استعمارو مقابله با روحانیت دینی

  • 1401/06/08 - 16:48
قدرتهای استعماری برای سلطه خود بر کشورهای ضعیف و به غارت بردن ثروتهای مادی و معنوی آنان، همواره با موانع عمده‌‌ای روبر بوده‌، اما آنچه در میان این عوامل، توانسته همیشه مانع عمده و سد محکمی در برابر این اهداف استعماری باشد، قدرت دین و نفوذ مذهب در بین مردم بوده است؛ مخصوصاً دین اسلام که همیشه مورد اعتراف استعمارگران نیز بوده است.
تنافی مبانی و خط فکری تشیع انگلیسی با شیعه اصیل

از گامهای مهمی که استعمار برای ایجاد جو تفرقه، تکفیر و اختلاف بین مسلمین و تضعیف اسلام برداشته و بر می‌ دارد، جریان تضعیف و تخریب مرجعیت و روحانیت و ساخت مذاهب استعماری است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از نقشه های شیطانی قدرت های بزرگ استعمار و استثمارگر که سال های طولانی در دست اجرا است، به انزوا کشاندن روحانیت است. استعمارگران از راه اعزام جهانگردان و گردشگران خود به مناطق مختلف، سرزمین های اسلامی را مورد بررسی و شناسایی قرار دادند تا با فرهنگ و عادات و آداب و رسوم آنان آشنا شوند.

گزارشات و سفرنامه‌های آنان را در سازمانهای سیاسی اطلاعاتی به طرح های عملیاتی تبدیل کردند و سیاست های استعماری خود را بر اساس داده‌های این اطلاعات تنظیم کردند. آنان با توجه به این اطلاعات کاربردی، شناخت دقیقی از لایه‌های اجتماعی کشورهای اسلامی و از جمله ایران کسب کرده و به خوبی دریافتند که خطرناک ترین جبهه‌ای که حاکمیت بیگانگان و عوامل دست نشانده آنان را بر نمی‌تابد، علماء و روحانیت و تربیت یافتگان مکتب قرآن است. در دین مبین اسلام و به ویژه در مذهب شیعه، عالمان دین، سِمت وارثان پیامبران و نائب امام زمان (عجل‌الله‌فرجه) را دارند. در نتیجه مردم به دستورات آنان، به عنوان دستور خدا و رسول می‌‌نگرند و خود را ملزم به اطاعت از آنان می‌‌دانند.

طبیعی است جامعه‌‌ای که از تعالیم آنچنانی و محافظین و مرزبانانی اینچنین هوشیار و بیدار برخوردار باشد، برای بیگانگان به سادگی امکان نفوذ و هدایت سرنوشت مردم نیست و این نگرانی همیشه در کشورهای اسلامی، برای استعمارگران وجود داشته و دارد. لذا یکی از جاسوسان کهنه کار انگلیس، وقتی موانع و مشکلات سر راه استعمار کهن [انگلیس] در سرزمین های اسلامی را بر می‌‌شمرد، بیش از همه به مسئله اسلام و روحانیت اشاره می‌‌کند.
بر اساس این باور، ستیز با اسلام و قرآن را به عنوان مهمترین سیاست استراتژیک در سرلوحه برنامه‌های خود قرار داده و با پنهان کاری و تظاهر به خیرخواهی از غفلت و جهل مسلمانان کمال بهره برداری را کردند.

قددرت های استعمارگر برای جلوگیری از کارآمدی و نقش آفرینی تبلیغات دینی و مبلغان دین با قداست شکنی از روحانیت و تخریب چهره پاسداران حقیقی دین، به این نتیجه رسیده‌اند که روحانیون مظهر اسلام و مبیّن قرآن و جانشین نبی اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هستند و با حضور کارآمد آنان هرگونه توطئه شرک آلود نقش بر آب خواهد شد.
لذا درصدد برآمدند تا به هر شکلی که شده موقعیت آنان را تضعیف و حکم و فرمان آنها را در میان مردم بی اعتبار کنند.

آنچه در میان این عوامل، توانسته همیشه مانع عمده و سد محکمی در برابر اهداف استعماری باشد، قدرت دین و نفوذ مذهب در بین مردم بوده است. آن هم دین اسلام و این چیزی است که همیشه مورد اعتراف استعمارگران بوده است.
در کتاب خاطرات مستر همفر در بخش دستورالعمل به جاسوسان انگلیسی که در کشورهای اسلامی مشغول به فعالیت بودند برای چگونگی نابودی اسلام آمده است: «بر هم زدن رابطه دوستی آمیخته با احترام بین عالمان دین و مردم، وظیفه‌ای است که هیچ مأمور انگلیسی نباید فراموش کند.»(1)
راهی که برای شکستن این رابطه پیشنهاد می‌کند، اتهام زدن به علماء و وارد کردن عالم نمایان مزدور به داخل حوزه‌ها است تا بدین‌وسیله عظمت و مجد روحانیت را شکسته و استوانه‌های عظیم اسلام را منهدم کنند.

امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه) درباره اقدامات استعمار علیه دین و روحانیت می‌گویند: «از اقدامات استعمارگران یکى از کارهاى مهم، بدبین کردن دانشگاهى‌ها به روحانیت بود و بدبین کردن روحانیت بر دانشگاه. در طول این مدت طولانى سعى کردند در اینکه بین این دو قشر اختلاف ایجاد کنند، شکاف ایجاد کنند بلکه اینها را با هم دشمن کنند.»(2)

پی‌نوشت:
1. خاطرات مستر همفر، ترجمه علی کاظمی، کانون نشر اندیشه‌های اسلامی، قم، ص80.
2. خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج14، ص278.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.