جایگاه زن در آیات و روایات

  • 1401/07/25 - 14:05
قرآن کریم از دو زن برای تمام کفار، نه فقط برای زنان کافر و از دو زن برای همه مؤمنین و نه فقط برای زنان مؤمن مثال زده است، حتی در برخی سفارشات اخلاقی، زن بر مرد ترجیح داده شده است؛ بنابراین جنسیت امر ثانوی و عارضی است و در سیر اصلی بشر تأثیری ندارد.
جایگاه زن در آیات و روایات

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ نگاه اسلام این است که زن و مرد از لحاظ ارزش های انسانی برابرند؛ مرد مسلمان و زن مسلمان در مورد ارزش های الهی و انسانی، هیچ تفاوتی با همدیگر ندارند. وظایف مشترکی هم دارند؛ وظیفه امر به ‌معروف مشترک است، وظیفه خدمت مشترک است، وظیفه جهاد فی‌سبیل‌الله برای هر کدام، به نوعی مشترک است، این وظایف مربوط به مرد یا مربوط به زن به طور ویژه نیست.

البته هر کدام از مرد و زن وظایف ویژه‌ای هم دارند؛ زن وظایف ویژه‌ای دارد، مرد هم وظایف ویژه‌ای دارد که خدای متعال به خاطر اداء همین وظایف ویژه، ترکیب ساختمان جسمی و روحی آنها را هم متناسب با آن وظیفه بنا و خلق کرده است.

بنابراین این نگاه اسلام به زن است و همین نگاه مایه اعتراض به منطق و روش غربی و سبک زندگی غربی در مورد زن است؛ زن نزد خدای متعال مثل مرد است و طی مراتب معنوی و الهی، بین این دو جنس، هیچ تفاوتی ندارد؛ حتی قرآن برای تأکید بر این اندیشه، از زنان به عنوان نمونه برای همه انسانها مثال زده است.
در آیه «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذينَ كَفَرُوا امرَأَتَ نوحٍ وَامرَأَتَ لوطٍ ۖ كانَتا تَحتَ عَبدَينِ مِن عِبادِنا صالِحَينِ فَخانَتاهُما فَلَم يُغنِيا عَنهُما مِنَ اللَّهِ شَيئًا وَقيلَ ادخُلَا النّارَ مَعَ الدّاخِلينَ (تحریم/10) خداوند برای کسانی که کافر شده‌اند به همسر نوح و همسر لوط مثَل زده است، آن دو تحت سرپرستی دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولی به آن دو خیانت کردند و ارتباط با این دو (پیامبر) سودی به حالشان (در برابر عذاب الهی) نداشت، و به آنها گفته شد: وارد آتش شوید همراه کسانی که وارد می‌شوند!» زن حضرت نوح و زن حضرت لوط را برای تمام کفار، نه فقط برای زنان کافر مثال زده است.

همچنین در آیات «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذينَ آمَنُوا امرَأَتَ فِرعَونَ إِذ قالَت رَبِّ ابنِ لي عِندَكَ بَيتًا فِي الجَنَّةِ وَنَجِّني مِن فِرعَونَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّني مِنَ القَومِ الظّالِمينَ * وَمَريَمَ ابنَتَ عِمرانَ الَّتي أَحصَنَت فَرجَها فَنَفَخنا فيهِ مِن روحِنا وَصَدَّقَت بِكَلِماتِ رَبِّها وَكُتُبِهِ وَكانَت مِنَ القانِتينَ (تحریم/11و12) و خداوند برای مؤمنان، به همسر فرعون مثَل زده است، در آن هنگام که گفت: «پروردگارا! خانه‌ای برای من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایی بخش! * و همچنین به مریم دختر عمران که دامان خود را پاک نگه داشت، و ما را از روح خود در آن دمیدیم؛ او کلمات پروردگار و کتابهایش را تصدیق کرد و از مطیعان فرمان خدا بود!» همسر فرعون و حضرت مریم را برای همه مؤمنین و نه فقط برای زنان مؤمن مثال زده است؛ بنابراین جنسیت یک امر ثانوی و عارضی است و در سیر اصلی بشر هیچ تأثیری ندارد.

در روایت نبوی درباره جایگاه زن آمده است: «المرأة سیّدة بیتها(۱) بزرگ خانه، زن خانه است.» و از امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) نقل شده است: «المرأة ریحانة و لیست بقهرمانة(۲) زن گل است و قهرمانه نیست.»
یک گل، وجودش لازم است و نگهداری از او لوازمی دارد؛ منظور از اینکه قهرمانه نیست، یعنی کارگزار و رئیس خدمه نیست. اگر در یک خانواده‌ یا یک جامعه‌، به زن با این دید نگاه بشود، تکریم زن، حفظ حرمت او، برخورد ملاطفت‌‌آمیز با او و مسائل فراوانی که دنبالش هست، موجب می‌شود که زن احساس امنیت و آرامش کند.

اسلام که خواسته است رشد فکرى و علمى و اجتماعى و سیاسى و ‌فضیلت و معنویت زنان به حدّ اعلىٰ برسد و وجودشان براى جامعه بشرى و خانواده به عنوان یک عضو، حداعلاى فایده و ثمره را داشته باشد، در برخی موارد زن را بر مرد ترجیح داده است؛ مثلاً آنجا که مرد و زن، پدر و مادر شده و فرزندی دارند، این فرزند اگرچه فرزند هر دو نفر است، اما خدمتگزاری فرزند در مقابل مادر، لازم‌تر است. حق مادر بر گردن فرزند، بیشتر و وظیفه فرزند نسبت به مادر سنگین‌تر است. روایات فراوانی در این زمینه وجود دارد؛ از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در جواب کسی که سؤال کرد: به چه کسی نیکی کنم؟ نقل شده است که فرمود: به مادرت. دفعه دوم هم همین را فرمود؛ دفعه‌ی سوم هم همین را فرمود. دفعه چهارم که سؤال کرد، فرمود: به پدرت.(3)

عقلا، روشنفکران، انسان دوستان، حقایق و واقع نگران غرب، راه رهایی و تعالی انسان را از منجلاب تبعیض، فساد و فحشای نامحدود زن را روی آوردن به دین مبین اسلام می‌دانند و آگاهانه و محققانه به این دین هدایت و کمال روی می آورند و چه بسا از زن و مرد مسلمان در دینداری و پایبندی به اوامر و نواهی اسلام ناب محمدی پیشی می‌گیرند و بر این اعتقاد راسخ خود، استوار و متعهد باقی می‌مانند.

پی‌نوشت:
1. نهج الفصاحة، ابوالقاسم پاینده، ص۶۱۵، ح۲۱۷۷.
2. نهج البلاغه، نامه ۳۱.
3. کلینی، الكافی، ج۲، ص۱۵۹، ح۹.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.