انحراف عملی فرقه اهل حق از اسلام
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فرقه اهل حق اگر چه خود را مسلمان و متدين به دين اسلام می دانند،(1) اما نه تنها در اصول دين همانند ساير مسلمانان نيستند؛ بلکه در فروع دين نیز مانند ساير مسلمانان عمل نمیكنند و اعمالی که هیچ دلیلی شرعی ندارد را جایگزین اوامر واجب الهی نموده اند؛ كه به چند مورد از اين موراد اشاره میشود:
1. ترك نماز و روزه
اهل حق، نماز و روزه به شيوه اسلامی را كاملاً مردود می دانند. نماز در میان این فرقه، جنبه وجوب ندارد و خواندن آن مستحب است. بنا بر این نسبت به ادای آن اهمیتی نمی دهند و غالباً به جای نماز، نیاز می دهند و بر این باورند که با نشستن در جمخانه و دادن نیاز، این تکلیف از آن ها سلب می شود(2) و میگويند: «ما نياز میدهيم و آن نياز غالباً يك گوسفند قربانی است كه آن را رئيس ديگ جوش كند و به اهل حق بخوراند... اگر نياز نباشد نماز بیسود است اگر نياز دهی پس نماز بيهوده است.»(3)
این فرقه روزه واجب ماه رمضان را ترک کرده در حالی که خداوند در قرآن کریم به گرفتن روزه دستور داده و می فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ؛ (بقره/183) اى كسانى كه ايمان آوردهايد روزه بر شما مقرر شده است، همان گونه كه بر كسانى كه پيش از شما [بودند] مقرر شده بود، باشد كه پرهيزگارى كنيد».
2. تغيير قبله
برخی از پیروان فرقه اهل حق كعبه را قبله خود نمیدانند و «پرديور» كه محلی در غرب شهرستان پاوه و مقبره سلطان سهاك است را قبله خود میپندارند و مردگان را رو به اين منطقه خاك میكنند و قرباني ها را هم رو به اين منطقه قربانی ميكنند و البته در مقام شعر نيز قلب را قبله هر شخصی معرفی میكنند.(4)
3. منع از كوتاه كردن شارب (سبيل)
اهل حق، شارب (سبيل) زدن را كاملاً ممنوع میشمارند و اهل حق واقعی را كسی میدانند كه شارب او دست نخورده باقی مانده باشد. از يكی از بزرگان اهل حق نقل شده است كه: «صاحبكار فرمود: در دوره مرتضی علی (دورهای كه به اعتقاد اهل حق خدا در جسم حضرت علی حلول كرده بود) قرار چنين بوده، هر كسی كه ما را خواست سبيل نگيرد، از نان و آب روزه نباشد، اهل حق قليان نكشد؛ آن وقت قرار چنين بود، چه بر طريقت چه بر حقيقت، ما اقرار داديم در پيش محمد مصطفی هر كسانی از اين سه چيز بيرون باشد ما از او جدا باشيم، نشانه ياری (اهل حق بودن) همين است.(5)
پی نوشت:
(1). برهان الحق، الهی، نورعلی، جیحون، ص ۱۰- 6- 139.
(2). سرسپردگان ، خواجه الدین، سید محمدعلی، تبریز، خورشید، 1349 شمسی، ص61.
(3). سيری كوتاه در مرام اهل حق، مرداني، محمد، انتشارات مؤسسه دفاع از حريم اسلام، چاپ اول، 1377، ص 39 -47.
(4). سروده های دینی یارسان، سورى، ماشاءاللّه، سیمرغ، ص 204.
(5). مالاميری كجوری، احمد، اهل حق، نشر مرتضي، چاپ اول، 1376، ص127.
افزودن نظر جدید