)
اشکال مهم این دیدگاه این است که از عدالت و انصاف به دور است که گناه را یک نفر دیگر انجام داده اما کفاره که در مسأله بیان شده مرگ و میرایی است گریبانگیر فرزندان و نسلش هم شود. نتیجه آنکه عالمان یهود هر چند سرشت و طبیعت انسان ها را پاك و معصوم می دانند اما اینگونه نیست که آثار گناه آدم در باغ عدن را بر دیگر نسل های او نپذیرند. آدم و حوا ازلی و نامیرا بودند و با انجام گناه، مرگ و میرایی را برای خود و فرزندانشان به ارمغان آوردند.
پی نوشت:
(1). آبراهام كهن، گنجينهاي از تلمود، ترجمه امير فريدون گرگاني؛ تهران: زیبا، 1350، ص 114
(2). همان
(3). همان
(4). فیلیپ پی.واینر، فرهنگ تاریخ اندیشهها، گروه مترجمان، تهران: سعاد، 1385، ج 3، ص2196
افزودن نظر جدید